عارف وارسته اصغر روزبهی

عارف وارسته وادیب گرانمایه شادروان اصغر روزبهى متولد نوروز ١٣٠١خورشیدى که محضر دانشمندان بزرگى چون بهشتى روان ادیب نیشابورى بهشتى روان ادیب بجنوردى بهشتى روان غلامرضا ریاضى را درک کرد و با شادروان احمد گلچین معانى و شادروان عبدالرحیم  کبیرى روانشاد على اکبر گشن آزادى و شادروان محمد طاهر خان بهادرى و روانشاد حمزه میرزا قهرمان شادروان میرعیسى اسلامبولچى زنده یاد احمد کیهان یغمائى ، زنده یاد محمدتقى جعفریان مرندى ، جناب آقاى رضا سجادى و بسیارى از نام اوران فرهنگ خراسان معاشر بود.

پیشینه خاندان  روزبهى
از خاطرات شادروان اصغر روزبهى

 خانواده پدرى من خرده مالک و اهل تبریز بودند ازنوادگان حاج ولى تبریزى پدر بزرگم غلامحسن چون از مشروطه طلبان حمایت میکرد به اتفاق همسرش سارا و فرزندانش غلامحسین و غلامرضا*ودخترش سکینه *به اصفهان تبعید شدند در زمان اقامت در اصفهان پدرم غلامحسین که مسحورکاشی کاریهاى اصفهان شده بود ، نزد یکى استادان این فن به کار کاشیگرى پرداخت و نذر کرد که اگر در اینکار و آشنایى بافنون گذشتگان موفق وصنعتگرى ماهر شود تمام هم وغم خود را براى تعمیر وبازسازى بقاء متبرکه ، مساجد قدیمى وتکایا بکاربرد. دراثر پشتکار، ابتکار ، تجربه وخلاقیت وبرخوردارى از وجود پربرکت استادانى عارف و مخلص بزودى دراین هنر سرآمد اقران شد ودر اجراى تعهدات الهى خود ،بادایر کردن کارگاهاى مختلف و تشویق استعدادو قابلیت ها ، به آموزش شاگردانى برجسته و آشنا به معارف انسانى همت گماشت و امروز آثار ارزنده آن عارف پاکدل در کربلا ، مشهد واصفهان در منظر مردم خداجو قرار دارد.

در سال ١٢٩٨ در تهران با مادرم بانو خدیجه ایوب ازدواج کرد وبراى زیارت عتبات وادامه فعالیت به کربلا عزیمت نمود در بازگشت از سفر کربلا و درنوروز   ١٣٠١  خورشیدى من در تهران متولد شدم ، مرا ( اصغر ) نام نهاد . گویا در ان سال توسعه برق تهران بعلت فقدان مقره ( وسیله اى که از چینى ساخته ودر گذر نصب میشد وسیم یا کابل برق را برآن حائل مى نمودند) که از بلژیک نیامده بود دچار مشگل بود ، پدرم وقتى از جریان مطلع شد با گرفتن نمونه ازبرق تهران قالب ان را تهیه  وبه تولید انبوه ان اقدام نمود که فوق العاده مورد توجه قرارگرفت .

درسال ١٣٠۵ خورشیدى ما به مشهد نقل مکان کردیم و پدرم کارگاهى بزرگ براى تولید کاشى و سفال گری در ضلع شمالى حرم مطهر کنار حمام مشهور به متولى باشى ایجاد وازاستاد حسن اصفهانى (بزرگ خانواده کاظم نژاد) وشیخ غلامحسین اصفهانى بزرگ خانواده ( پیرزاده ) براى همکارى دعوت نمو د وباهمکارى وکشف استعداد ها،علاوه بر انجام وظایف محوله استادان بزرگى را دراین صنعت پرورش دادند ٠
او موفق شد باهمکارى عزیزانى که از انها نام خواهم برد تحولى دراین صنعت ایجاد ومعارف گذشتگان راکه در دوره قاجاریه تاحدى به فراموشى سپره شده بود زنده وترویج نماید.
ازجهت ان که یاد خیر و اعتلاى درجات ان استاد کاران مخلص وخدوم باشد برخى از انان را نام مى برم : حاج عبدالحسین فروهر استاد ابوالقاسم کاشانى ، استاد حسین کاشى پزان ، حاج غلامرضا دادار منش،استاد غلامرضا طلوع ،استاد غلامرضا درستکار ، استاد على اکبر جوجو، و …….

 پدرم محضر بسیارى از عرفا و فضلاى بزرگ که دراصفهان ، کربلا و مشهد مقیم بودند را درک کرد و منزلش در بالا خیابان فلکه حضرتى همواره محل نشست مردمى ادیب وفرزانه بودکه براى عتبه بوسى مولایش از خراسان یا سایر بلاد مشرف مى شدند وتاحدودى این موهبت پس از ایشان براى من نیز دراثر عنایت امام رضا ودعاى خیر پدر ومادرم فراهم گردید. آن بزرگوار بهترین دست آورد زندگى خود را نعمت مجاورت مى دانست و در پاس داشت آن همواره به اقران ودوستان  درحالت تذکر مى فرمود : تو قدر آب چه دانى که در کنار فراتى و بدین وسیله عارفانه آنهارا متوجه وبه اغتنام از وجود  پر برکت على ابن موسی الرضا تشویق و ترغیب مى نمود . پدرم درسال ١٣٢٧ خورشیدى در مشهد به رحمت ایزدى پیوست.

     قالب خاکى سوى خاکى فکند                                                                  جان وخرد سوى سماوات برد

من درسال ١٣٢۴به توصیه پدرم با شادروان بانو معصومه لشگرى عمو زاده عارف ربانى شیخ على مجتهد قزوینى ازدواج کردم که   حاصل این ازدواج هشت پسر و دو دختر است.

 برادران پدرم براى خود نامهاى غلامرضا ممتحن خراسانى ، اصغر اعظم صادقى واکبر آزاد پور را برگزیدند
 سکینه اتحادیه که پس از ازدواج با شادروان بیوک آقا اتحادیه نام خانوادگى اتحادیه را برگزید