برگزارى یاد بود شادروان اصغر روزبهى

image

امروز یکشنبه شانزدهم آذر ماه ١٣٩٣ خورشیدى به دعوت بنیاد فرهنگى اصغرروزبهى
و با حضور پرمهر خدام محترم کشیک هشتم آستان قدس رضوى ، مراسمى بمنظور یاد بود
عارف وارسته شادروان اصغرروزبهى در تالار اطلسیه مشهد برگزار گردید که درآن مداحان و
گویندگان مخلص ونام آشناى خراسان محفل فیض فراهم و با ذکر مناقب اهل بیت برشکوه مجلس افزودند


image image image

image

image

image image image

 

 

منتشرشده در یاد گذشتگان | برچسب‌شده , | ۱ دیدگاه

مهاتما گاندى چگونه زندگى میکرد

 

image

«برای کسی که اندیشه نداشتن خشونت را در خود پرورده تمام عالم یک خانواده است. نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می‌ترسد». همین اندیشه رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. گاندی در طول زندگی‌اش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می‌کرد. او تلاش می‌کرد با درس گرفتن از اشتباهات و عملکردش به حقیقت برسد. با اینکه گاندی خلاصه‌ای از اعتقادات خویش را در قالب« خداوند حقیقت است» آورده است اما درس‌های زیادی می‌توان از زندگی او آموخت.با هم برخی از درس‌هایی که باید از این مرد بزرگ یاد گرفت، مرور می‌کنیم.
خوش‌نیت باشید

«پیوند و ارتباط میان بدن و اندیشه ما به قدری نزدیک است که اگر هر یک از آنها از نظم عادی و موزون خود خارج شوند تمامی دستگاه زندگی از آن آسیب خواهد دید.»

از این موضوع می‌توان نتیجه گرفت که اساس سلامت به معنای واقعی کلمه داشتن شخصیت و خلوص نیت است و می‌توان گفت تمام اندیشه‌های زشت و شهوات پلید صورت‌های مختلف بیماری هستند که باید درمان شوند. من معتقدم اگر اشتباهات با خلوص نیت باشد، هیچ صدمه‌ای به فرد یا دنیا وارد نمی‌شود. شخصی که به دلیل اشتباهات خود از خدا ترس دارد، خداوند همیشه یار و یاور او خواهد بود. انسان حتی اشتباهات خیلی بزرگ را نیز انجام می‌دهد، ولی وقتی پی ببرد و بخواهد که تکرار نشود و خواسته‌اش محکم و از روی ایمان باشد اشتباهات نیز فراموش شدنی هستند.

ببخشید
«شخص ضعیف هرگز نمی‌بخشد. عفو و بخشش نشانه قدرت است.»

جنگ با بدی همراه بدی هیچ کمکی نمی‌کند. این شما هستید که انتخاب می‌کنید چه واکنشی نشان دهید. وقتی این تفکر را وارد زندگی‌تان کنید، مطمئن باشید درست عمل می‌کنید. به این ترتیب شما می‌فهمید که بخشش و رها کردن گذشته در درجه اول به شما و بقیه کمک می‌کند. ماندن و مرور کردن خاطرات منفی بعد از درس گرفتن از آن دیگر تاثیری ندارد و فقط باعث رنج بیشتر شما می‌شود. اگر نبخشید به گذشته و البته دیگران اجازه می‌دهید که احساسا‌ت‌تان را در دست بگیرند. وقتی خودتان را ببخشید از بندها رها می‌شوید.

تغییر کنید

«باید مظهر تغییری باشید که می‌خواهید در جهان ببینید.»

اگر خودتان را تغییر دهید، جهان خود را هم تغییر می‌دهید. اگر شیوه تفکرتان را عوض کنید، می‌توانید احساسات و اعمال‌تان را هم عوض کنید و به این ترتیب جهان پیرامون‌تان هم تغییر خواهد کرد به این دلیل که این تغییر شما را به عمل وا می‌دارد. اگر خودتان را عوض نکنید حتی اگر دنیای‌تان عوض شود شما همان آدم هستید با همان کاستی‌ها، منفی‌بافی‌ها و … بنابراین آنچه را در آرزوی آن هستید، نخواهید یافت زیرا ذهن‌تان همچنان منفی است.

پایداری کنید

« ابتدا شما را نادیده می‌گیرند، بعد به شما می‌خندند، سپس با شما مبارزه می‌کنند و در آخر شما پیروز می‌شوید.»

پایدار و محکم باشید چون به این ترتیب مخالفت‌های اطراف‌تان کمرنگ می‌شود و مقاومت درونی شما هم جلوی پیشرفت‌تان را نمی‌گیرد. موفقیت و پیروزی به‌ندرت با آن سرعتی که می‌خواهید به دست می‌آید. نباید زود خسته شوید. زمان رسیدن به هدف با آنچه شما فکر می‌کنید فاصله دارد. آنچه بیش از همه باعث شوخ‌طبعی شما می‌شود این است که شوخ‌طبع باشید به این ترتیب در سخت‌ترین زمان‌ها هم انجام کارها راحت است.

خوبی مردم را ببینید و کمک کنید

«من فقط به جنبه‌های خوب انسان‌ها توجه می‌کنم. از آنجا که خودم بی‌عیب و نقص نیستم، علاقه‌ای به کشف خطاهای دیگران ندارم.»

افراد مخلوطی از ویژگی‌های خوب و بد هستند و شما هم می‌توانید تصمیم بگیرید کدام‌یک باشید. اگر می‌خواهید پیشرفت کنید روی خوبی افراد تمرکز کنید. به این ترتیب زندگی برای شما آسان‌تر می‌شود. وقتی شما خوبی آدم‌ها را می‌بینید، راحت‌تر می‌توانید به آنها کمک کنید و بالطبع آنها نیز میل به خوبی پیدا می‌کنند و به این شکل چرخه‌ای از تغییرات مثبت ایجاد می‌شود. با تقویت مهارت‌های اجتماعی‌تان می‌توانید شخص با نفوذی باشید و این چرخه را تقویت کنید.

همه بشریم

«من ادعا نمی‌کنم که یک شخص ساده و قابل اطمینان هستم که مانند همه خطا می‌کنم. همچنین اقرار می‌کنم آنقدر فروتنی دارم که به خطاهایم اعتراف کنم و قدم‌هایم را اصلاح کنم.»

وقتی از افراد اسطوره می‌سازیم حتی اگر کار خارق‌العاده‌ای انجام داده باشند، این خطر وجود دارد که دیگر نتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید و با خودتان فکر کنید که نمی‌توانید هیچ‌وقت مشابه آنها باشید چون آنها خیلی متفاوتند. بنابراین به یاد داشته باشید که همه ما گذشته از موقعیت‌هایی که داریم، انسانیم و دوری از خودتخریبی باعث موفقیت می‌شود. ببینید که کجا اشتباه کردید و درس بگیرید و دوباره تلاش کنید.

از تظاهر دوری کنید

«همیشه بین اندیشه، گفتار و کردارتان هماهنگی ایجاد کنید. همیشه در پی پالودن ذهن‌تان باشید و خواهید دید که همه چیز درست خواهد شد.»

یکی از پایه‌های مهارت‌های اجتماعی اعتماد است. بدون شک افراد به ارتباط درست و اطمینان‌بخش علاقه دارند. وقتی اندیشه، گفتار و کردار شما در یک راستا باشد، احساس قدرت و شایستگی خواهید کرد. اگر اعمال شما با آنچه فکر می‌کنید و بر زبان می‌آورید یکسان نباشد کم‌کم باور خودتان و کسانی که به شما ایمان دارند در مورد آنچه می‌توانید انجام دهید خدشه‌دار می‌شود.

حواس‌تان به همین لحظه باشد

«من نمی‌خواهم آینده را پیش‌بینی کنم. من می‌خواهم به حال توجه کنم. خدا هیچ قدرتی برای کنترل لحظه دیگر به من نداده است.»

بهترین راه‌حل برای مقابله با مقاومت درونی که مانع انجام کار می‌شود، زندگی در زمان حال با هر شرایطی است. می‌دانید چرا؟ چون وقتی در زمان حال به سر ببرید برای دقایق بعدتان نگرانی ندارید و این مقاومت درونی از دست می‌رود. بنابراین راحت‌تر می‌توانید وارد عمل شوید و بر زمان حاضر تمرکز کنید و به بهترین شکل ممکن عمل کنید.

بی‌عمل به جایی نمی‌رسید

«یک مثقال عمل بهتر از یک خروار حرف است.»

اگر دست به کار نشوید، کاری هم انجام نمی‌شود. بدون شک اهل عمل بودن سخت و دشوار است و همیشه همراه با مقاومت درونی است. ممکن است فقط حرف بزنید، یا مدام درس بخوانید یا مطالعه کنید و با خودتان فکر کنید که به جلو حرکت می‌کنید، اما باید بدانید که به این ترتیب دستاورد کمی خواهید داشت.«یک مثقال عمل بهتر از یک خروار حرف است.»

اگر دست به کار نشوید، کاری هم انجام نمی‌شود. بدون شک اهل عمل بودن سخت و دشوار است و همیشه همراه با مقاومت درونی است. ممکن است فقط حرف بزنید، یا مدام درس بخوانید یا مطالعه کنید و با خودتان فکر کنید که به جلو حرکت می‌کنید، اما باید بدانید که به این ترتیب دستاورد کمی خواهید داشت.

به تعالی برسید

«پیشرفت مداوم قانون زندگی است و کسی که همیشه به دنبال حفظ عقاید خود است تا پایدار و استوار به نظر برسد، خود را در جایگاه غلطی قرار داده است.»

بدون شک زمانی می‌رسد که فکر کنید کاری از دست‌تان برنمی‌آید. حتی ممکن است در موقعیت‌های اشتباه قرار بگیرید. شکی نیست که ماندن در چنین جایگاهی مناسب نیست. بی‌تردید رشد و بالندگی گزینه مناسب‌تری است.

جملات به یادماندنی گاندی

– عجب زیبا می‌شد اگر ما همه می‌توانستیم آنچه را که انجام می‌دهیم، اعم از خوردن، خوابیدن، نوشیدن، کار کردن و… همه با حقیقت می‌بود و آنقدر ادامه می‌یافت تا در آن حل می‌شدیم.

– وظایف شخص نسبت به خود، خانواده، وطن و جهان از یکدیگر جدا و مستقل نیستند. نمی‌توان با زیان رساندن به خود یا خانواده خود به وطن خویش خدمت کرد. به همین قرار نمی‌توان با زیان رساندن به جهان نیز به وطن خود خدمت کرد.

– اگر لحظه به لحظه با خود صادق باشید، دیگر به اثبات اعمال خود نیازی ندارید و اگر در زندگی حادثه‌ای پیش آید، می‌دانید که مصلحت اوست و ماهیت وجود شما ثابت و سازگار باقی خواهد ماند.

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای مهاتما گاندى چگونه زندگى میکرد بسته هستند

رژیم گرفتن رسانه اى

 

 

image

قرنها پیش، ارسطو در تعریفی از انسان، او را حیوانی ناطق دانسته بود، و از قضا درست از همین فابلیت مهم و منحصر به فرد انسانهابود که سایر توانایی ها شاخ و بال گشود و انسان غولی شد در عرصۀ حیات.و باز از همین توانایی بود که موجودی به نام انسان در مقایسه با سایر جانداران، قادر شد زبان را اختراع کند و به دنبالش نوشتن و چاپ و الی آخر تا به امروز.

اما از اواخر قرن بیستم ، بسیاری از قابلیتها و ساخته های دست بشر سرعتی انفجاری به خود گرفت و اختراعات و اکتشافات به طرز حیرت آوری گسترش یافت و همچنان با سرعتی که در برخی موارد حتی بالاتر از تصاعد هندسی است رو به فزونی نهاد و ابعادی یافت که تصور آیندۀ آن برای دانشمندان نیز غیر قابل پیش بینی شده است.

در این میان محیط های مجازی (Virtual) و چند رسانه ای (Multi medi) از مواردی بود که در آخرین دهه های قرن بیستم آن چنان متحول شد که جهانِ با این عظمت همچون دهکده ای کوچک در دسترس عموم انسانها قرار گرفت.مقارن با این تحولات مفاهیمی نوین پا به عرصۀ زندگی گام نهادند و رسانه ها که پیش از این در ابعادی محدود،تنها در حوزۀ استفادۀ رادیو تلویزیون های بومی مانده بود ،با گشایشی انفجارگونه و خارق العاده،میلیونها ایستگاه رادیویی و تلویزیونی را به سرعت برق در اختیار همگان قرار داد، و افزون بر همۀ اینها شبکه ای با قابلیتهایی شگفت انگیز پا به عرصۀ زندگی بشری نهاد به نام اینترنت .

اینترنت که از دهۀ ۶۰ میلادی پا به عرصۀ وجود گذاشته بود،تبدیل به سامانه ای جهانی گشت متشکل از شبکه های رایانه ای بهم پیوسته در سراسر جهان. اکنون اینترنت در برگیرنده منابع اطلاعاتی و خدمات گسترده ایست که همه چیز را تحت پوشش قرار داده و ارتباطات انسانها را دچار تحولی عظیم نموده است.

بدنبال این اتفاقات تحسین برانگیز همه چیز اینترنتی شد و مفهومی به نام دنیای مجازی یا دیجیتال که همۀ ابعاد اقتصادی،فرهنگی،اداری و علمی انسان ها را تحت تاثیر قرار داد و اینگونه بود که همه چیز الکترونیک گشت(E every things) و از دل این تحولات هزاران پدیدۀ نوین دیگر پا به عرصۀ وجود گذاشتند و سواد و زندگی دیجیتالی ظهور کردند.

در ادامه تلفن های همراه(Mobil phone) با قابلیت یک کامپیوتر قابل حمل(Portable) و تمام عیار پا به عرصۀ وجود گذاشتند و در پی آن شبکه های اجتماعی در محیط دیجیتال مبتنی بر گوشی های همراه سربرآوردند.

همانطور که ملاحظه می شود،سرعت تحولات تا اینجا سرسام آور بوده است و می توان پیش بینی کرد که از این پس نیز تغییر و تحولات سریعتر و سریعتر از پیش خواهد بود.اما ببینیم چه اتفاقی برای انسانها رخ داده است.به راستی می توان تصور کرد که انسانها در دالان های دیجیتالی که بارش اطلاعاتی آنها بی وقفه ادامه دارد،در حال رفت و آمدهای شتاب آلود هستند.اغلب آنها حتی فرصت نخواهند نمی یابند که نسبت به جهت و سمت و سوی حرکت خود لحظه ای مکث یا تامل کنند .

سخن ما از همین جا آغاز می شود که :

ایست ! ایست!

باید فرصتی به خود داد و با خاموش کردن ،هر از چند وسایل دنیای مجازی و دیجیتالی به خود رحم کرد!

در این دنیای بزرگِ کوچک به کجا ،چگونه و چرا و به چه قیمتی رهسپاریم؟ این پرسشی است از همۀ انسانهایی که هر روزه در معرض ارتباطات تمام عیار دیجیتالی هستند و طبعا فرصت سرخوراندن را هم ندارند چه برسد به انبوهی از مسائل انسانی که تنها در مناسباتی شکوفا می شوند که آرامش و عشق و فکر بر آن سایه گستر باشد.

آیا جز این است که بمباران اطلاعات از همه سو انسانها را چنان درهم می فشارد که قدرت جذب و تحلیل و آنالیز از آدمیان سلب می شود؟

مثالی بزنیم:

میزان پروتئین و ویتامین و سایر موارد مورد نیاز بدن یک انسان نرمال را در نظر آورید! حال اگر ورودی این میزان از انرژی را به بدن یک انسان ده ها برابر و حتی صدها برابر کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟آیا غیر از بیماری های گوناگون و یا سنگ کوب کردن اتفاق دیگری در انتظار آن انسان خواهد بود؟

عمده ترین ابزار ورودی انسانها در وهلۀ اول چشم و سپس گوش آنها است.یعنی سیستم دیداری و شنیداری و این درست همان ایزارهایی هستند که توسط دنیای دیجیتال(بطور طبیعی) مورد هدف قرار گرفته اند .اگر چه نباید دنیای نوین اطلاعاتی و زندگی مدرن را تخطئه کرد و از منابع و بهره های آن بی نصیب ماند،اما نباید فراموش کنیم که ساختار انسانی تاب و تحمل این حجم از اطلاعاتی که در هر لحظه و ساعت به سوی او در جریان است؛ندارد و لذا باید در برخی از اوقات چترها را باز کنیم تا از بارش بی امان و بی وقفۀ اطلاعاتِ زیادی در امان بمانیم تا غرق نشویم.

یعنی همانطور که در برخی از اوقات برای بهبودی و سلامتی ناچار هستیم رژیم غذایی بگیریم ،به همان منوال در برخی از اوقات باید رژیم رسانه ای بگیریم تا سلامت روحی و شخصیتی ما به خطر نیافتد.

تولید بیشتر و مصرف بیشتر دو پایۀ مهم تمدن و دنیای مدرن کنونی است که طبعا عدول از آن به مرگ ساختاری آن منجر خواهد شد و طبعا دنیای دیجیتال نیز نمی تواند از این قاعده مستثنی باشد و در این میان اطلاعات سره و ناسره چون باران بر سر انسانها باریدن می گیرد و هیچ گریزی نیست مگر اینکه به قول کارل پوپر : در مقابل این باران سیا آسا چترها بر سرمان بگیریم و کمی تامل کنیم !

قانون عام تغذیه همواره می تواند الگویی مناسب باشد.از آن الگو بگیریم و غفلت نورزیم!

قوانین حاکم بر تغذیۀ بدن ما انسانها چگونه و چیست؟

مگر نه اینست که باید بدانیم چی میخوریم و چی می آشامیم؟

و بدانیم کی و چه زمان باید بخوریم.

و بدانیم کی باید دست از خوردن بکشیم.

و تازه مگر نه اینست که خود بدن به طور خودکار،مواد مورد نیاز و مفید را از خورده های ما جذب و مابقی را دفع می کند ؟

پس ما انسانها چه در محیط ماهواره ای،چه در محیط اینترنت و چه در محیط موبایل و شبکه های اجتماعی،چرا نباید موارد یاد شده را عینا الگو کرده و به آنها پایبند نباشیم؟

بدانیم و آگاه باشیم که همواره اطلاعات ریز و درشت و مفید و مضر به سوی ما در جریان است.

بدانیم که چه زمانهایی نیاز به اطلاعات و دیتای مناسب داریم.

فراموش نکنیم که باید گزینشی عمل کنیم و اجازه ندهیم تا در زیر انبوهی از اطلاعات مفید و زائد و یا راست و دروغ به حالت خفگی برسیم.

و آگاه باشیم که همچنان که نباید ناقل ویروس و میکروب به دیگران باشیم،ناقل اطلاعات غیر سالم و دروغ و یا غیر مطمئن نیز به دیگران نباشیم.

و بدانیم که بعضی وقتها احتیاج به خاموش کردن مبادی ورودی دنیای دیجیتال داریم تا اندیشه کنیم،تا مشورت کنیم تا گفتگو کنیم تا به درد ها و درمان ها بیاندیشیم.

اینها همگی یعنی اینکه ما انسانها باید نسبت به بمباران اطلاعاتی، که هر روزه در معرض آن قرار داریم،آگاه باشیم ،هوشیار باشیم و نیز لازم است در برخی از اوقات رژیم رسانه ای بگیریم .

به بیانی دیگر باید کنترل شده و گزینشی رفتار نمائیم تا به مرور زمان سرسام نگیریم .

امساک و رژیم تنها در خورد و خوراک و غذا نیست، بلکه گاهی اوقات و هر از چندی باید رژیم رسانه ای بگیریم تا سالم بمانیم.

میرحسن ولى 

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای رژیم گرفتن رسانه اى بسته هستند

تحصیل از خانه هاى دانش تا اکابر

 

image

 

همزمان با تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نوین در ایران که در پیوند و متاثر از رویدادهای اروپایی بویژه انگلستان، فرانسه و آلمان بود، نسیم آموزش و یادگیری نوین نیز به صحنه اجتماعی ایران وزیدن گرفت.

در بررسی رویدادهای فرهنگی در تاریخ معاصر ایران مجلس شورای ملی که ثمره پربار انقلاب مشروطیت ایران بود، برای نخستین بار در نهم آبان ۱۲۹۰، قانونی به نام «تعلیمات اجباری» را به تصویب رساند. پیرو این قانون، در سال ۱۲۹۴، دولت بر طبق اصلی که در متمم قانون اساسی مشروطه مطرح و تصویب شده بود، وظیفه نظارت بر مساله مهم آموزش و پرورش را بر عهده گرفت. از این سال به بعد سازمان های آموزش مرتبط با آموزش و پرورش مانند کودکستان، دبستان، دبیرستان، موسسات عالی و دانشگاه ها را در بر می گرفت و به این ترتیب نظام آموزشی ایران متمرکز، منسجم و منظم شد. تا پیش از انقلاب مشروطیت در ایران (۱۲۸۵) که نظام آموزش و پرورش در ایران رسمی و قانونی شد و شکل نو پیدا کرد، یادگیری و آموختن و پرورش کودکان و نوجوانان در مکتب خانه های سنتی جریان داشت. آموزگاران این نهادها که دولت تقریبا هیچ نظارتی بر آن نداشت، از سوی طلاب و مراکز دینی که به واسطه سواد قرآنی و فقهی باسواد شده بودند، صورت می گرفت و مواد درسی غیرمدون آن نیز شامل خواندن و نوشتن، حساب کردن، قرآن، خط و صرف و نحو عربی بود. در کنار این مکتب خانه ها مدارس غربی نیز وجود داشت تا زمانی که در سال ۱۲۲۵ «دارالفنون» پایه گذاری شد و این گونه آموختن و فراگیری دانش در ایران از دشواری های نشستن روی زمین نمناک مکتب خانه ها رها و به پشت نیمکت های چوبی، زیر ترکه آموزگار انتقال پیدا کرد؛ ترکه ای که گل بود و همگان باید آن را نوش جان می کردند تا شیرینی و لذت آموختن برایشان صدچندان گردد.

خانه های دانش

پایه گذاری مدارس اروپایی یا بهتر بگوییم به شیوه اروپایی در ایران از دوران محمدشاه قاجار آغاز شد. در این سال ها دو مدرسه به عنوان نخستین مدارس به شیوه نوین و به پیروی از مدارس آمریکا و اروپا بویژه انگلستان، فرانسه، آلمان و اتریش از سوی کشیش های آمریکایی و فرانسوی ساخته شد و به این ترتیب راه ورود دانش نوین اروپایی و گسترش آن به ایران باز شد و هر روز بیشتر گسترش یافت. نخستین مدرسه را یک کشیش آمریکایی به نام پرکینز (Perkins) در شهر ارومیه کنونی در آغاز سال ۱۲۵۴ هجری قمری بنیان نهاد. در این آموزشگاه علاوه بر دانش های آن روز، قالیبافی و آهنگری (صنعت فولاد) نیز به کودکان آموزش داده می شد.

دومین مدرسه را اوژن بوره (Ugen Bureh)، کشیش فرانسوی در روزهای آغازین سال ۱۸۳۹ میلادی (۱۲۵۵ هجری قمری) در تبریز پایه گذاری کرد. هدف بزرگ بوره در واقع ساخت دارالفنونی بزرگ با هدف گسترش و آموزش تمام دانش های فرانسوی در ایران بود و تمام هزینه های این آموزشگاه را نیز خودش می پرداخت. از این رو شمار دانش آموزانی که به شوق یادگیری به آنجا می رفتند هر روز افزایش می یافت تا جایی که از ظرفیت آن مدرسه فراتر رفت و چنان رونق گرفت که مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه، ولیعهد وقت را برای یادگیری به آنجا فرستاد. مدرسه ای دیگر نیز به همین سبک در جلفای اصفهان برای دانش آموزان دیگر فرقه های دینی بنیانگذاری شد. فلاندن، جهانگرد معروف و سفرنامه نویس فرانسوی از هموطنش اوژن بوره به نیکی و بزرگی یاد کرده است.۱

البته رویدادهایی چون سفر هیات ژنرال گاردان به ایران به درخواست عباس میرزا، اصلاحات عباس میرزا و میرزا ابوالقاسم قائم مقام بزرگ و میرزا تقی خان امیرکبیر قائم مقام کوچک، اندیشه فرستادن دانش آموز به اروپا، حضور بیش از یک سده انگلستان در جنوب ایران و گسترش زبان و فرهنگ انگلیسی و انتشار روزنامه و انقلاب مشروطه تحت تاثیر انقلاب و فرهنگ و زبان فرانسه در برخورد روشنفکران ایرانی با آن کشورها در ایجاد و گسترش مدارس و آموزشگاه ها و دانش نو در ایران بسیار موثر بود. در همین راستا مدارس زیادی مانند مدرسه رشدیه، مظفریه، سادات، کمالیه، اسلام، خرد، علمیه، دانش و… در ایران ساخته شدند که دانش نوین را با تعلیمات اجباری پیوند زد.

مدرسه سوم نیز توسط کشیش فرانسوی با نام تئوفان (Theo Fan) در ارومیه ساخته شد، ولی نتوانست با مدرسه آمریکایی ها که با پیشینه و آموزگاران قوی تا سال ۱۳۱۲ در ایران فعالیت می کرد، دوام بیاورد و در نتیجه تعطیل شد. بحث این است که در فلسفه پایه گذاری آموزشگاه های نوین در ایران، نقش آموزشی و تربیتی همزمان برای آموزگاران در تربیت فرزندان در نظر گرفته شده بود، ولی اکثر آموزگاران به زودی درگیر سیاست و مسائل سیاسی شدند و از این نقش پایه ای و حیاتی دورماندند و در نتیجه این سیاست آموزش و پرورش در ایران ناکام و به عنوان یک کاستی بزرگ در تاریخ تعلیمات اجباری و آموزش و پرورش نوین بر جای ماند.۲

سفیران دانش

فرستادن (اعزام) دانش آموز به اروپا، نخستین گام در راستای آموزش و پرورش نوین به شیوه اروپا در ایران بود. زیرا این دانش آموزان از زندگی و فرهنگ و زبان این کشورها تاثیر می پذیرفتند. گسیل داشتن دانش آموختگان به اروپا، خواسته و تداوم اقدامات اصلاحاتی عباس میرزا و قائم مقام بود و اندیشه امیرکبیر ادامه همین برنامه های نوگرای آموزشی بود که در دارالفنون نماد پیدا کرد. البته رگه هایی از این سیاست را در دوران صفویه نیز می توان دید و دشواری های فراوانی که دانش آموختگان در این سفرها با آن روبه رو می شدند به لحاظ مالی یا رابطه نابرابر استعماری انگلستان و فرانسه با کشورهایی چون ایران را نیز نباید فراموش کرد.

دارالفنون

یکی از بزرگ ترین موسسات آموزشی در ایران که پایه گذار و گسترش دهنده و الگویی برای آموزش و دانش های نوین یا همان تعلیمات اجباری شد، مدرسه دارالفنون است. به بیان دیگر مدرسه دارالفنون را می توان نخستین موسسه آموزشی عالی به شیوه نوین نامید که سال ۱۲۲۵ به همت و ابتکار بزرگمردی چون امیرکبیر پایه ریزی و ساخته شد. مدرسه دارالفنون ایران، ۲۰ سال پیش از تاسیس مدرسه هایی با همین نام و سبک در توکیو و استانبول ساخته شد. اندیشه تاسیس دارالفنون بر خلاف ادعاهای گزافی که ساخت آن را به افرادی چون دکتر «کلوله» یا «طولوزان» و «ریشاردخان» نسبت می دهند، فقط به ابتکار و ثمره اندیشه های بلند و آینده نگر و نوگرای امیرکبیر بود و از ذهن خلاق و دوراندیش او تراوش کرد، اگرچه آمریکایی ها و فرانسوی ها پیشگام ساخت آموزشگاه های نوین در ایران بودند. همزمان با ساخت دارالفنون، ارمنی های جلفا در اصفهان و تبریز نیز درخواست ساخت چنین آموزشگاه هایی را از شاه وقت نمودند که شاه با آن موافقت کرد. هدف عمده امیرکبیر از ساخت دارالفنون، آشنا کردن مردم و آموزش و نشر دانش صنایع و حرفه های نوین رایج اروپا در ایران بود. البته ایرانیان علوم انسانی و ادبیات و فلسفه و حکمت را از سده ها پیش به شکل فراگیر آموخته بودند و بنابراین جای خالی این گونه دانش های نو در ایران احساس می شد.

امیرکبیر خودش، دارالفنون یا موسسه آموزش عالی نوین را با نام «مکتب خانه پادشاهی» خوانده و حتی در نخستین خبر درج شده در روزنامه اش مبنی بر تاسیس آن، نام تعلیم خانه را بر آن گذارده بود و گمان می رود نام دارالفنون بعدها و پس از تاسیس نمونه هایی از این قبیل در توکیو و استانبول بر آن گذاشته شده باشد. به هر حال، این آموزشگاه بزرگ و قدرتمند به لحاظ دانش روز و نو و به عنوان نخستین آموزشگاه نوین دولتی ایران که جنبه آموزشگاه نظامی هم داشت، پنجم صفر ۱۲۶۸ هجری قمری با فرمان ناصرالدین شاه آغاز به کار کرد.

روزهای کاری و تعطیلی دارالفنون پیرو قوانین دربار حکومتی قاجار و به گفته لیدی شیل (L.Shill) وزیرمختار وقت انگلستان در ایران، در سال نخست آغاز به کار بودجه آن ۷۷۵۰ تومان بود. زبان رسمی و پایه آموزش در دارالفنون، فرانسه بود. عمده ترین دانش های نوین و پایه در این آموزشگاه نوپایه و نوگرا برای آموختن عبارت بود از مهندسی، داروسازی، پزشکی و جراحی، علوم نظامی و معدن شناسی. آموزگاران ایرانی در زمینه آموزش دانش های گذشته چون ادبیات، فلسفه، حکمت و همچنین مترجمی آموزگاران اروپایی نقش داشتند. بسیاری از این مترجمان بعدها به عنوان آموزگاران اصلی جایگزین اروپاییان برای آموزش دانش های نوین شدند.۳

رشدیه

میرزا حسن رشدیه، فرزند عالم وقت تبریز، یکی از بنیانگذاران مدرسه به شیوه نوین پیوند آن با تعلیمات اجباری در ایران بود. وی همچنین روزنامه ای هم به نام «مکتب» انتشار داد. مدرسه رشدیه از دوران مشروطه تا شهریور ۱۳۲۰ با قدرت تمام فعالیت می کرد. بحث این است که این مدرسه الگوی ساخت همه آموزشگاه های نوینی که بعدها در تهران در دوران مظفرالدین شاه در سال های ۱۷ و ۱۳۱۶ هجری قمری دایر شدند، گردید؛ مانند مدرسه شرف، افتتاحیه، مظفریه، علمیه، ابتداییه، سادات، دانش، ادب، کمال، لقمانیه و خیریه.۴

اکابر

پیشینه سوادآموزی و تعلیمات اجباری در ایران به شکل امروزی، سال ۱۳۰۰ خورشیدی و به دنبال تصویب قانون شورای عالی فرهنگ با هدف اداره امور تمام مدارس وارد مرحله نوینی شد. پس از آن پایه گذاری دانشسرا به عنوان یک مرکز آموزشی نو به سطح مقدماتی و عالی برای پرورش آموزگار و دبیر (تربیت معلم) و سپس پایه ریزی و ساخت دانشگاه تهران به عنوان نماد برجسته آموزش عالی ایران در سال ۱۳۱۲ و به دنبال آن گسترش آموزشگاه ها (مدارس) در سراسر ایران حتی بخش ها و روستاها و ایلات چادرنشین و ساخت و ایجاد مدارس بزرگسالان برای ریشه کنی بی سوادی با نام «اکابر» در سال ۱۳۱۵ و همچنین تداوم اعزام دانشجو به اروپا با هدف بهره گیری از آنها در مقاطع گوناگون آموزشی در ایران و… چند اقدام عمده دیگر را می توان در زمره اقدامات مهم آموزشی به شمار آورد.

در دهه ۴۰ تحولات دیگری در آموزش و پرورش رخ داد. تقسیم دوره ابتدایی و دبیرستان به سه دوره دبستان، راهنمایی و دبیرستان و تشکیل سپاه دانش برای اعزام به روستاها برای سوادآموزی ازجمله این تحولات است.

سال ۱۳۵۶ شمار دانشجویان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به حدود ۲۰۰ هزار نفر و دانشجویان خارج از ایران به حدود صد هزار نفر رسید.

”  قاسم آخته “

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای تحصیل از خانه هاى دانش تا اکابر بسته هستند

تندرستى در سایه آب !

 

image

ماده اصلی تشکیل دهنده خون، لنف و عرق آب است چرا که آب حجم بالایی از بدن را تشکیل می دهدو فضای بین سلول ها و داخل آنها را اشغال می کند و در تمام واکنش های شیمیایی و حفظ دمای بدن، تنظیم فشار خون و دفع سموم تاثیر دارد و برای حفظ رطوبت چشم ها و خوب کار کردن مفاصل ضروری است.

نقش این مایه حیاتی در فعالیت سلول های عصبی مغز انکارناپذیر است. به همین دلیل کسی که بدنش دچار کم آبی جدی شده باشد، بسختی می تواند تمرکز کند و قدرت تفکر و جهت​یابی خود را از دست ندهد. حتما می دانید​ بدن ما از راه تنفس و تعریق، آب ​​زیادی از دست می دهد. به همین دلیل لازم است با نوشیدن آب و مصرف مواد غذایی آبدار نیازهای بدن تامین شود. با این حال، بسیاری تصور می کنند کم آبی نشانه های کاملا واضحی دارد که همه آن را می شناسند، اما این تمام ماجرا نیست؛ چون علائم دیگری نیز هست که به شما هشدار می دهد دچار کم آبی هستید، اما معمولا آنها را نادیده می گیرید. با هشت مورد از آنها آشنا شوید.

نشانه هایی که می شناسید

۱ احساس تشنگی شدید

مشخص است که موقع تشنگی باید آب خورد، اما حواستان باشد تشنگی نشانه این است که آب کافی نمی خورید. در واقع نباید کار به جایی برسد که تشنگی هلاکتان کند و بعد سراغ آب بروید. احساس تشنگی شدید نشان دهنده این است که بدنتان دچار کم آبی است. توجه کنید ​احساس تشنگی مداوم ممکن است یکی از نشانه های ابتلا به دیابت نیز باشد. با این حساب، مرتب آب بخورید تا کارتان به تشنگی زیاد نکشد؛ اما اگر تغییری در حالتان ایجاد نشد، برای بررسی بیشتر به پزشک مراجعه کنید.

۲ خشکی مداوم دهان

اگر دهانتان مدام خشک می شود احتمالا به این دلیل است که آب کافی نمی نوشید. اگر متوجه شده اید​ خیلی زود لب هایتان خشک می شود و زبان به کامتان می چسبد، وقت آن رسیده دست از کار بکشید و کمی آب بنوشید.

مصرف بعضی داروها نیز باعث خشکی دهان می شوند. به همین دلیل احتمال دارد خشکی مداوم دهانتان به دلیل عوارض جانبی داروهای مصرفی تان باشد. سعی کنید مایعات بیشتری مصرف کنید تا مشکلتان رفع شود.

نشانه هایی که نمی شناسید

۱ وقت و بی وقت گرسنه تان می شود

شنیده اید که گاهی وقت ها بدن احساس گرسنگی و تشنگی را اشتباه می گیرد؟ وقتی آب کافی ننوشید، بدنتان تصور می کند گرسنه اید، در حالی که تشنه هستید. این توصیه را بیشتر به افرادی می کنند که قصد لاغری دارند، اما اگر شما هم وقت و بی وقت گرسنه تان می شود، بهتر است قبل از غذا خوردن یک لیوان آب میل کنید. اگر چند دقیقه بعد صدای قار و قور شکم تان خوابید، معنی اش این است که تشنه تان بوده، نه گرسنه! به بدن تان اعتماد کنید و علائمش را درست رمزگشایی کنید.

۲ همیشه سردرد دارید

سرتان بی دلیل تیر می کشد؟ احتمالا بدنتان این پیغام را مخابره می کند که نیاز به آب بیشتری دارید. مغز نیز مانند تک تک اعضای بدن برای گذران امورش به آب نیاز دارد. وقتی نیازش تامین نشود، ساز مخالف می زند و سرتان درد می گیرد. همیشه یک شیشه آب دم دستتان بگذارید و جرعه جرعه بنوشید. احتمالا با همین کار ساده مشکلتان رفع و نگرانی تان از بابت میگرن برطرف می شود.

۳ رنگ ادرارتان تیره شده است

شاید کمی عجیب باشد، اما وقتی رنگ ادرار عوض می شود و به زرد تیره درمی آید، بدن هشدار می دهد که به میزان کافی آب نمی نوشید. حواس تان به رنگ ادرار باشد و قبل از این که رنگ آن تیره شود و بدتر از آن به قهوه ای بزند، آب بیشتری مصرف کنید. یبوست و حتی عفونت ادراری نیز ممکن است از علائم دیگر کم آبی بدن باشد.

۴ در طول روز مدام چرت می زنید

احساس خستگی مداوم ممکن است نشان دهنده این باشد که آب کافی نمی خورید. اگر در طول روز مدام خواب آلوده هستید و دلتان می خواهد چرت بزنید، احساس خطر کنید چون بدن ما از این شیوه، یعنی خوابیدن، برای کند کردن فعالیت هایش استفاده می کند تا آب بیشتری در خود ذخیره کند. خودتان را به طور مرتب به یک لیوان آب خنک مهمان کنید تا هشیارتر شوید و خواب از سرتان بپرد.

۵ دنیا دور سرتان می چرخد

سرگیجه و احساس منگی جزو علائم دیگر کم آبی بدن است. ریه های شما نیاز به آب کافی دارند تا درست به وظایفشان عمل کنند. اگر بخش خارجی ریه ها خشک شود، تنفس دچار مشکل می شود و بسختی نفس می کشید. در این صورت میزان اکسیژنی که به مغز می رسد ​کاهش می یابد و در نتیجه مغز نمی تواند عملکرد درستی داشته باشد و دنیا دور سرتان خواهد چرخید. اگر می خواهید از این احساس ناخوشایند خلاص شوید، مرتب آب بنوشید.

۶ مدام گرمازده می شوید

گرمازدگی نیز یکی از مشکلات آزاردهنده و حتی خطرناک است. بدن ما از آب برای خنک کردن خود استفاده می کند و اندام های داخلی را، بخصوص بعد از یک فعالیت جسمی شدید، در دمای مطلوب نگه می دارد. وقتی آب کافی به بدن نرسد، بخش خنک کننده داخلی بدرستی به وظایف خود عمل نمی کند؛ در نتیجه احساس گرمای شدید می کنید، نبض تان تندتر می زند یا گرمازده می شوید. این وضع حتی گاهی به شرایط بسیار خطرناک نیز منجر می شود. علاوه بر اینها، کم آبی بدن ممکن است باعث بروز علائم دیگری مانند تب، سیاهی رفتن چشم، گودی زیر چشم، سردی و رنگ پریدگی پوست، خشک شدن اشک و کلی مشکل ریز و درشت دیگر شود. پس در هوای گرم و هنگام کار یا ورزش حتما مداوم آب بنوشید تا بدن تان دچار کمبود آب نشود.

گردآورى فاطمه مهدی‌پور

 

 

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای تندرستى در سایه آب ! بسته هستند