نو بهار دگرى آمد وما گل کردیم

image

داغ امید به دل ماند و تحمل کردیم

آرزو مرد شنیدیم و تجاهل کردیم

کاسه ی صبر عجب نیست که لبریز شود

زانچه یک عمر شنیدیم و تحمل کردیم

بلبل فصل خزانیم و ز گلریزی اشک

آشیان را به نظرها سبد گل کردیم

همچو فواره که از اوج سرازیر شود

به ترقی چو رسیدیم تنزل کردیم

ناصح از پند مکرر ننشیند خاموش

گرچه هر بار شنیدیم تغافل کردیم

دست پرورده ی ذوقیم و به فتوای بهار

گوش را وقف نواخوانی بلبل کردیم

حاجت طعنه زدن نیست که ما خود خجلیم

زین همه بار که بر دوش توکل کردیم

کم نشد حیرت و سرگشتگی ما افزود

هرچه در کار جهان بیش تامل کردیم

گذر عمر نه زانگونه که حافظ فرمود

بود سیلی که تماشا ز سر پل کردیم

ای خزان دست نگه دار که در آخر عمر

نوبهار دگری آمد و ما گل کردیم

محمد قهرمان

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای نو بهار دگرى آمد وما گل کردیم بسته هستند

حقایق شگفت وجالب علم فیزیک

 

image

فیزیک بدون شک علمی شگفت انگیز است. ذراتی که وجود ندارند در احتمالات به حساب می آیند، و زمان متناسب با سرعت حرکت شیء تغییر می کند. نشریه تلگراف، ۱۰پدیده عجیب از این عجایب در علم فیزیک را با کمک تعدادی از کاربران توئیتر و کیهان شناسی به نام «مارکوس چاون» ارائه کرده است که در ادامه از نظرتان می گذرد.

خورشید می توانست از موز ساخته شده باشد

خورشید بسیار پرحرارت است زیرا وزن چند میلیارد میلیارد میلیارد تنی آن گرانش عظیمی به وجودمی آورد که در نتیجه هسته ستاره را تحت فشاری غیرقابل تصور گذاشته و در نتیجه فشار بالاحرارت فوق العاده تولید می کند. در صورتی که به جای گاز هیدروژن از میلیاردها میلیارد میلیارد تن موز استفاده می شد نیز همان میزان فشار و در نتیجه همان مقدار حرارت در خورشید به وجود می آمد. با این حال با افزایش حرارت، اتم ها با بخش های مختلف ساختار ستاره یی برخورد کرده و انرژی اتمی را به وجود می آورند که در اینجا تفاوت میان حضور هیدروژن و موز در ساختار خورشید آشکار خواهد شد.

تمام ماده یی که نسل بشر را به وجود آورده است در یک حبه قند جا می گیرد

در اتم ها، ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹/۹۹ درصد فضا، خالی است و به همین دلیل در صورتی که تمامی اتم ها را به گونه یی به هم بفشاریم که فضای خالی میان آنها از بین برود، یک قاشق چایخوری یا حجمی برابر یک حبه قند از این ماده حدود پنج میلیارد تن وزن خواهد داشت: وزنی ۱۰ برابر مجموع وزن تمامی انسان هایی که در حال حاضر در جهان حضور دارند. این در واقع همان پدیده یی است که در ستاره های نوترونی رخ می دهد و وزن آنها را تا حد غیرقابل باوری افزایش می دهد.

آینده می تواند گذشته را تغییر دهد

شگفتی جهان کوانتوم به اثبات رسیده است. آزمایش دو جداره که نور را در دو حالت موج و ذره به اثبات می رساند به اندازه کافی عجیب و غیرقابل تصور است به خصوص زمانی که اعلام شود مشاهده نور می تواند آن را از موج به ذره یا برعکس تبدیل کند. اما پدیده های عجیب تر این جهان پس از آزمایش «جان ویلر» فیزیکدان در سال ۱۹۷۸ خود را نمایان کرد. آزمایش وی نشان داد مشاهده یک ذره در زمان حاضر می تواند سرنوشت ذره مشابه دیگری در گذشته را متحول سازد. طبق آزمایش دو جداره در صورتی که هر یک از پرتوهای نوری خارج شده از یکی از شکاف های صفحه آزمایش را مشاهده کنید، در واقع پرتو را مجبور کرده اید خصوصیات ذره یی به خود بگیرد و اگر به هدف برخورد پرتو چشم بدوزید خصوصیت موج گونه به پرتو نور بخشیده اید. اما در صورتی که پس از عبور پرتو نور از شکاف به مسیری که از آن ناشی شده است، چشم بدوزید آنگاه است که پرتو نور می تواند در هر دوحالت شکل بگیرد. به بیانی دیگر زمان حال بر گذشته پرتو نوری تاثیر گذاشته است. این آزمایش در آزمایشگاه تنها چند صد هزارم ثانیه به طول می انجامد، اما در مشاهده نورهای ناشی از ستاره های دوردست نیز صدق می کند. در واقع مشاهده اکنون ستاره های دوردست می تواند گذشته چند هزار یا میلیون ساله آنها را تغییر دهد.

تقریباً همه جهان گم شده است

می توان به جرات گفت حدود ۱۰۰ میلیارد کهکشان در جهان هستی وجود دارد که هر یک از آنها از ۱۰ میلیون تا ۱۰ تریلیون ستاره را در خود گنجانده اند. خورشید زمین در مقایسه با این ستاره ها یکی از کوچک ترین و ضعیف ترین ستاره ها به شمار می رود و حتی می توان نام کوتوله زردرنگ را روی آن گذاشت. در واقع در جهان هستی مقادیر ترسناک و عظیمی از ماده مرئی وجود دارد که انسان تنها قادر به مشاهده دو درصد از آن است. وجود این مقدار ماده به دلیل نیروی گرانش آنها پیش بینی می شود و ماده تاریک نیز که مقدار آن شش برابر جرم ماده مرئی تخمین زده می شود بخش نامرئی جهان را تشکیل داده است. به گزارش مهر به نقل از منابع علمی جهان وجود انرژی تاریک به عنوان بخشی دیگر از جهان که در واقع مابقی جهان را تشکیل داده است، موضوع را پیچیده تر خواهد کرد. این نوع انرژی با گسترش سریع جهان در ارتباط است و به همراه ماده تاریک همچنان ناشناخته باقی مانده است.

جسم می تواند سریع تر از نور حرکت کند نور نیز همیشه بسیار سریع حرکت نمی کند

سرعت نور در خلا۳۰۰ هزار کیلومتر بر ساعت است با این حال نور همیشه در خلاحرکت نمی کند. برای مثال نور در آب با سرعتی یک سوم سرعت گفته شده حرکت می کند. در واکنش های اتمی برخی از ذرات به سرعت های بسیار بالایی دست پیدا می کنند که بخشی از سرعت نور است و در صورتی که از میان رابطی که سرعت نور را خواهد کاست عبور کنند، در واقع می توانند سریع تر از نور حرکت کنند. چنین پدیده یی درخششی آبی رنگ از خود به وجود می آورد که به «تشعشعات شرنکوف» شهرت دارد و با بمب های صوتی قابل مقایسه است. کمترین سرعتی که تاکنون برای نور به ثبت رسیده است ۱۷ متر بر ثانیه یا ۶۱ کیلومتر بر ساعت بوده که به واسطه عبور از میان روبیدیوم منجمد با حرارتی برابر صفر مطلق ایجاد شده است. این ماده در این حرارت در حالتی به نام چگالش «بوز- اینشتین» قرار دارد.

سیاهچاله ها سیاه نیستند

به طور حتم سیاهچاله ها بسیار تاریکند اما سیاه نیستند، زیرا این پدیده ها درخشان بوده و به آرامی نور خود را در تمامی طیف های نوری از جمله نور مرئی به اطراف منتشر می کنند. این تشعشعات که «تشعشعات هاوکینگ» نام دارد نور خود و جرم سیاهچاله ها را به تدریج کاهش داده و با از دست دادن منبع جرم سیاهچاله ها تبخیر می شوند. به گزارش مهر به نقل از منابع علمی جهان، سیاهچاله های کوچک در مقایسه با جرم شان و نسبت به سیاهچاله های بزرگ تر با سرعتی بالاتر از خود نور منتشر می کنند و بر همین اساس در صورتی که برخورددهنده بزرگ هادرون براساس برخی نظریه ها از خود میکروسیاهچاله هایی تولید کند، آنها به سرعت تبخیر خواهند شد و دانشمندان پس از آن قادر خواهند بود بقایای تابش های آنها را مشاهده کنند.

تعداد نامحدودی نویسنده مطلب را نوشته و تعداد نامحدودی خواننده آن را می خوانند

براساس مدل های استاندارد کیهان شناسی جهان مرئی با تمامی میلیاردها کهکشان و تریلیون تریلیون ستاره هایش تنها یکی از بی نهایت جهان هایی است که مانند حباب های صابون در یک اسفنج در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. به دلیل بی نهایت بودن آنها می توان هر تاریخچه ممکنی را برایشان در نظر گرفت. اما تعداد تاریخچه های ممکن برای این جهان ها متناهی است زیرا تعداد محدودی پدیده و تعداد محدودی نتیجه در بر داشته اند. تعداد این پدیده ها بسیار زیاد اما متناهی است، پس همین پدیده عینی و کنونی که نویسنده این مطلب نوشته و شما آن را می خوانید، باید بی نهایت بار در زمان رخ داده باشد. شگفت انگیزتر از آن این است که بدانیم نزدیک ترین همتای ما در چه فاصله یی از ما قرار گرفته است. این فاصله عددی برابر ۱۰ به توان ۱۰ به توان ۲۸ متر تخمین زده شده است که در صورت علاقه مندی به محاسبه آن می توانید از عدد یک و ۱۰ میلیارد میلیاردمیلیارد صفر در برابر آن استفاده کنید،

تصور بنیادین از جهان مسوول گذشته، حال و آینده آن نیست

براساس نظریه نسبیت خاص چیزی به نام اکنون، گذشته یا آینده وجود ندارد و قالب های زمانی به یکدیگر وابسته اند زیرا همه هستی در سرعتی برابر در حرکت است. درصورتی که انسان با سرعتی کاملاً متفاوت در حرکت بود شاهد پیر شدن زودهنگام یکی از نزدیکان یا دیر پیر شدن وی نسبت به دیگران می بود.

ذره می تواند به صورت آنی روی ذره ایی در آن طرف جهان تاثیر بگذارد

زمانی که یک الکترون با همتای ضدماده خود یا پوزیترون روبه رو می شود، هر دو در درخشش کوچکی از انرژی خنثی شده و دو فوتون از این برخورد متولد می شود. ذرات زیراتمی مانند فوتون ها یا کوارک ها یک ویژگی به نام اسپین دارند که به مفهوم چرخش است. این ذرات در واقع حرکت چرخشی ندارند، اما به گونه یی رفتار می کنند که انگار در حال چرخشند. جهت اسپین فوتون ها در زمان تولد در برابر یکدیگر است و در نتیجه خنثی می شوند. با توجه به رفتارهای غیرقابل پیش بینی کوانتومی، گفتن اینکه کدام فوتون در مسیر چپ گرد و کدام یک در مسیر راست گرد حرکت خواهد داشت، غیرممکن است و در واقع تا زمانی که یکی از آنها مشاهده نشود، هر دو در هر دو جهت حرکت خواهند داشت اما به محض اینکه یکی از آنها مشاهده شود جهت راست یا چپ گرد را به خود گرفته و به هر جهتی که حرکت کند، همتایش در مسیر متضاد آن حرکت خواهد کرد. این واقعیتی است که در آزمایش ها به اثبات رسیده است.

هرچه سریع تر حرکت کنید سنگین تر می شوید

در صورتی که بسیار سریع بدوید به صورت لحظه یی و نه دائم، سنگین وزن خواهید شد. سرعت نور مرز سرعت در جهان است در این صورت زمانی که جسمی با سرعتی نزدیک به نور در حرکت است و شما به آن نیرویی وارد کنید، به سرعت آن نخواهید افزود بلکه تنها به آن انرژی اضافی وارد کرده اید که این انرژی باید در جایی قرار بگیرد. بهترین مکان برای قرارگیری این انرژی جرم جسم است. براساس قانون نسبیت جرم و انرژی با یکدیگر برابرند پس هر چه انرژی وارد شده بیشتر باشد، جرم افزایش پیدا خواهد کرد. البته این افزایش وزن در انسان قابل چشم پوشی بوده و در عین حال غیرقابل انکار است.

منتشرشده در مقالات علمی | دیدگاه‌ها برای حقایق شگفت وجالب علم فیزیک بسته هستند

راز هاى نهفته در شمع بر پایه رنگ آن

image

شمع سفید : خلوص و اقتدار در کنار هر رنگی قدرت آن رنگ افزایش میابد. پاک کننده قوی بدن و محیط زندگیمان از انرژیهای منفی .

شمع سیاه : جلوگیری از چشم بد و جادو – فرد را افتاده و فروتن می کند . بسیار پر قدرت . استفاده زیاد باعث افسردگی میشود.

شمع قرمز :سمبل عشق – سلامتی و جهت دستیابی به آرزوها و جاه طلبی . موثر بر تقویت قوای جنسی و شهوت و تقویت عشق ورزی
شمع آبی : نماد درک معنوی .ایمان و اعتقاد را افزایش میدهد.موجب دستیابی سریع به پول و ثروت .

شمع سبز : ذوق و شوق و وفور نعمت بهمراه دارد . رشد و تحرک و تعادل بین جسم و ذهن .

شمع نارنجی : جذب افراد – حیوانات و چیزهای دلخواه . سمبل لذت و خلاقیت .

شمع زرد و طلایی : به مراد دل و آرزوهایتان برسید –تقویت رویابینی و درک آن – برای کسانی که کنکور و امتحان دارند رنگ زرد فوق العادست.

شمع

صورتی :نشانه عشق و موفقیت . محرک قصد و نیت خالصانه و جامه عمل پوشاندن به آرزوها.

شمع خاکستری و نقره ای :نماد آشکار سازی.موثر در مراقبه .بیداری ضمیر ناخودآگاه . چرخهای زندگی را بنفع شما میچرخاند.

شمع بنفش و ارغوانی : نماد قدرت و برتری .موفقیت جاه و جلال و هماهنگی معنوی.

شمع قهوه ای : مراقبه در نور این شمع شمارا در پیداکردن اشیاءگمشده یاری میکند .قوه یقیین و تشخیصتان را بیدار میکند.

 

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای راز هاى نهفته در شمع بر پایه رنگ آن بسته هستند

برزویه وگیاهى که مرده را زنده مى کند !

image

 

براى شناسایی برزویه ، سند گرانبهایی در دست داریم و آن مقدمه ای است منسوب به او که در کلیله و دمنه آمده است . برزویه ، چنانکه خود در این مقدمه می گوید ، از خانواده ای بوده است که با دو طبقه ی منتفذ و اشرافی زمان پیوند داشته ، یعنی پدرش لشکری بوده است و مادرش از ” خانه ی علمای دین زردشت ” در کودکی طب می خواند و چون در این فن استاد می شود و مدتی به طبابت می پردازد ، طبع او متمایل به دوستی دنیا و جمع مال می گردد که ناگهان هشیاری ای در خویش می یابد و با خود می گوید :

ای نفس میان منافص و مضارخویش فرق نمی کنی ، و خردمند چگونه آرزوی چیزی در دل جای دهد که رنج و تبعیت آن بسیارباشد و انتفاع و استمتاع اندک ؟ و اگر در عاقبت کار و هجرت سوی گور فکرت شافی واجب داری ، حرص و شره این عالم فانی بسر آید . و قوی تر سبی ترک دنیا را مشارکت این مشتی دون عاجز است که بدان مغرور گشته اند . ازین اندیشه ی ناصواب در گذر و همت بر اکتساب ثواب مقصور گردان ، که راه مخوف است و رفیقان ناموافق و رحلت نزدیک و هنگام حرکت نامعلوم …

می بینیم که وجدان او به او نهیب زده است ، لیکن برای علاج دردمندان ، باز چندی به عمل طب ادامه می دهد و از این طریق ثروتی می اندوزد و زندگی مرفهی برای خود فراهم می کند . اما پس از مدتی ، نا خشنودی عذاب دهنده ای از روش زندگی خود ، برای او مستولی می شود ، بدانگونه که امکان مداومت در علاج جسم را از او می گیرد ، پس حرفه ی خود را رها می کند و به دین روی می آورد ، یعنی بر آن می شود که روانها را علاج کند ، و چون شکی نسبت به درستی عقاید رایج زمان در دل او راه یافته ، بر آن می شود که حقیقت را در جای دیگربجوید و راه تازه ای در پیش گیرد . نخستین کاری که می کند این است :

پس ، از رنجانیدن جانوران و کشتن مردمان و کبر و خشم و خیانت و دزدی احتراز نمودم … و از هوای زنان اعراض کلی کردم و زبان را از دروغ و سخنانی که ازو مضر نمی تواند زاد چون فحش و بهتان و غیبت و تهمت ، بسته گردانید و از ایذای مردمان و دوستی دنیا و جادوی و دیگر منکرات پرهیز واجب دیدم و تمنی رنج غیر از دل دور انداختم …

و از بدان ببریدم و به نیکان پیوستم ، و رفیق خویش صلاح و عفاف را ساختم که هیچ یارو قرین چون صلاح نیست .

و یکی از ثمرات تقوی آن است که از حسرت فنا و زوال دنیا فارغ توان زیست و هرگاه متقی در کارهای این جهان فانی و نعیم گذرنده تاملی کند ، هر اینه مقابح آنرا بنظر بصیرت ببیند ، و همت بر کم آزاری و پیراستن راه عقبی مقصور شود ، و به قضا رضا دهد ، تا غم کم خورد ، و دنیا را طلاق دهد ، تا از تبعات آن برهد ، و از سر شهرت برخیزد ، تا پاکیزگی ذات به حاصل آید … و کارها بر قضیت عقل پردازد تا از پشیمانی فارغ آید و بر یاد آخرت الف گیرد ، تا قانع و متواضع گردد.

اما از طرف دیگر بیم دارد که ترک دنیا معاش او را مختل کند . هنوز تردیدی در دل اوست . از نو تفکری می کند و در می یابد که ” نعمت های این جهانی چون روشنایی برق بی دوام و ثبات است ، و با این همه ، مانند آب شور که هر چند بیش خورده شود ، تشنگی غالب تر گردد ، و چون خمره ی پر شهد سموم است که چشیدن آن کام را خوش آید ، لیکن عاقبت به هلاک کشد …

و آدمی را در کسب آن چون کرم پلیه دان که هر چند بیش تند ، بند ، سخت تر گردد و خلاصی متعذر تر شود “

و سرانجام دل بر عبادت می نهد. می بینیم که راه برزویه و اندیشه های او شبیه به اندیشه هایی است که عرفای ما در دوران اسلامی پرورانده. و راهی است که آنان برای تهذیب نفس و رستگاری وجود پیشنهاد کرده اند.

و باز می گوید : چه بزرگ جنونی و عظیم غبنی باشد ، باقی را به فانی ، و دائمی را به زایلی فروختن ، و جان پاک را فدای تن نجس داشتن.

بدینگونه پشت پا بدنیا می زند و به کار آخرت می پردازد ، تا آنکه سفر هندوستان پیش می آید و کتاب کلیله و دمنه را از آنجا می آورد . اغتنام وقت در نظر برزویه و قدر ایام عمر خویش دانستن و در نجات نفس کوشیدن است ، و لذات نفس را فدای کمال معنوی کردن ، یعنی درست در همان مفهومی که بعد در نزد عرفای ایران می بینیم .

در شاهنامه راجع به آوردن کلیله و دمنه از هند ، داستان پرمعنایی آورده شده است و آن این است که برزویه در کتابی از هندوان می خواند که در یکی از کوههای هند گیاهی است که اگر بر مرده بریزند ، زنده شود.

نوشیروان او را برای آوردن آن گیاه به هند می فرستد . برزویه روانه می شود و هر چه جستجو می کند ، چنین گیاهی را نمی یابد. سرانجام می خواهد تا او را نزد داناترین هندوان راهنمایی کنند . وی را نزد مرد سالخورده ای که از همه داناترش می دانند ، می برند . برزویه ماجرای گیاه جانبخش را حکایت می کند و پیرمرد ، مفهموم کنایه ای گیاه را بر او روشن می نماید و می گوید : آنچه مرده را زنده می کند دانش است :

گیا چون سخندان و دانش چو کوه

که باشد همه ساله دور از گروه

تن مرده چون مرد بی دانش است

که نادان بهرجای بی رامش است

 

سپس اشاره می کند که خاصیت این گیاه زنده کننده را در کتاب کلیله باید جست !

 

برگرفته از :

زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه – محمدعلی اسلامی ندوشن

 

 

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای برزویه وگیاهى که مرده را زنده مى کند ! بسته هستند

حقوق بانوان در روزگار هخامنشى

 

بررسی جایگاه زن در دوره ی هخامنشی که به نوعی دوره آغاز شکل گیری سرزمین آریایی هاست ، نشاندهنده سطح والای فکری مردمان آن روزگار است که در بسیاری موارد ، افسوس را با خود به ارمغان می آورد ، چرا که اگر تحولات ناشی از حکومتهای گوناگون آن زمان تغییری در شرایط زیستی آدمیان ایجاد نمی کرد ، ایران و ایرانی ، هم اکنون بعنوان بزرگترین مدعی حقوق انسانی در دنیا شناخته می شد و این عنوان را زینت نام خود می کرد .

image

تا پیش از پیدایش حکومت هخامنشی یعنی در زمان مادها دختر و داماد پادشاه می توانستند جزو وارثین وی باشند .


با روی کار آمدن کوروش بزرگ ، هخامنشیان ، و قوانین وضع شده توسط آنها ، وضعیت زنان در حالت ثبات و اعتدالی ارزشمند قرار گرفت ، بطوری که نمونه قوانین آن زمان در میان هیچ یک از ممالک و اقوام دیگریافت نمی شد . با اجرای قوانین کوروش بر سرزمین پارسیان ، زن ازچنان درجه احترامی برخوردار شد که آوازه آن به دیگر اقوام نیز رسید و همین امر باعث پیروی آنان از آداب اصیل ایرانی گشت .

زن در دوره ی هخامنشی به معنای واقعی در هر مکان و زمان به طور برابر در فعالیت های سیستم اجتماعی شریک مرد بود و حتی در ج
هت قوانین دینی می توانست به مرحله « زوت » برسد ، یعنی درجه ای در مقام بالای مذهبی که لازمه آن ، فراگیری علوم دینی تا بالاترین مرحله آن بود .


روز زن ، یکی از جلوه های ویژه زنان در دوره ی هخامنشی بود . این در حالیست که در آن دوره ، اقوام دیگر مشغول جنگ و جدال در کوهها و بیابان ها بودند و حتی در یونان و روم باستان که ادعای تمدن بالای بشری را داشتند ، کشتن همسربدست مرد ، امری غیر مجاز شمرده نمی شد . در این گیر و دار بی قانونی بود که ایرانی ، روزی را برای قدردانی از زن اختصاص داده بود . این روز بنا بر گفته عده ای پنجم اسفندماه بوده که به عنوان روز سپاسگزاری از زنان شناخته شده است . در این روزها زنان در خانه ها می نشستند و مردان مسئولیت های آنان را عهده دار می شدند تا به نوعی با وظایف زن و چگونگی آن آشنا گردند 


در دوره ی هخامنشیان تصویر هیچ زنی دیده نمی شود ، به عبارتی ما تصویر زن را در نقوش عمومی نمی بینیم علت این که ما آثار ی از نقش زن در تخت جمشید و سایر بنا ها هخامنشی نمی بینیم بعلت احترام به زنان بوده است


مرد و زن در کنار هم کار کرده و حقوق و دستمزدی یکسان داشتند و گاه حتی کارهای سخت تر بر عهده زنان بوده ، مثل : کشاورزی و سنگ سابی ( گفته شده که به احتمال خیلی زیاد صیقل نهایی نقش برجسته های سنگی همچون نقوش بر جای مانده از تخت جمشید کار زن ها ست که بسیار هم کار سختی بوده) نکته
جالب است که بدانید :


۱ زنان پس از به دنیا آوردن فرزند ۶ ماه حق زایمان داشتند و مرخصی با حقوق به آنان داده می شد و بعلاوه پاداش تولد یک فرزند به او داده می شد که مقدار آن برای پسران بیشتر از دختران بوده تنها در اینجا ما تفاوت حس می کنیم آن هم بخاطر علاقه داریوش به افزایش پسران بود ( بخاطر افزایش تعداد افراد ارتش ایران تا قدرت نظمی ایران همیشه جاویدان باشد)(طبق مدارک موجود ، این تنها موردی است که میان زن و مرد فرقی دیده می شود)

٢-در دربار شاهى ، کارگاه های خیاطی بیشتر در اشغال زنان بوده و مردها گاه نیز زیر دست زنان بکار مى پرداختند تنها لباس شاه را مردان می دوختند که این نشان از احترام به ارزش های خاص ایرانیان دارد


۳ در کارگاه های شاهی همواره سرپرستی و مدیریت با زنان بوده


در دوره ی هخامنشیان تصویر هیچ زنی دیده نمی شود ، به عبارتی ما تصویر زن را در نقوش عمومی نمی بینیم علت این که ما آثار ی از نقش زن در تخت جمشید و سایر بنا ها هخامنشی نمی بینیم بعلت احترام به زنان بوده است . و همچنین بخاطر احترام مردان ایران نسبت به همسر و مادر و دخترانشان بوده است حتی حاضر نشدند کسی انها را در نقوش ببیند به یاد آوریم که زن خشایار شاه که از شاهزادگان ایرانی بود حاضر نشد در جمع مردان دربار حاضر شود و پادشاه او را بخاطر این عمل از ملکه بودن عزل کرد و استر را به همسری گرفت که در تاریخ ثبت شده که این نشان از آن دارد که زنان ایران احترام زیادی برای خود قایل بودند و حتی اگر از ملکه بودن یک کشور می گذشتن حاظر نبودند ارزش های خود را زیر پا بگذارند در تصاویر مهری و نقوش دیگر زنان ایرانی را با پوششی بر سر مشاهده می کنیم اگر درست بنگرید این پوشش چادر است تا اندام انها توسط افراد دیگر دیده نشود بله چادر لباس رسمی ایرانیان بوده و این اعراب بودند که از ایرانیان پوشش را فرا گرفتند زیرا عرب بادیه نشین که زن و دختر خود را زنده به گور می کرد چگونه می توانست احترام به زن را درک کند !!!!


حتی شاهان بزرگ پارس ، احترام ملکه ی مادر را به طور کامل به جا آورده و بر سر سفره زیر دست او می نشستند


دردوره ی هخامنشی ، زن شخصیت حقوقی داشت و می توانست دارای مال و خواسته باشد و نیز به اندازه ی برابر با برادران خود از ارث برخوردار گردد . زنان علاوه بر برابری حق ارث ، مورد احترام و توجه بی اندازه ی مردان نیز بودند ، چرا که در اوستا کوچک شمردن زن ، کرداری زشت و از روی نادانی دانسته شده و از جمله گناهان بزرگ به شمار می رود .پسران با دیدن مادر خود با احترامی ویژه به پا می ایستادند و تا مادر با نوازش مادری به آنها اجازه ی نشستن نمی داد ، نمی نشستند . حتی شاهان بزرگ پارس ، احترام ملکه ی مادر را به طور کامل به جا آورده و بر سر سفره زیر دست او می نشستند .

فراهم آورنده : ذبیح الله محمدی بردبری

 

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای حقوق بانوان در روزگار هخامنشى بسته هستند