با دیگران هم آهنگ شوید تا روانى آرام داشته باشید

image

یکی از اسرار ایجاد رابطه سالم با دیگران این است که عوامل ناهماهنگ را که نسبت به آنها دارید, از ذهنتان پاک کنید.

اگر اندیشه آدمی درست و دقیق باشد, اطرافیان نسبت به او, گرایشی درست و دقیق خواهند داشت.

با این کار با افرادی که مشکل ایجاد می کنند یاهماهنگ می شوید و مشکل از بین می رود یا از زندگیتان بیرون خواهد رفت و خیر و صلاح خود را در جایی دیگر خواهد یافت.

صاحب اندیشه درست و دقیق, همواره در اوضاع و شرایط درست و مطلوب, زندگی خواهد کرد.

هر گاه نتوانید از طریق عقل و استدلال با حتی از طریق شیوه های متداول به ضمیر برتر دیگران دست پیدا کنید, می توانید به فرشته ضمیر برتر او, نامه بدهید.

از طریق نامه نوشتن به فرشته شخص مورد نظر, در اندیشه هایتان نسبت به آن شخص هماهنگی ایجاد می کنید.

به جای اینکه آن شخص را بصورت نامطلوب در نظر آورید, او را به صورتی انسانی صاحب ضمیر برتر معنوی و قابل دسترس می بینید که در کمال هماهنگی به شما پاسخ خواهد داد.

وقتی به انسان مشکل آفرین از جایگاهی والاتر نگاه می کنید, ناخودآگاه اندیشه هایی ناشی از هماهنگی و خیرخواهی را بسوی او می فرستید.

نوشتن, حک کردن و شکل بخشیدن و ایجاد تاثیر ژرف و پایدار کلمات است.

نوشتن یکی از عالی ترین شیوه های شفاست, زیرا کلام مکتوب بر آگاهی انسانس که در خطاب به او می نویسید نیز اثری ژرف و شگفت می گذارد.

کتاب قانون شفا کاترین پاندر

منبع سایت قانون جذب

 

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای با دیگران هم آهنگ شوید تا روانى آرام داشته باشید بسته هستند

تفاوت میان سواد وسوادِ علمى

 

image

یکی از مناقشه برانگیزترین تعاریف در حیطه‌ی مسائل مربوط به علم؛ مفهوم «سواد علمی» است. اما به راستی “سواد” چیست؟ توان خواندن و نوشتن و محاسبات ساده ریاضی؟ بهره مندی از دانش عمومی و اطلاعات سطحی؟ یا در اختیار داشتن دانش تخصصی و عمیق؟

 

نتایج یک پژوهش در دانشگاه هاروارد نشان می دهد که کمتر از ده درصد کارشناسان ارشد می‌توانند توضیح دهند “چرا هوا در تابستان، از زمستان گرمتر است“. در پژوهش دیگری که در دانشگاه جرج ماسون انجام شده، بیش از پنجاه درصد دانشجویان کارشناسی ارشد نتوانستند فرق بین اتم و مولکول را به درستی تعیین کنند. در نمونه ای دیگر دکتر هازن Robert M. Hazen از بیست و چهار فیزیکدان و زمین‌شناس دارای مدرک دکترا خواست تا تفاوت بین DNA و RNA را توضیح دهند. تنها ۳ نفر از پس این پرسش برآمدند. [این نشان می‌دهد که متخصصان هم در مواردی خارج از تخصص خودشان سواد کافی ندارند. (اما خوشبختانه یک متخصص به ندرت در مورد اموری خارج از تخصص خودش اظهار نظر می‌کند.)]

 

اما در مجموع خطر افراد کم‌سواد ، در توسعه و ترویج شبه‌علم به مراتب بیشتر از خطر افراد بی‌سوادِ مطلق است. افراد در رده کم‌سواد به نوعی خوشه‌چینانِ علم هستند، اما عموماً سهمی در تولیدِ علم ندارند. آنها ممکن است به مقوله “علم” ، پیگیری اخبار علمی و مواردی از این دست علاقه‌مند باشند، اما مشکل اینجاست که اغلب، سرنای علم را از سر گشاد آن می‌زنند.

آنها راجع به کرمچاله‌ها، جهان‌های موازی، سفر در زمان، بوزون‌هیگز، شبیه‌سازی و مسأله سلولهای بنیادی، بیگ بنگ، کوانتوم و غیره چیزهایی شنیده‌اند و بصورت پراکنده اینجا و آنجا راجع به آنها مطالبی خوانده‌اند؛ سپس این تصور برایشان پیش آمده که همه‌ی اینها را “می‌دانند” .

این تصور کاذب ، خطر بزرگی برای ترویج شبه‌علم است. چون فرد بصورت نیم‌بند و آماتوری، حاصل درک خودش از یک موضوع را [که بسیار امکان دارد اشتباه باشد] به دیگران منتقل می‌کند، نه آن چیزی که واقعاً باید باشد.

مثلاً بسیاری از افراد که حتی کمترین آشنایی با الفبای نظریه کوانتومی در فیزیک جدید ندارند تا جایی که دلشان بخواهد از این نمد برای خود کلاه درست می‌کنند. [موارد فراوان از محاسبه سرعت فرشتگان تا طی‌الارض و انواع مدعیات متافیزیکی و ماورایی به کوانتوم نسبت داده می‌شود]
تصور کنید فردی علاقمند به علم، جایی خوانده که وضع گربه‌ی شرودینگر تا زمانی که در جعبه باز نشود بلاتکلیف است و تا زمان مشاهده معلوم نیست واقعیت چه خواهد شد. ممکن است این فرد تصور کند به همین منوال، ماه در آسمان نیز تا زمانی که مشاهده نشود وجود ندارد. سپس حاصل درک خودش را برای سایرین تعریف کند. مثلاً بگوید: می‌دانستید که فیزیک کوانتوم می‌گوید تا زمانی که به ماه نگاه نکنی ماه در آسمان نیست و به محض نگاه کردن به وجود می‌آید؟!

این درک اشتباه چه از روی ناآگاهی باشد چه برای فضل‌فروشی، زمینه ترویج شبه‌علم در جامعه را فراهم می‌نماید.

 

عرفان کسرایی پژوهشگر مطالعات علم دانشگاه کاسل آلمان

این مطلب پیش از این در وبسایت دانستنیها منتشر شده است.

 


منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای تفاوت میان سواد وسوادِ علمى بسته هستند

نقالان خدمتگزاران آیین هاى مردمى

image 

نقالی در لغت به معنی کار و پیشه ای است که فردی بنام نقالی کالا و یا چیزی را از جایی به جای دیگر می برد و نقل می کند، اما در اصطلاح به پیشه و هنر کسی گویند که داستان ها و واقعه های هیجان انگیز و جذابی را که شنیده و یا خوانده است را براى سرگرم کردن مردم نقل وبیان مى کند . این قصه گو را نقال می نامند واژه های نقال و نقالی از زمان قاجار در زبان و ادبیات فارسی کاربردی شده زیرا در متن های تاریخی و یا لغت نامه های پیش از آن به این شکل نیامده است. نقالی یک جریان فرهنگی است که از زمان های دور در جامعه ایران رواج داشته است.
نقالان داستان هایی از حماسه های قومی، ملی، دینی و واقعه های تاریخی شبه تاریخی و مذهبی را با کلامی سنجیده و آهنگین و بیانی گرم و رسا در میان جمع مردم و در فضاهای عمومی یا محفل های خصوصی، نقل و روایت می کنند. نقالان در نقل داستان ها و بازنمایی واقعه ها و القای رخدادهای هیجان انگیز استعداد و هنر فروانی داشتند و در شیوه بیان طرز نمایش واقعه ها و تقلید حرکات و رفتار صاحب ذوق و هنر بودند. آن ها می دانستند که در هر مجلس نقل به اقتضای شعور فرهنگی جماعت مجلس چگونه سخن بگویند و تقلید در آوردند آنها در نقل روایت ها به براهه پردازی و زبان آوری می پرداختند و موضوع های داستان را با پند و اندرز و مثل و شوخی و لطیفه می آمیختند و در نشان دادن شخصیت های داستان بازی و تقلید در می آوردند.

بخش بزرگی از میراث فرهنگی- ادبی ایران که امروز به صورت مکتوب، به ما رسیده داستان ها و افسانه هایی هستند که از زبان و بیان این نقالان شینده و نوشته شده است این داستان ها مجموعه ادبیات نقالی را پدیده آوردند. در کل تاریخچه نقالی را می توان به دوره پیش از اسلام و دوران اسلامی تقسیم کرد. در دوره پیش از اسلام و در ایران باستان خنیاگران دوره گردی بودندکه با ساز و آواز قصه خوانی می کردند در دوره اشکانی خنیاگرانی را که داستان های حماسی و رزمی برای مردم قل می گردندگوسان می نامیدند. ردوره ساسانی نیز خنیاگرانی بودندکه حماسه ها و داستان های قومی وملی را با آواز و نغمه سازی برای مردم می خواندند.


این خنیاگران قصه گو به سرزمین هایی دیگر هم می رفتند و داستان های حماسی و پهلوانی ایرانیان را برای مردم بیان و نقل میکردند. در دوران اسلامی راویان و دهقانان روایت کننده داستان های پهلوانی و رزمی کهن ایرانی بودندحتی فردوسی از بعضی از آنان که راوی داستان های رستم و خانداند گرشاسب و داستان های قهرمان دیگر بودند یاد می کند. در این زمان قصه خوانانی نیز بودند که نقل قصه را با نوای ساز همراه می کردند حکایت قصه گویی مروزی در قرن سوم هجری که پس از نقل هر قصه تنبورش را بر می گرفت ونغمه هایی شاد بر سازش مینواخت نمونه ای از همراهی ساز و آواز با قصه خوانی است.

نقالی یا قصه خوانی همچنان ادامه یافت تا به دوره صفوی رسید در این دوره موضوع داستان های نقالی در رابطه با داستان های شبه تاریخی ملی و شبه تاریخی مذهبی و اسطوره ها و حماسه ها و داستان های شاهنامه بود.

در این دوره قصه گویی از جمله هنرهای معرکه گران بود در نخستین سده های آغاز دوره اسلامی قصه گویان دوره گرد هم در مساجد که محل تجمع مسلمانان بود قصه های انبیا و پادشاهان قدیم را برای مردم بیان می کردند فضاها و معابر عمومی مانند میدان ها سرگذرها چهارسوهای بازار، سراها، کاروانسراها، صحن مسجدها، زیات گاه ها و تکیه ها، مکان های قصه گویی معرکه گیران بود برای مثال سید کمال الدین سدهی معروف به کاهر علیشاه از نقالان عهد شاه عباس اول عصر ها زیر گذر بازار مسجد جامع عقیق اصفهان برزونامه می خواند و اسدالله حجاز در صحن مسجد شاه مسجد امام کنونی به نقل داستان های مذهبی می پرداخت نقالانی نیز در مشهد بودند که در صحن امام رضا شاهنامه خوانی می کردند.

در عصر رونق قهوه خانه از اوایل قرن یازدهم تا نخستین دهه های قرن چهاردهم شمار بزرگی از نقالان به این نهاد روی آوردند و آن را پایگاه نقالی و شاهنامه خوانی کرند در این دوره قهوه خانه نهاد فعالی در انتقال فرهنگ و ادب کهن ملی و مذهبی ایران به توده مردم بی سواد یا کم سواد به شمار می رفت و در آموزش آداب زندگی گذشتگان اخلاق و منش پهلوانان و جوانمردان به افرادی که به قهوه خانه می رفتند نقش مهمی داشت. نقالان را بر حسب نوع داستان هایی که می گفتند چیرگی وتسلطشان به نقالی به سه دسته تقسیم کردند.

نخست شاهنامه خوانان یا نقالانی که فقط به نقل داستان های حماسی شاهنامه می پرداختند دوم نقالانی که در نقل داستان های تاریخی و افسانه ای مانند اسکندر نامه مهارت داشتند و سوم مذهبی خوانانی که داستان ها ی دینی مذهبی مانندحمزه نامه و حیدر نامه می خواندند. هر قصه گو در نقل قصه شیوه بیان خود را داشت چست و چالاک بودن در بیان درک مجلس نقل و دریافت میزان ذوق و رغبت مردم آراستن نظم به نثر برای ملال انگیز نشدن نقل خواندن شعر با آهنگ و آواز شرح بیت های دشوار یادنامه سراینده شعر فاتحه خواندن و تکبیر گفتن نکاتی بود که نقال باید آن را رعایت می کرد.

نقالان با آهنگ دادن به کلام بالا و پایین بردن به موقع دست و سر کش دادن مطلب گاه نجوا کردن و بی فاصله فریاد کشیدن لرزاندن و عوض کردن صدا کوفتن دست ها بر هم و پا زمین زدن و به خصوص نگه داشتن داستان در جاهای حساس توجه مردم را جلب می کردند. امروزه با گسترش روابط تجاری و ورود تکنولوژی و تکنیک های مختلف برای ارایه یک اثر در نمایش های صحنه ای اعتبار نقالی رو به کمرنگ شدن می رود تا پیش از این نقالان ابراز ارتباط و انتقال روایات بودند اما اکنون شمار نقالان نیز بسیار کم شده است و متاسفانه بسیاری از پیشکسوتان این هنر دیگر در بین ما نیستند و شرایط لازم برای آموزش نسل های بعدی وجود نداشته است.

برگرفته از :irandeserts.com

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای نقالان خدمتگزاران آیین هاى مردمى بسته هستند

اى عاشقان ، اى عاشقان امروز ماییم وشما

image

اى عاشقان اى عاشقان امروز ماییم وشما
افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا

گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود

مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا

ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته

زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا

ای شیخ ما را فوطه ده وی آب ما را غوطه ده

ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا

این باد اندر هر سری سودای دیگر می‌پزد

سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما

دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله

امروز می در می‌دهد تا برکند از ما قبا

ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان چون پری

خوش خوش کشانم می‌بری آخر نگویی تا کجا

هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی

خواهی سوی مستیم کش خواهی ببر سوی فنا

عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان

هر دم تجلی می‌رسد برمی‌شکافد کوه را

یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود

یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا

ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او

ای که چه باد خورده‌ای ما مست گشتیم از صدا

ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیده‌ای

گر برده‌ایم انگور تو ، تو برده‌ای انبان ما

مولانا

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده , | دیدگاه‌ها برای اى عاشقان ، اى عاشقان امروز ماییم وشما بسته هستند

چه کنیم که شادمان باشیم

چه کنیم که شادمان باشیم

چه کنیم که شادمان باشیم

در دنیای پر استرس و پرتلاطم امروز، تنها راه کسب آرامش از راههای ساده و قابل دسترس امکان پذیر است.
راههای رسیدن به آرامش به قرار زیر است :
۱) شمارش و یادداشت کردن موهبت های روزانه
سانجولیو بومرسکی، روانشناس تجربی مرکز تحقیقات ریورساید اوکلاهما، متوجه شده است آن دسته از افرادی که موهبتهای روزانه را که باعث مسرت خاطر و آرامش آنها شده است، یادداشت می کنند و حداقل از ۵ موهبت هفته ای یک بار یاد می نمایند به مراتب آرام تر و راحت تر از آنهایی هستند که فقط سه بار در هفته این عمل را انجام می دهند.
وی درباره علت این موضوع می گوید: این یک مسأله زمان بندی شده و یا هر از چندگاهی است. وقتی افراد به طور متناوب کاری را انجام دهند، درواقع تازگی و مفهوم کار را از دست داده اند، اما آنهایی که حتی یک بار در هفته این کار را انجام می دهند، از قوت قلب و دریافتهای عمیق روانی قویتری برخوردارند، آنهایی که موهبتهای زندگی خود را حتی یک بار در هفته بر می شمارند مجبور هستند که روش و سبک زندگی شخصیت و اهداف خود را با آن تطبیق دهند.
۲) به موسیقی گوش دهید
گوش دادن به موسیقی، بخشهایی از مغز شما را فعال می کند و می تواند خوشحالی را به شما برگرداند و همان حالتی را به شما منتقل کند که از غذا خوردن لذت می برید. با دادن آرامش به بدن بر اثر شنیدن موسیقی، فشارهای عصبی شما آزاد می شود.
یک بررسی و مطالعه نشان داده است که افراد مسن که در زمان عمل جراحی چشم خود به موسیقی گوش می دهند، کمتر احساس درد و یا فشار خون می شوند و حتی قلب آنها به مراتب بهتر از کسانی که در هنگام عمل جراحی به موسیقی گوش نمی دهند، کار می کند.
۳) همنوعانتان را دوست بدارید
دوست داشتن همنوعان می تواند بر دردهای روحی انسانها اثرات عمیقی داشته باشد و در نبود درد، به تقویت روحیه کمک کند و ترشحات هرمونی درون بدن تا جایی که خالی از استرس باشد، به آرامش فکر و تقویت روحیه منجر می گردد و چنانچه، ترشحات هرمونی با استرس همراه باشد قطعاً به عدم اعتماد به دیگران و تنش منجر خواهد شد.
۴) جنبه مذهبی و معنوی خود را تقویت و تغذیه کنید
بررسیها نشان داده است که افراد با اعتقادات مذهبی قوی، به مراتب خوشحالتر از افراد بی دین هستند.
دیوید مایرز، یک روان شناس اجتماعی در مرکز روان شناسی هوپ کالج واقع در میشیگان می گوید: ایمان به خدا باعث حمایت اجتماعی و به وجود آمدن حس فراتر از خود می گردد. ایمان به خداوند تنفس و جریان خون را در بدن تسهیل می کند. نماز باعث آرامش و سکون بدن و کاهش دردهای جسمانی و عصبی می شود. انرژی مضاعفی به بدن می رساند، ایمان به خدا، انسانها را به سرچشمه لایزال الهی متصل و پشتوانه معنوی عمیقی را به افراد بشری می بخشد.
۵) حرکت دادن به بدن
زمانی که استرس دارید، قدم بزنید بدن را به حرکت درآورید تا خون رسانی به تمام اندامهای بدن به سرعت و سهولت صورت بگیرد. تنها با ورزش است که می توانید به عنوان علمی جنجالی، به مبارزه با تمام استرسهای خود برخیزید با حرکات فیزیکی می توانید انرژی مطلوبی به دست آورید و از این طریق سلامتی و شادابی خود را حفظ کنید.
۶) خنده های بلند
کسی را پیدا کنید که با خنداندن شما اشک را در چشمان شما جاری سازد. تحقیقات ثابت کرده که مردم به صورت گروهی بیشتر و بلندتر می خندند تا در تنهایی. خندیدن باعث کاهش هورمونهای ویژه استرس شده و سیستم ایمنی بدن را بیشتر تقویت می کند، همان طور که بدون خندیدن ایمنی بدن ضعیف می شود.
۷) از کارهای خیر غفلت نکنید
زمانی که وارد بانک می شوید، در را برای کسی که پشت سر شما وارد می شود، باز نگهدارید و یا کسی که همزمان با ورود شما در حال خارج شدن است، برای او در را باز نگهدارید تا او قبل یا بعد از شما خارج شود.
همین کار را با کسی که آدرسش را گم کرده و یا از شما آدرس دقیق محل مورد نظر خود را می خواهد انجام دهید، بنابراین می توانی در طول آن روز زندگی ات که به سر کار می روی و بر می گردی به دوستان مستقیم و یا غریبه هایی که نیازمند کمک شما هستند و یا همکاران دور و نزدیک خود خدمت و یاری رسانی تا به شادی و رضای روحی برسی.
مهربانی کردن به دیگران می تواند هم تو را خوشحال تر سازد و چنانچه در روز ۵ نوبت از این کارها را انجام دهی به مراتب خوشحالتر و راضی تر از آنهایی خواهی بود که هفته ای ۵ کار نیک انجام می دهند.
۸) در اندیشه کسب درآمدهای مالی باشید، اما در خدمت پول نباشید
حتماً داستان معروف افسانه یونانی را شنیده اید که به حس لامسه «میداس» شهرت داشت. او که با قدرتی فوق العاده دست به هر چیزی می زد به طلا تبدیل می شد تا آنجا که از این مسأله خسته شد و آرزو کرد کاش به زندگی عادی اش باز می گشت.
بنابراین پول می تواند هم سبب خوشبختی و هم مانع آن شود. به شرط آنکه به درستی از آن استفاده کنیم نه آنکه فقط آن قدر پس انداز کنیم که از امکانات موجود خود را بی بهره سازیم و یا فقط به فکر روزهای بارانی و یا روزهای بازنشستگی مان باشیم.
آن وقت معلوم نیست که واقعاً آینده هم چندان بر وفق مرادمان باشد.
۹) با احساسات مثبت زمینه موفقیتهای خود را فراهم سازیم خوشحالی می تواند ما را به سوی موفقیت بیشتری رهنمون سازد تا آنکه راههای دیگر را بیازماییم.
خوشحالی افراد می تواند فرصتهای جدیدی را پیش روی ما قرار دهد و هدفهای تازه ای را بر روی ما بگشاید. بنابراین تنها با یک خودآزمایی فردی برای به دست آوردن زمینه های مثبت به سوی موفقیتهای قوی گام برداریم زیرا خوشحالی همواره نتیجه یک سری احساسات مثبت است. موفقیت نتیجه عوامل و مؤلفه های بسیاری چون سلامتی فیزیکی، اطلاعات، هوشمندی و هوشیاری، خانواده و اطرافیان مثبت می باشد.
۱۰) خود را با میراثمان بشناسیم
تقویت، تقدیر و ستایش و حفظ فرهنگ افراد درواقع تقویت هویت آن فرد یا افراد با هویت فرهنگی گذشته شان می باشد و نیز این نوع برخورد، فرصت جدید دیگری را برای احترام و تقویت به فرهنگ دیگران را برای دیگر افراد فراهم می سازد.
یک تحقیق و بررسی جدید نشان داده است اهالی مکزیک و چین به دلیل حفظ سنتهای شان به مراتب احساس خوشحالی بیشتر و مسرت خاطر عمیقی دارند. حال آن که آنهایی که از این هویت دورند، سرخوردگی و ناراحتی و استرس بیشتری دارند.
روانشناسان متوجه شده اند همیاری و ارتباط میان هویتهای فرهنگی با ثبات و نیز احساسات مثبت در آفریقاییها، آمریکایی تبارها و ملیتهای آمریکایی بیشتر به چشم می خورد.
۱۱) از خاطرات خوشحال کننده به عنوان راهنما استفاده کنید: یاد بگیرید که از دستگاه اسکن حافظه خود به عنوان بانک اطلاعات و خاطره های شخصی برای تقویت روحیه و تحریک استعدادها و خلاقیتهای خویش نهایت استفاده را ببرید.
اسکن نمودن این خاطرات در بانک حافظه می تواند به نوباروری و نوزایی حافظه و بازآفرینی و باز هویتی شما برای خوشحالتر شدن که کلید موفقیت زندگی است نهایت استفاده را ببرید.
«باربارا، بیکر هولستون»، روانشناس و نویسنده کتاب «خود درمانی با کشف هویت خویشتن خویش» ضمن ارایه مطالب بالا می گوید: آنهایی که می خواهند توانمندتر و قویتر مطرح شوند، می توانند گذشته خود را اسکن کنند، آن وقت متوجه می شوند استعدادهایی دارند که تا روز گذشته نه خود آنها را کشف کرده بودند و نه خود را در مقایسه با دیگران مثبت تر دیده بودند. بویژه که خود را پس از این مرحله در مقایسه با دیگران قویتر خواهیم یافت. زیرا تا دیروز خود را قبول نداشتیم.۱۲) خوشبین باشید
خوشبینی مهارتی اکتسابی است و راههای گوناگونی برای کسب آن وجود دارد. روانشناس معروف «ماری آن تورویانی» نویسنده همکار کتاب «خوشبینی خودانگیزشی» با ارائه مطلب فوق در جریان طرح تحقیقاتی خود می گوید: از سه راه می توانید خوشبینی خود را کسب و کشف کنید.
▪ اول: تسلط بر خود، قبل از آن که احساساتتان بر شما غلبه کند. گامهای بلند و قدمهای سریع بردارید، در حالی که شانه هایتان به عقب و سرتان بالا قرار دارد حال آنکه افرادی که بدبین هستند هم آرام و هم گامها و قدمهای کوتاه و هم سرشان همیشه پایین و به تعبیری سرافکنده هستند.
▪ دوم: تن و لحن صدای خود را عوض کنید. به طوری که جذاب و مملو از انرژی باشد.
▪ سوم: از عبارتها و کلمات امیدوارکننده و موزون و قوی استفاده کنید. مانند کلمه «چالش» بیشتر از«مشکل» را به کار ببرید و یا بیشتر به «فرصتها» فکر کنید تا «شکستها» افکار و رفتار مثبت، دارای تأثیرهای مثبت بر روی بیوشیمی مغز شما هستند. آنها بر سطوح هورمونهای تنش زای «سر و تونین» غلبه می کنند و به شما علامت خوشحالی می دهند. آن وقت مغز شما در اختیار شماست. همین مسأله به شما کمک می کند که حتی طی ۴ تا ۶ هفته عادت خود را نیز تغییر دهید، زیرا با اعتماد به نفس و خوشبینی به آینده از عادتهای بد خود فاصله می گیرید.
۱۳) چیزهای جدیدی را امتحان کنید
خیره شدن به نورهای زننده، گرم کردن حلقه های گرین لند ونیز یادگیری موسیقی جدید و ابزار جدید موسیقی را متوقف کنید. اگر کارهایی که اغلب شما را خوشحال می کند، کار جدیدی را آغاز کنید «ریچارد واکر» روانشناس دانشگاه «وینستون سالم» پس از بررسی ۳۰ هزار خاطره و ۵۰۰ دفتر روزانه که از ۳ ماه تا ۴ سال خاطرات را در بر داشته است به این نتیجه رسیده است که آنهایی که در تجربیات متنوع و گوناگون درگیر هستند، بیشتر قادر به حفظ و بروز احساسات مثبت و نیز به حداقل رساندن احساسات منفی هستند تا آنهایی که تجربیات محدود و کم دارند.
روانشناس «باربارا فردریکسون» در دانشگاه «کارولینای شمالی کاپیتول هیل»، در مطالعات خود به احساسات دوگانه مثبت پی برد. در تحقیقات او آمده است میزان بار احساسات مثبت به بار منفی در انسان بالای ۳ به یک و پایین ۱۱ به یک می باشد.
۱۴) مشکلات خود را با دیگران در میان بگذارید
صحبت کردن درباره حوادث خوب یا بد، ضمن آن که به سبک شدن بار مشکلات کمک می کند، در خوشحالی و شادی بخش بودن انسان هم مؤثر است. حتی اگر مسأله از آن طرف خط تلفن صورت بگیرد.
در یک آزمایشگاه و طی آزمایشهای کنترل شده روانشناسی «ریچاردواکر» از دانشگاه وینستون سالم ایالتی، متوجه شد نتایج این امر دوگانه است: مردمی که بر احساسات مثبت و رفع نگرشهای منفی دیگران اصرار دارند
«واکر» می گوید: تعریف کردن داستان خود، بهترین کارکرد را دارد وقتی که مخاطبان بسیار، اما مخالف وجود داشته باشند، زیرا این امر کمک می کند تا داستان خود را به طرق مختلف و در دفعات بسیار برای افراد گوناگون تعریف کنید.
۱۵) میان کار بیرون و خانه توازن ایجاد کنید.
درست است که آسمان محل زندگیمان آبی است، اما بعضی وقتها ما با کار زیاد در بیرون و آوردن خستگیهای خود به خانه، آسمان آبی بالای سر خودمان را تیره و تار می کنیم. با انجام کارهای خود از طریق اینترنت و ای میل و ارسال به خانواده هایمان، در واقع دچار همان ماشین زدگی نسلهای گذشته پدرانمان شده ایم.
این گونه انعطاف پذیری کشف شده جدید میان کارهای خارج از منزل با مسایل خصوصی زندگی شاید برای برخی مفید باشد، اما برای برخی دیگر مشکل ساز می شود.
در سال ۲۰۰۳ محققان دانشگاه میشیگان متوجه شدند آنهایی که میان کار خارج و کار منزل خود مرزبندیهایی قایلند، بیشتر با خانواده های خود ارتباط دارند.
محققان مذکور، این گونه افراد را به گروههای همگرا و ناهمگرا تقسیم کرده اند و پیشنهاد کرده اند که شناخت مرزبندیهای مناسب میان کار اداری و کار منزل می تواند بر خوشحالی و روحیه بخشی و بهبود حال آنها نیز تأثیر بگذارد.
۱۶) انتظارات و توقعات واقع بینانه داشته باشید
در سال گذشته، اولین نقشه خوشحالی و شادی جهانی ارایه شد، که طی آن دانمارک در رأس این نقشه واقع شد. برای مدت ۳۰ سال ملتی توانسته بود بر اساس معیارهای اروپایی همگان را در دستیابی به معیارهای درست زندگی شاد رهنمون کند.
آنان در مرکز ژورنال پزشکی انگلستان با نام «ژورنال مدیکال بریتیش» تلاش دارند تا بفهمند که چرا دانمارکی ها راضی تر و قانع تر از سوئدیها و یا فنلاندیها هستند، حال آن که از فرهنگ مشترک و زمینه های رشد یکسانی برخوردارند.
برای مثال پیروزی قاطع فوتبالیستهای دانمارکی در جام قهرمانی فوتبال اروپا در سال ۱۹۹۲ آنها را به شکل مردمی و دولتی شاداب حفظ کرده است و در عین حال در غرور کاذب این پیروزی فرو نرفته اند.
حال آن که یونانی ها و ایتالیایی ها از درجه رضایت و همچنین قانع بودن سطح پایینی برخوردارند.
یکی دیگر از دلایل راضی بودن و قانع بودن با درجه بالای دانمارکی ها این است که آنها انتظارات و توقعاتشان بالا، اما همزمان بسیار واقع بینانه با آرمانهایشان برخورد می کنند. در نتیجه واقع بینی آنها نیز از دیگر دلایل شادی و خوشحالی آنها است.
۱۷) از زمان غافل نشوید
جامعه می تواند با نداشتن زمان مشخصی برای کار به ورشکستگی برسد. اما چه اتفاقی خواهد افتاد اگر مردم بتوانند کنترل بیشتری بر روی زمانهای خود داشته باشند تا خوش بینی خود را نسبت به استفاده از آن افزایش دهند؟
ممکن است شما نیازمند برداشتن موانع و از بین بردن سرگرمیها و فرصتهایی باشید که به اتلاف وقت شما منجر می شوند و نیز از برخورد احساسی خون آشامها اجتناب کنید.
«ماری ان تورویانی»، همکار نویسنده کتاب «خوشبینی خودانگیخته» می گوید: این کار درست مانند نظافت و تمیز نمودن خانه سر وقت خودش می باشد. روان شناسان این کار را «اولویت گرایی» و یا نظم و ترتیب دادن می نامند که بر اساس اهداف واقع بینانه روزانه پیش می رود و در قالب تصویری بزرگتر و برخی اوقات به طور کشف شده ارایه می شود.
تورویانی همواره یک سؤال مشخص را برای وارد کردن شوک به مراجعه کنندگانش خارج از انتظارشان را از آنها می پرسد. و آن این است که:
چه احساسی دارید، وقتی که پس از دو یا سه سال کاری را مداوم و مشخص در زمان معین انجام می دهید؟ با این سؤال افراد همچون خرسی که قلاده در گردن دارد می نشینند. او سپس خود چنین پاسخ می دهد: ترسیم و تصور کنید آن احساسی را که دوست دارید داشته باشید.
ممکن است در دو شب با یادداشت در تقویم خود بر روی آن چیزهایی تمرکز کنید که مایلید زمان بیشتری را بر روی آنها صرف کنید.
۱۸) بخندید
ادامه بدهید. من مزاحم شما و خندیدنتان نمی شوم. زیرا این کار ممکن است شما را خوشحالتر سازد. بر اساس علم روان شناسی، اگر فردی احساس کند که هر آن چه که احساستان شما را در لحظه در آن واحد، به خندیدن و خوشحال شدن وا می دارد، از آن پرهیز نکنید، لذا حتی وقتی احساس می کنید که این موضوع برای شما با خندیدن بهتر می شود این کار را بکنید. برای اجتناب از آن چه رفتار غیرعادی نامیده می شود که طی آن اعمال و تفکرات ما چندان با هم همخوانی ندارند، در ذهن ما واکنش نشان می دهد تا تغییرات در ما را از حالت غیرعادی به سوی تصحیح و درست نمودن اعتقادات و عقاید ما در مسیری با رفتارمان یکسان و هماهنگ قرار دهد. مانند خندیدن ما که بعضی وقتها ممکن است از نظر دیگران عجیب باشد، همان گونه که دیگران از نظر ما نیز عجیب به نظر می آید.
اما توصیه ای که روان شناسان می کنند آن جایی است که احساس خندیدن برای شادی و خوشحالی به شما دست می دهد، خود را از خندیدن محروم نکنید اما برای اجتناب از سوء تفاهمها، دیگران را نیز با خود همراه کنید.
مترجم: قاسم بابا

برگرفته از فورچون –  روزنامه قدس

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای چه کنیم که شادمان باشیم بسته هستند