تاریچه پست در ایران ( روز جهانى )

۱۷ مهرماه روز جهانی پست

پست، کهن ترین و گسترده ترین نوع ابزار ارتباطی بین مردم یک کشور با ساکنان دیگر سرزمینها و مناطق جهان است .
جوامع رشد یافته ، برای تحقق توسعه خود به شبکه ارتباطی توجه داشته و روی آن برنامه ریزی کلان کرده اند. هر پستچی از انجام ۳۰۰۰ سفر جلوگیری می کند ، که هر سفر افزون بر هزینه، پیامدهای دیگری چون اتلاف وقت، فشارهای عصبی و روحی، مشکلات حمل و نقل، اتلاف سوخت، آلودگی هوا، صرف نیروی انسانی و انواع خسارتهای احتمالی مالی و جانی را نیز به همراه دارد .

سابقه پست درایران :


فعالیتهای پستی در ایران، قدمتی سه هزار ساله دارد وحتی برخی از مورخین، ایرانیان را مبتکر ارتباط پستی می دانند. از دوره زندیه پست در ایران فعال شد  در سال ۱۲۹۷ ه.ق ناصرالدین شاه دستور داد تا مؤسسه پست آن روز به وزارت تبدیل شود و اداره آن را به امین الملک ، وزیر وظایف و رئیس دارالشوراء سپرد.
پس از صدارت امیرکبیر، تحولات تازه ای در پست کشور ایجاد شد، فعالیت پستی کشورهای استعمارگر تعطیل شد و پیکهای پست ایران ، با نظم و نظامی تازه که امیرکبیر ایجاد کرده بود با سرعت و دقت بسیار ، امور مراسلاتی را انجام می دادند.
شایان ذکر است که چون پست در ایران از قدمتی طولانی برخوردار است ، از فعالیت چاپارهای قدیم تا پست پیشرفته کنونی، ابزار و آثاری گرانبها و دیدنی گردآوری شده است که در موزه پست نگهداری می شود.
در سال۱۸۷۳، در روز ۹ اکتبر به پیشنهاد ” هنریخ ون استفان ” مدیر کل پست کنفدراسیون آلمان شرقی، قراردادی با عنوان ” قرار داد برن” در زمینه تاسیس ” اتحادیه کل پست ” در ” برن” سوئیس ، توسط ۲۲ کشور جهان به امضا رسید .
امضاکنندگان بر اساس توافق به عمل آمده ، یک قلمرو پستی را تشکیل دادند که آزادی ترانزیت برای مبادله متقابل مراسلات را در سراسر قلمرو اتحادیه ، تامین و تضمین می کرد . نام این اتحادیه پس از ۴ سال با پیوستن کشورهای دیگر ، به ” اتحادیه جهانی پست ” تغییر یافت .
از سال ۱۹۶۹ روز ۹ اکتبر ( ۱۷ مهر ) هر سال به عنوان روز جهانی پست تعیین شد.
اکنون بیش از ۱۷۰ کشور، عضو این اتحادیه هستند و ایران نیز سال ۱۲۵۶ ه.ش به عنوان بیست و نهمین عضو، به این اتحادیه پیوست

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای تاریچه پست در ایران ( روز جهانى ) بسته هستند

بروید آدم انتخاب کنید !


از فرزند روانشاد سید حسن مدرس
نقل شده است

یک روز وقتی پدرم از مجلس به خانه بازگشت، عده‌ای از مردم به خانه ما آمدند و با سر و صدای زیاد گفتند آقا این چه لایحه‌ای بود که امروز تصویب شد؟! خلاف مصلحت است !

آقا فرمود اگر بیست رأس الاغ و یک آدم را در مجلسی جمع کنند و از آنها بپرسند ناهار چه می‌خورید، چه جواب می‌دهند؟!
همه گفتند جو
آقا فرمود: آن یک نفر هم مجبور است سکوت کند، این وکلایی که شما انتخاب کردید، شعورشان همین اندازه است

                          ” بروید آدم انتخاب کنید “

منتشرشده در یاد گذشتگان | دیدگاه‌ها برای بروید آدم انتخاب کنید ! بسته هستند

شانزدهم مهر یا مهرگان

شانزدهمین روز از ماه مهر «روز مهرگان» است که ایرانیان از هزاره دوم پیش از میلاد آن را گرامی داشته اند و دومین روز مهم سال پس از «نوروز» به شمار آورده و مفصل ترین مراسم از جشن های شش روزه مهرگان را در این روز برگزار کرده اند. از سده بیستم میلادی به دلیل نامعلوم، در ایران روز مهرگان از شانزدهم مهر به چهاردهم این ماه منتقل شده است!. مهر (میترا) در پارسی مفهوم «فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت» داشته و ضد دروغ، دروغ گویی، پیمان شکنی، خشونت و نامهربانی کردن بوده است. در زبان پارسی، واژه «دروغ» ازسه هزار سال پیش تغییر نیافته که تلفظ اولیه آن «دروگ» بود. پیش از هخامنشیان، جشن مهرگان را بغ یادی ( (بگ یادی) «یاد خدا – سپاسگزاری از خدا» می گفتند. [بغداد به معنای خدا آن را داده = هدیه خدا) نام درختستانی در نزدیکی تیسفون پایتخت اشکانیان و ساسانیان بود که در آغاز خلافت عباسیان و عمدتا با استفاده مصالح ساختمانی آورده شده از تیسفون به صورت شهر درآمد و پایتخت آنان شد.]
«مورخان» تداوم توجه به جشن های مهرگان، بکار بردن واژه مهربان و خصلت مهربان بودن و مهربانی کردن در میان ایرانیان را که طبیعت ثانوی آنان شده است خواست و علاقه آنان به مهربانی، گذشت و میهمان نوازی توصیف کرده اند.
عمر خیام نیشابوری که تقویم خورشیدی را تنظیم کرده درباره مهر ماه و جشن مهرگان گفته است: «این ماه را از آن مهرماه گویند که مهربانی بود مردمان را بر یکدیگر، از هر چه رسیده باشد، از غله و میوه نصیب باشد، بدهند و بخورند با هم.». مسعود سعد هم گوشزد کرده است که : روزمهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان / مهر بفزا اى نگار مهرچهر مهربان.
فلسفه آیین های مهرگان سپاسگزاری به درگاه خداوند به خاطر برکاتی که عنایت کرده و تحکیم دوستی و محبت میان انسانها است.
ایرانیان از دیر زمان کوشیده اند که کارهای مهم را از مهر ماه آغاز کنند، از جمله ازدواج و تشکیل زندگانی خانوادگی. به نوشته مورخان یونانی، به دستور داریوش بزرگ بود که دبستان های ایران از مهر ماه آغاز به کار کرده اند و انتشار همین نوشته ها در نیمه هزاره دوم میلادی در اروپا سبب شد که در سراسر جهان آغاز سال تحصیلی از سپتامبر (۱۰ شهریور تا ۱۰ مهر ) قرار داده شود. این مورخان نوشته اند که در ایران باستان در دبستانها که ویژه پسران بود به کودکان می آموختند که اقتدار و عظمت وطن و حفظ تمدن آنان بستگی به آن دارد که متحد و نسبت به یکدیگر مهربان باشند و ارتشی شکست ناپذیر داشته و همواره آماده دفاع از سرزمین و فرهنگ خود باشند. داریوش بزرگ حکومت خودرا از مهر ماه آغاز کرده بود. مِهستان (سنای ایران) که ازسال ۱۳۷ پیش از میلاد آغاز به کار کرد فعالیت سالانه اش را روز پس از جشن مهرگان ( ۱۷ مهرماه ) از سر می گرفت.

ابن خلدون

منتشرشده در هنر و ادبیات | دیدگاه‌ها برای شانزدهم مهر یا مهرگان بسته هستند

هرکس از این چشمه ماهى بگیرد سنگ مى شود !

در پنجمین سالی که به استخدام سازمان برنامه و بودجه درآمده بودم، دولت وقت تصمیم گرفت برای خانوارها کوپن ارزاق صادر کند.

جنگ جهانی به پایان رسیده بود اما کمبود ارزاق و فقر در کشور هنوز شدت داشت. من به همراه یک کارمند مامور شدم در ناحیه طالقان آمارگیری کنم و لیست ساکنان همه دهات را ثبت نمایم.

در یک روستا کدخدا طبق وظیفه اش ما را همراهی می نمود.

به امامزاده ای رسیدیم با بنایی کوچک و گنبدی سبز رنگ که مورد احترام اهالی بود و یک چشمه باصفا به صورت دریاچه ای به وسعت صدمتر مربع مقابل امامزاده به چشم می خورد.

مقابل چشمه ایستادیم که دیدم درون آب چشمه ماهی های درشت و سرحال شنا می کنند. ماهی کپور آنچنان فراوان بود که ضمن شنا با هم برخورد می کردند.

 

نگاره تزیینی است

کدخدا مرد پنجاه ساله دانا و موقری بود ، گفت : آقای قاضی، این ماهی ها متعلق به این امامزاده هستند و کسی جرات صید آنان را ندارد.چند سال پیش گربه ای قصد شکار بچه ماهی ها را داشت که در دم به شکل سنگ درآمد، آنجاست ببینید.

سنگی را در دامنه کوه و نزدیک چشمه نشان داد که به نظرم چندان شبیه گربه نبود.
اما کدخدا آنچنان عاقل و چیزفهم بود که حرفش را پذیرفتم. چند نفر از اهل ده همراهمان شده بودند که سر تکان دادند و چیزهایی در تائید این ماجرای شگفت انگیز گفتند.

شب ناچار بودیم جایی اتراق کنیم. به دعوت کدخدا به خانه اش رفتیم. سفره شام را پهن کردند و در کنار دیسهای معطر برنج شمال، دو ماهی کپور درشت و سرخ شده هم گذاشتند.

ضمن صرف غذا گفتم : کدخدا ماهی به این لذیذی را چطور تهیه می کنید؟ به شمال که دسترسی ندارید. به سادگی گفت : ماهی های همان چشمه امامزاده هستند !!! لقمه غذا در گلویم گیر کرد.

حال مرا که دید قهقه ای سر داد و مفصل خندید و گفت : نکند داستان سنگ شدن و ممنوعیت و اینها را باور کردید؟!!

من از جوانی که مسئول اداره ده شدم اگر چنین داستانی خلق نمی کردم که تا به حال مردم ریشه ماهی را از آن چشمه بیرون آورده بودند. یک جوری لازم بود بترسند و پنهانی ماهی صید نکنند.

در چهره کدخدا ، روح همه حاکمان مشرق زمین را در طول تاریخ می دیدم.

مردانی که سوار بر ترس و جهل مردم حکومت کرده بودند و هرگز گامی در راه تربیت و آگاهی رعیت برنداشته بودند.

حاکمانی که خود کوچکترین اعتقادی به آنچه می گفتند نداشتند و انسانها را قابل تربیت و آگاهی نمی دانستند.

                          نوشته محمد قاضى

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای هرکس از این چشمه ماهى بگیرد سنگ مى شود ! بسته هستند

ایران گرگِ قبرستان مى خواهد !

رضاشاه سفری یک ماهه داشت به ترکیه. یکی از همراهان خاطره جالبی دارد: روزی در میان گفتگوها، یک مرتبه آتاتورک یکی از روزنامه های محلی را در دست می گیرد که راجع به اختلاس یکی از کارمندانِ وزارتخانه ای نوشته بود. آتاتورک آن روزنامه را به «عصمت اینونو» نخست وزیر ترکیه نشان داده و دستور رسیدگی می دهد.
رضاشاه با تعجب می پرسد چرا به روزنامه نگاران اجازه می دهد چنین مطالبی را نوشته و مامورین دولت را زیر سوال ببرند!!؟ من در ایران به هیچیک از جراید اجازه نمی دهم که کوچکترین انتقادی از رفتار مامورین دولت بکنند!!

آتاتورک در جواب داستان جالبی نقل می کند: روزی یک خانمی ثروتمند و زیبا به یکی از رمالها مراجعه می کند و می گوید که شوهرم مرا خیلی دوست دارد اما من او را دوست ندارم و می خواهم طلاقم بدهد!! رمال که نمی خواسته چنین مشتری پولداری را زود از دست بدهد روی کاغذ، چیزی نوشته و به خانم می دهد تا در یکی از شبهای تاریک، کاغذ را در قبرستانی دفن کند اما در زمان دفن کردن، نباید اصلا به «گرگ» فکر کند چرا که در این صورت، نوشته تاثیری نخواهد داشت. خانم، کاغذ را مدام به قبرستان می برده اما بلافاصله به یاد گرگ می افتاده و نمی توانسته کاغذ را دفن کند و ناچار برمی گشته!!.
آتاتورک در ادامه می گوید روزنامه نگاران به منزله آن گرگ اند که به محض اینکه مقامی بخواهد اختلاس کند و رشوه ای بگیرد بلافاصله آن گرگ یعنی (افشاگری روزنامه ها) در خیالش مجسم خواهد شد و دست از پا خطا نخواهد کرد!! بدون وجود روزنامه های آزاد، حتی اگر بر هر مقام دولتی یک مامور مخفی هم گذاشته شود باز هم قادر به کنترل فساد نخواهد بود چرا که ممکن است آن مامور مخفی با آن مقام ساخت و پاخت کرده باهم بخورند!! (برگرفته از نوشته علی مرادی مراغه ای بر اساس کتاب روزها از پی سالها).

? تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر خواهان جامعه ای به دور از ویژه خواری، رانت خواری، امضاهای طلایی، آقازادگی و خویشاوندسالاری هستیم به این چهار نکته توجه کنیم:

۱-از گرگ ها حمایت کنیم!!
انگلیسی ها می‌گویند: «دولت انگلیس در هر کشور دو سفیر دارد، یکی سفیر حکومت و یکی خبرنگار گاردین و چه بسا در بسیاری موارد نظر خبرنگار گاردین بر نظر سفیر ترجیح داده می‌شود.» این جمله انگلیسی‌ها به این خاطر است که آن ها عمیقا باور دارند مطبوعات کتاب مقدس دموکراسی است.

۲-گرگ بی دندان نباشیم:
اگر رسانه ها به میزان ۱۰۰% آزاد باشند اما چرخش آزاد اطلاعات رخ ندهد آن گرگ بدون دندان خواهد بود و بی خاصیت!!. بر همه ماست که خواهان اجرای کامل قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات باشیم. برای آنکه به قدرت انتشار اطلاعات پی ببرید کافیست به این فکر کنید که اگر لیست کسانی که در طول سال های اخیر ارزهای دولتی، پست های دولتی، وام های دولتی و امتیازات دولتی (که همه شان شیرین هستند!!) می گرفتند منتشر می شد کار ما به اینجا نمی کشید!!.

۳-آزادنگار باشیم.
همه ما نمی توانیم روزنامه نگار باشیم اما همه ما می توانیم یک آزادنگار باشیم. اطلاعات خود را به بهترین فرد/نهاد/سامانه ای که می‌دانیم منتقل کنیم. آمارهای جهانی نشان می‌دهد ۴۳% از مفاسد مالی به وسیله گزارش‌های مردمی و ۲۵% از سوی کارمندان گزارش می‌شود. دیر یا زود قانون حمایت از افشاگران (آزادنگاران) تصویب خواهد شد. همه ما می توانیم یک کنشگر توسعه، یک مبارز راه روشنایی باشیم.

۴-حریم ممنوعه نداریم!!
در جامعه ما هیچ کس و هیچ نهادی عاری از خطا و اشتباه نیست. حتی نهاد مذهب. بگذارید مثالی بزنم. در سال ۲۰۰۱، تیم افشاگری با نام «Spotlight»
در روزنامه بوستون گلوب آمریکا تشکیل شد با تمرکز بر سوء استفاده های جنسی کلیسا. آن تحقیقات به سونامی عظیم افشاگری علیه رسوایی جنسی در کلیسا های کاتولیک جهان انجامید. «اسپات لایت» نشان داد که نه تنها کلیسای کاتولیک، این فساد درون سیستم خود را پنهان کرده بلکه برخی مقامات بانفوذ نیز در این لاپوشانی نقش داشته اند. کلیسای کاتولیک در آمریکا در ۱۰ سال اخیر مجبور به پرداخت بیش از ۳ میلیارد دلار برای درمان و هزینه های قضایی شده است. همین تلاش ها باعث شد از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۳ میلادی مجموعا ۹۰۰ کشیش به اتهام کودک آزاری خلع لباس و از کلیسا اخراج شدند. انسان های عادی در هر لباس و مقامی، مانند ما در معرض خطا و اشتباه هستند. ما حریم ممنوعه نداریم!!.

توسعه با فساد به دست نمی آید!!. فساد نیز خود به خود رفع نمی شود!!. همه باید کمک کنیم با آزادسازی حریم های ممنوعه، گردش آزاد اطلاعاىت و آزادنگاری، گرگ ها خواب را از چشم کفتارها بگیرند.
توسعه پشت دیوارهای فساد مانده است!!.

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای ایران گرگِ قبرستان مى خواهد ! بسته هستند