سخنرانى ویگتو هوگو در مجلس فرانسه


سخنرانی فراموش نشدنی “ویکتور هوگو” در مجلس فرانسه

 

سخنرانی فراموش نشدنی ویکتور هوگو بزرگ‌ترین شاعر سده نوزدهم فرانسه و شاید بزرگترین شاعر در گستره ادبیات فرانسه در مجلس فرانسه که بعنوان یکی از تاثیر گذارترین سخنرانی های دو قرن اخیر همواره در یادها خواهد ماند.

متن سخنرانی مذکور که ترجمه استاد شجاع الدین شفا می باشد در پی خواهد آمد:

برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن حکومت بیشتر از یک قاتل عادی حق قاتل شدن نداشته باشد، و وقتیکه بصورت حیوانی درنده حمله کند، با خودش نیز چون با حیوانی درنده عمل شود.

برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن جای کشیش در کلیسای خودش باشد و جای دولت در مراکز کار خودش، نه حکومت در موعظه مذهبی کشیشان دخالت کند و نه مذهب به بودجه و سیاست دولت کاری داشته باشد.

برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن، همچنانکه قرن گذشته ما قرن اعلام تساوی حقوق مردان بود، قرن حاضر ما قرن اعلام برابری کامل حقوقی زنان با مردان باشد.

برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن آموزش عمومی و رایگان، از دبستان گرفته تا کلژدوفرانس، همه جا راه را به یکسان بر استعدادها و آمادگی ها بگشاید. هرجا که فکری باشد کتابی نیز باشد. نه یک روستایی بی دبستان باشد، نه یک شهر بی دبیرستان، نه یک شهرستان بی دبیرستان،و

برای پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن بلای ویرانگری بنام گرسنگی جایی نداشته باشد. شما قانونگزاران، از من بشنوید که :

فقر آفت یک طبقه نیست، بلای همه جامعه است .

رنج فقر رنج یک فقیر نیست، ویرانی یک اجتماع است.

احتضار طولانی فقیر است که مرگ حاد توانگر را به دنبال میاورد.

فقر بدترین دشمن نظم و قانون است.

فقر نیز، همانند جهل، شبی تاریک است که الزاما میباید سپیده ای بامدادی در پی داشته باشد

 

 

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای سخنرانى ویگتو هوگو در مجلس فرانسه بسته هستند

وقتى على هم سانسور مى شود

علی نام شخصیتی است که بعد از پیامبر، مشهورترین جهان اسلام است. اما بخش مهمی از تاریخ وی سانسور شده است. اصولا برخی دوست ندارند این بخش از تاریخ تبیین شود. حتی صفویان که مذهب رسمی این کشور را شیعه اعلام کردند فقط جنبه هایی خاص از زندگی و حکمرانی وی را برجسته کرده اند. تصویری که از وی برای ما نشان داده شده؛ قهرمانی جنگ آور، فاتحی قدرتمند و حاکمی مقتدر است که دوران کوتاه حکومتش بیشتر به جنگ گذشت. نام وی با شمشیر و خون و ذوالفقار گره خورده. بگذارید چند تصویر کاملا متفاوت از این شخصیت را با هم مرور کنیم:

۱- روز بیعتش مردی از میان جمع برخاست و علنا گفت: با تو بیعت می کنم اما اگر رفتار نامناسبی داشته باشی، تو را خواهیم کشت. بدون اینکه حتی اخمی به ابرو بیاورد فقط یک کلمه گفت: قبول!

۲- برخی افراد از بیعت او سر باز زدند، با مدارای تمام با آنان به گفتگو نشست و هیچ گونه فشاری تحمیل نکرد. برخی بیعت کردند و برخی نه! او امنیت کسانی که بیعت نکردند را تضمین کرد.

۳- در زمان جنگ ها، همه چیز امنیتی می شود و هر کسی که همراهی نکرد می شود خائن. اما در یکی از جنگ ها، به مردم کوفه چنین نوشت: من یا ستمکارم یا ستمدیده. اگر مرا نیکوکار یافتید، یاری ام کنید و اگر خطاکارم دیدید، به سوی مسیر حق بازم گردانید. ذره ای لحن آمرانه در نوشتار او می یابید؟ فقط یک مورد نمونه مشابه در تاریخ می توان پیدا کرد؟

۴- خودتان را جای یک فرمانده ارشد جنگ قرار دهید. عده ای می آیند و می گویند که ما با شما به میدان جنگ می آییم. آنجا حقیقت که بر ما معلوم شد تصمیم می گیریم که با شما باشیم یا با دشمنان شما. صادقانه چه می کنید؟ به او چنین پیشنهادی شد! نه تنها دلگیر نشد بلکه این سنجشگری و عقلانیت را پسندید و آنان را به چنین داوری ای تشویق کرد.

۵- به مردمش می گفت: اگر فرامین من را در راستای پیروی خدا دیدید بر شما لازمست که همراهی کنید اما اگر در فرمان من، نافرمانی خدا نهفته بود چه از سوی من باشد و چه غیر من هرگز فرمان نبرید!! او از مردم اطاعت نمی خواست، شجاعت حقیقت طلبی را ترویج می کرد.

۶- او خود را در حلقه محدودی از یاران (خودی ها) محصور نمی کرد. موارد متعددی در تاریخ گزارش شده که مردم را به گفتگو و مشورت فراخوانده آنهم در مهم ترین امور مانند تصمیم گیری در مورد معاویه. به ویژه در باب جنگ ها، هم با بزرگان و سران قبایل و هم با مردم عادی به گفتگو می نشست.

۷- وی متوجه شد که برخی نمی توانند شکایات و خواسته هایشان را با وی در میان بگذارند یا به واسطه عدم دسترسی یا شرم یا ترس، برای اولین بار مکانیزمی طراحی کرد به نام «بیت القصص» تا مردم مستقیما با او در تماس باشند.

۸- در یکی از سخنرانی‌ها یکی از سپاهیان بپاخاست و اظهاراتی کرد آمیخته به تملق. او سخنانش را چنین ادامه داد: … من بیزارم از این که درباره من اینگونه بیاندیشید که تعریف و تمجید شما را دوست دارم. … با سخنان زیبا از من تعریف نکنید و توصیه کرد که با گفتن «سخن حق» مرا ترک کنید.

۹- انتقاد از خود را خط قرمز جامعه نکرد. در حکومتش پاسخ سخن هر چقدر تلخ بود فقط با سخن داده می شد! بسیاری از مخالفانش در مسجدی که نماز می خواند جمع می شدند اعتراض می کردند دشنامش می دادند. اما یک روز هم سهمشان از بیت المال حذف نشد. مخالفت با حکومت هزینه نداشت.

۱۰- در برخوردهای قهری آن مقدار شکیبایی می ورزید و بر گفتگو، تعامل و مدارا تاکید می ورزید که برخی او را به تردید و ترس متهم می کردند (برداشت آزاد از دکتر صابر اداک، اخلاق زمام داری)

☑⭕تحلیل و تجویز راهبردی
این ها بخشی از «تاریخ تاریک» است که کمتر برای ما گفته شده. این ها کنار صدها واقعیت تاریخی پنهان داشته شده نشان می دهد که او حکومتش را بر سه اصل بنا کرد:
۱- اصل عقلانیت: حاکم خدا نیست. مردم باید جرات فکر کردن و سنجیدن داشته باشند و فرامین حاکمان باید با حق سنجیده شود. پیروی وفادارانه ارزشمند نیست. استدلال و سنجشگری است که باید مبنای انتخاب باشد و خرد جمعی مبتنی بر همین عقلانیت است که باید مبنای حکومت حاکمان باشد.
۲- اصل آزادی: آزادی یعنی آنکه افراد بتوانند متفاوت فکر کنند و آزادانه عقاید خود را با یکدیگر گفتگو کنند. «یکسان اندیشی»، استبداد می آورد و رکود و «متفاوت اندیشی» پویایی می آورد و رهایی.
۳- اصل اخلاق: حاکمان جایز نیستند به هیچ بهانه ای حتی جنگ، اصول آزادی و عقلانیت را لگدمال خودحق پنداری کنند.

او فقط فاتح خیبر نبود. مهم ترین فتح او باز کردن چشمان ما به الگوی جدیدی از حکمرانی است که بر مدار انعطاف، مداراجویی، عقلانیت ورزی، آزادمنشی و مشارکت جویی است. او فاتح همیشگی سرزمین عقلانیت و آزادگی است. چه یک خانواده را اداره می کنیم چه یک شهر یا یک شرکت بین المللی اصول سه گانه فوق الهام بخش است.

مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای وقتى على هم سانسور مى شود بسته هستند

فدائیان خلیفه عباسى را کشند

عکس تزینى است

‍ ‍سیزدهم خرداد سال ۵۱۷ خورشیدی روزی که خلیفه ی جهان اسلام
بدست فداییان الموت کشته شد
در تاریخ سیزدهم خرداد ماه ۵۱۷ خورشیدی یعنی ۸۸۰ سال پیش در چنین روزی ، فداییان اسماعیلی الموت خلیفه_الراشد_باالله را در شهر اصفهان به قتل رساندند. الراشد باالله سی امین خلیفه ی عباسی و چهل و هشتمین خلیفه ی تاریخ اسلام بود. ترور الراشد باالله به فرمان محمد_بزرگ_امید ، سومین خداوندگار الموت صورت گرفت.
الراشد باالله نخستین خلیفه ای نبود که بدست ایرانیان کشته می شد، مشهورترین، بزرگترین و در واقع نخستین خلیفه ی مسلمانی که بدست ایرانیان به قتل رسید، عمر ابن خطاب دومین خلیفه ی جهان اسلام بود که بدست پیروز غلام ایرانی ترور شد.همچنین بیست و نهمین خلیفه ی عباسی که المسترشد_باالله نام داشت، بدست فداییان و به فرمان کیا بزرگ آمیددومین خداوندگار الموت به قتل رسیده بود.
ترور الراشد باالله در زمانی صورت گرفته بود که سلجوقیان با عباسیان دشمن شده بودند. در آن زمان الراشد باالله با سلطان مسعود سلجوقی در جنگ بود و وی پس از شکست از سلجوقیان در یکی از نبردها، به اصفهان عقب نشینی کرد که سرانجام در آن شهر بدست فداییان به قتل رسید. ترور الراشد بالله همچنین باعث شد تا بسیاری از علمای جهان اسلام سلطان مسعود سلجوقی را متهم به همکاری با باطنی ها نمایند و این موضوع باعث شد تا اعراب مسلمان به شدت با سلجوقیان دشمن شوند

بر گرفته از  : کتاب فرمانروایان کوهستان

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای فدائیان خلیفه عباسى را کشند بسته هستند

آیا همه جا و با همه کس یک رفتار ثابت دارید؟


داشتن یک شیوه ارتباطی یکسان با همه ی افراد و در همه ی موقعیت ها کار درستی نیست. باید بدانید که همه ی افراد با یکدیگر یکسان نیستند پس نمی تواند نحوه ارتباط با آنها نیز ثابت باشد. داشتن یک سیاست ارتباطی ثابت نمی تواند عملکرد همه را تضمین کند. از طرفی دیگر موقعیت ها را باید سنجید و نوع رفتار شما باید متناسب با موقعیت و فرد تنظیم شود. باید انعطاف پذیری و توانایی های خود را در حوزه های گوناگون بالا ببرید.

برای این موضوع چند پیشنهاد دارم:

رویکرد خود را بر اساس نیازهای شخص، موقعیت و کارتان تنظیم کنید. برای نمونه، وقتی کارمندی با تجربه در پی انجام کاری دشوار می رود، می خواهد از اعتماد شما به توانایی هایش آگاه شود. در عوض، کارمند تازه وارد به تشویق، آموزش و حمایت شما نیاز دارد.

به رفتار افراد گروهتان با یکدیگر توجه کنید و ببینید که شیوه ی رفتاری شما با آنها چه تناسبی با رفتار آنها دارد. برای نمونه، اگر شخصیتی اجتماعی و فعال دارید، ممکن است افراد آرام و کم رو ترجیح دهند از شما فاصله بگیرند.

ارزش هماهنگ سازی شیوه های رفتاری خود با دیگران را درک کنید. کارمندان با مدیرانی که با آنها احساس راحتی می کنند هماهنگی بیشتری دارند. و باید بدانید که هماهنگ سازی شیوه ی رفتاری با کارمندان یکی از راه های آرامش بخشیدن به آنان است. انتظار نداشته باشید آنها خود را با شما هماهنگ کنند، بلکه شما باید با آنها هماهنگ شوید.

به چگونگی هماهنگ سازی شیوه ی رفتاری تان در زندگی شخصی دقت کنید. احتمالا با اعضای خانواده و دوستان به تناسب شخصیت، تاریخچه، نوع رابطه و موقعیت وارد تعامل می شوید. پس همین کار را هم در محل کار انجام دهید.

دقت کنید که چگونه و چه موقع شیوه ی رفتاری تان را تغییر می دهید. اگر شیوه ی رفتاری تان را یک باره و ناگهانی تغییر دهید، ممکن است کنترل پذیر به نظر بیاید. همچنین اگر رفتار بسیار متفاوتی را با اشخاص متفاوت داشته باشید، ممکن است فکر کنند به برخی ها توجه خاص نشان می دهید. بنابراین باید اینکار را با دقت و کنترل شده در زمان و موقعیت مناسب انجام دهید.

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای آیا همه جا و با همه کس یک رفتار ثابت دارید؟ بسته هستند

چرایى مقابله ایدئو لوژیک ایرانیان با تازیان مسلمان

عمده ترین دلیل ایجاد نهضت شعوبیه و جنبش مقاومت فرهنگی ایرانیان در برابر اعراب چنین بود که حکومت بنی‌امیه برپایه تحقیر ملل غیر عرب استوار شد و آنان را “موالی” به معنای بندگان می‌نامیدند و رفتار و قوانینی تحقیرآمیز برایشان وضع کرده بودند که همین موضوع دلیل اصلی بوجود آمدن گروه های روشنفکری درمیان ملل مغلوب و بخصوص ایرانیان بود که در مقام مبارزه با نژادپرستی امویان برآمدند. برای روشن شدن و درک رنج تحقیری که ایرانیان در دو قرن اولیه اسلام کشیدند، میتوان به نمونه های زیر توجه کرد و ایرانیان را در مقابله با این موجودات خبیث (بنی‌امیه)، محق دانست:

اعراب هیچگاه در یک صف با موالی حرکت نمیکردند و اگر عربی میمیرد، مولا نمیتوانست با دیگران بر جنازه او نماز گذارد!
هنگام میهمانی، مولا را ولو اینکه با فضل و باتقوی بود، بر سر خوان (سفره) نمی نشاندند، بکه او را در سر راه نشانده تا مردم بدانند که او عرب نیست!
اعراب آنچنان دچار توهم شدند که میپنداشتند جسم و مزاج آنان نیرویی فوق العاده دارد و میگفتند زن قریش تا ۶۰ سالگی و زن عرب تا ۵۰ سالگی بارور میشود و زن و مرد عرب هیچگاه افلیج نمیشوند و تنها فرزندانی که از زنان غیر عرب باشد فلج میشوند! به همین دلیل خلافت و جانشینی و حتی ارث را بر پسر کنیز (غیر عرب) حرام کردند، حتی اگر پدرش از قریش باشد! مثلا هنگامی که زید بن علی بن حسین (مذهب زیدیه – پیشوای حوثی های یمن) برعلیه بنی‌امیه قیام کرد، “هشام اموی” بر وی نوشت: شنیده ام هوای خلافت داری! تو که مادرت کنیز است، چگوه میتوانی خلیفه شوی؟!…
اعراب را تا زمان بنی عباس چنین رسم بود که چون از بازار چیزی خریده و به خانه بازمیگشت، اگر در میان راه، یک موالی را میدید، او را مکلف میکرد که متاعش را بی چون و چرا به مقصد برساند. و یا اینکه اگر عربی پیاده بود و در راه به یک موالی سواره میرسید، مولا موظف بود که مرکوب در اختیار عرب گذاشته و خود در رکابش طی طریق کند! همچنین هر عربی می‌خواست زنی از موالی اختیار کند، بدون اطلاع و کسب اجازه از کسان و خانواده زن، او را به عقد خویش درمیاورد و از طرف حکومت نیز سرزنش نمیشد!!
اعراب در موقع جنگ آنها را پیاده و با شکم گرسنه به میدان جنگ برده و کمترین سهمی از غنیمت ها به آنان نمیدادند و حتی اجازه سوارشدن بر اسب را نداشتند، و مختار با همین تدبیر که موالی را اجازه سوار شدن بر اسب داد و در غنیمت ها شریکشان کرد، توانست سپاهی عظیم بوجود آورد و از کشندگان حسین بن علی انتقام گیرد.

البته ایرانیان نیز درمقابل این ستم های متجاوزان، هیچگاه خاموش نبوده و هرکجا که در میان خود اعراب ،شورشی میشد به آنان می‌پیوستند! بعنوان نمونه قیام مختار و یا در شورش فقیهان به رهبری “ابن‌اشعث” برعلیه حجاج یوسف، فیروز نامی از موالی بود که شجاعت و بیباکی اش سخت حجاج را نگران کرده و برای سر او هزار درهم جایزه گذاشته بود و درعوض فیروز نیز متقابلا میگفت:
…. هرکس سر حجاج را آورد، صدهزار درهم او را باشد!!….
سرانجام با شکست ابن‌اشعث، فیروز به خراسان گریخت و در آنجا طبق معمول با خدعه دستگیر شد و به نزد حجاج فرستادند و حجاج با شکنجه های دردناک فیروز را بکشت.

بن مایه: تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر کلام

                                         علی سجادی

 

 

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای چرایى مقابله ایدئو لوژیک ایرانیان با تازیان مسلمان بسته هستند