نیلوفر در دست پادشاهان

image

در اسطوره های هندی با سه خدای اصلی مواجه میشویم برهما خدای افریننده ویشنو خدای نگهدارنده وشیوا خدای نابود کنننده یک اسطوره متاخر در ریگ ودا اشاره میکند که چگونه کیهان از نیلوفری زرین بوجود امده واز ان برهما متولد شده است الهه هندو ها بنام پادماپانی زنی است که نیلو فر در دست دارد لاکشمی همسر ویشنو وپارواتی همسر شیوا هم با نیلوفر در ارتباط هستند در هندوستان باور دارند که الهه های رود بر روی گل نیلوفر سوارند
در فرهنگ ایران باستان گل نیلوفر انچنان اهمیت دارد که انرا در دستان پادشاه دیوار کنده ها ودیوار نگاره ها وبر اشیای مختلف دیگر میبینیم نقش نیلوفر بیشتر در اثار هنری بر جای مانده از دوره هخامنشی دیده میشود وتا دوره های پس از انهم ادامه دارد حجاری های طاق بستان کرمانشاه نشان میدهد که احترام باین گل در زمان ساسانیان همچنان بقوت خود باقی مانده گل نیلوفر در دست پادشاهان هخامنشی بر دیوار نگاره های تخت جمشید بسیار دیده میشود که حالت روحانی ونمادی از صلح وشادی بوده است همچنین این گل با اب ارتباط دارد ونماد اناهیتا ایزد بانوی اب روان است نماد مفهومی گل نیلوفر در تمام نگاره ها یک اندیشه ماورایی واعتقاد به قدرتی لایزال را تداعی میکند این گل را گاهی با هشت پر در ایین بودایی وگاهی دوازده گلبرگ در نقوش تخت جمشید نشان میدهند گل نیلوفر سمبل ابدیت است در برخی از باورها دوازده گلبرگ به تعداد دوازده ماه سال میباشد
در باور اقوام ایرانی سه گانه اهورا مزدا ….میترا …واناهیتا …بترتیب با سرو ونخل ونیلوفر مربوط میشوند

 

       ” فریده معتکف  “

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای نیلوفر در دست پادشاهان بسته هستند

فرایندى به نام پیرى وجود ندارد

image

تا مدتی پیش بر این تصور بودند که پیری امری کاملا طبیعی است و گریز از ان امکان پذیر نیست ولی امزوزه با تحقیقات صورت گرفته متوجه شدند که فرایند پیری حاصل و زائیده تفکرات است و از ذهن ما سرچشمه می گیرد، در واقع سن بیولوژیک افراد اهمیت ندارد و با فعال کردن فاکتورهای جوانی به راحتی می توان سن بیولوژیک را به تعویق انداخت و فرایند پیری را متوقف کرد.
در تحقیقات صورت گرفته متوجه شدند قبیله ای در امریکا وجود دارد که برای افراد قبیله سنی تعیین نشده است بطوریکه به هنگام تولد افراد قبیله، درختی با انها کاشته می شود و سن هرفرد بر اساس سن درخت تعیین می شود و برای پی بردن به سن خود می بایست به سن درخت پی ببرند. از انجایی که افراد این قبیله با کلمه سن و فرایند پیری نامانوس هستند و چنین کلمه ای برای انها تعریف نشده لذا ذهن انها هیچ تصویری از پیری ندارد. در واقع ذهن این افراد برای پیری برنامه ریزی نشده است. ازاینرو تمامی افراد قبیله دارای سن بیولوژیک بالایی هستند ولی از نظر فیزیکی و ظاهری دچار پیری نشده اند.
تحقیق دیگری در دانشگاه MIU بر روی ۸۵۰ نفر از مردان و زنان پیر انجام گرفته است در این تحقیق، این افراد را ساکن جزیره ای دور افتاده کردند تا به دور از تکنولوژی امروز باشند. ان جزیره را مجهز به امکانات ۶۰ -۷۰ سال قبل کردند بطوریکه کلیه امکانات موجود در این جزیره در سن ۱۲-۱۳ سالگی انها فراهم بود، امکاناتی از قبیل نوع پوشاک، وسیله ارتباط جمعی، نوع غذا، نوع موسیقی، نوع تفریحات و نوع مسکن و بافت شهر و …
چندین ماه این افراد به همین منوال در جزیره زندگی کردند و زمان برای انان ۶۰-۷۰سال به عقب بازگشت. جالب اینجاست که پس از گذشت چند ماه پیرمردان و پیرزنان به زمان بلوغ خود بازگشتند و علائم بلوغ از خود نشان دادند، چرا که ذهن این افراد باور کرد که در زمان جوانی خود به سر می برند‌. لذا طبق تحقیقات فوق به این نتیجه رسیدند که فرایندی به نام پیری وجود ندارد‌.
با توجه به مطالب فوق می توان به این مطلب اذعان داشت که فرایند پیری تنها زائیده تفکرات ماست و در واقع برنامه ای است که ما مکررا به ذهن القاء می کنیم و در نتیجه این القائات، می بایست انتظار فرایند پیری را هم داشته باشیم. از این رو کافی است با فعال کردن فاکتورهای جوانی باعث متوقف شدن پروسه پیری شویم برای این منظور ۵ راه وجود دارد:
۱ / یکی از راه ها انجام مراقبه است. فردی که ۵ سال مراقبه انجام دهد ۵ سال جوانتر و مراقبه بیش از ۵ سال، ۱۲ سال جوانی به همراه دارد و اگر ادامه یاید روند پیری متوقف می شود و روند معکوس رخ می دهد بطوری که وقتی به عرصه اگاهی می رسید شیمی بدن تغییر می کند و جوان می شوید.
۲/ روش دیگر کم کردن استرس است. برای این منظور همیشه با خود فکر کنید این نیز بگذرد، چرا که هیچ غمی پایدار نیست و خواهد گذشت.
۳ / برای فعال کردن فاکتور جوانی آن طور که دوست دارید زندگی کنید یعنی زمانی از روز را به خود اختصاص دهید و به مرور این زمان را افزایش دهید‌.
۴/ راه دیگر این است که از کارهایی که انجام می دهید لذت ببرید به عنوان مثال حتی از خوردن چای، وظایف را تیدیل به لذت کنید.
۵ / روش اخر یادداشت کردن خاطرات خوش و تجسم آن هاست.
با این کار سن بیولوژیک پایین خواهد امد. چرا با تجسم خاطرات خوش، والیوم و اندروفین در بدن ترشح می شود.

منتشرشده در خواندنیها | دیدگاه‌ها برای فرایندى به نام پیرى وجود ندارد بسته هستند

براى فرزندانِ خود وقت بگزارید !

 

image

بکوشید در روز با کودک یا نوجوانتان وقت های مخصوص داشته باشین که فقط مالِ اونها باشید 
همبازی شدن با اونها بهترین فضاست برای بعضی نکته ها و تذکر زیرپوستی و ماهرانه برخی کارهایشان .
هم قد اونها بشین و باهاشون ارتباط چشمی برقرار کنید.
این لذتی است که بچه ها در هر سنی نیاز دارند. و تمام تلاششون و می کنند که مورد توجه والدین باشند .

گاهی می تونید با فرزندانتون در سن نوجوانی و جوانی پیاده روی کنین. خیلی دوستانه بدون نصیحت های پدر مادری. فقط از با هم بودن خوش بگذرونیند .
فرصت همراه شدن با فرزند دلبندتون فقط یه لحظه است. یه ساعته. یه روزه. یه ساله و دیگه اون لحظه ها تکرار نمی شود .

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای براى فرزندانِ خود وقت بگزارید ! بسته هستند

انواع هوش انسان و کاربرد آن در زندگى روزمره

 

♦️ هوش منطقی(IQ):

? همان هوش عقلی یا هوش ریاضی است که در مدارس، ما را با آن می‌سنجیدند. اما انسانهایی را می‌توانیم مثال بزنیم که در دانشگاه معدل بالایی داشتند، اما در زندگی خانوادگی یا کاری شکست خوردند. پس هوش عقلی لازم است، اما کافی نیست.

♦️ هوش هیجانی(EQ):

? به معنای توانایی مدیریت کردن هیجانات خود و دیگران. بعنوان مثال در اداره ای هستید کارمند با ارباب رجوع مشغول دعواست. بعد از دعوا نوبت به شما میرسد آن کارمند با لحنی عصبانی به شما میگوید کارتون چیه. این کارمند هوش هیجانی پایینی دارد. هوش هیجانی با تمرین و تکرار قابلیت ارتقا دارد.

♦️ هوش سیاسی(PQ):

? هوش سیاسی که بهتر است آن را به هوش تدبیری ترجمه کنیم، و معنا و مفهوم آن این است که بدانیم در مقابل هر فرد بهترین نوع رفتار چه باید باشد.‌ تشخیص تفاوت میان افراد و به‌کارگیری بهترین شیوه‌ی عملکرد برای نزدیک شدن به آنها، هوش تدبیری یعنی هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.

♦️ هوش تدبیری:

? یعنی اینکه خودم را با سواد مخاطب هدف هماهنگ کنم و از به‌کار بردن سؤالات و عبارات نابجا خودداری کنم. هوش تدبیری توان درک طرف مقابل را در ما افزایش می‌دهد. هوش تدبیری همان کیاست داشتن در کار است. به ما یاد می‌دهد که با مردم بحث نکنیم، یاد می‌دهد که در بازار رفته‌ایم تا معامله کنیم نه مقابله. و اینکه درک فرهنگها و خرده‌فرهنگها را داشته باشیم.

♦️ هوش جسمانی یا فیزیکی(PQ):

? به ما می‌گوید که برای موفقیت در کار، و نزد مردم می‌بایست روح شاداب و مغزی پویا داشته باشیم و این مهم مهیا نمی‌شود مگر اینکه جسم سالم داشته باشیم. هوش جسمی به ما می‌گوید که عقل سالم در بدن سالم قرار دارد، پس مراقبت‌کننده‌ی ورزش و سلامتی خود باشیم.

♦️ هوش معنوی(SQ):

? هوش معنوی به انسان بودن ما، صداقت داشتن ما و سالم بودن اخلاق ما می‌پردازد. هوش معنوی یعنی خودمان را نانوایی فرض کنیم که قرار نیست نان سوخته دست مردم بدهیم.

♦️ هوش مدیریتی(MQ):

? به ما یادآور می‌شود برای موفقیت در زندگی شخصی و کسب و کار باید بتوانیم بر خودمان مدیریت قوی داشته باشیم و به عبارتی روی خودمان که ارزشمندترین دارایی‌مان است سرمایه‌گذاری کنیم، و برای این مهم، ۵ هوش را با نگاه جامعیت‌نگری به‌کار گیریم.

  1. ?@Behroozyahyaei
منتشرشده در خواندینهای علمی | دیدگاه‌ها برای انواع هوش انسان و کاربرد آن در زندگى روزمره بسته هستند

خطِ ما فارسى است یا عربى

image
نخستین ابهامی که درباره عربی بودن خط ما بر اندیشۀ کنجگاوان می گذرد ، که چگونه ایرانیان در کشور پهناور خود ، چند ین گونه خط و گویش بومی داشته اند ، یکباره خطی از بیابانهای تفته و میان قبائل فاقد مدنیت ، وام گرفته و به جای خط کهن خود به کاربرده اند ؟ ….
اعراب خطی را که درباره اش سخن می گوییم کوفی می نامند و برای نخستین بار در حیره و کوفه در میان رودان با خط آشنا شده و آنرا کوفی نامیدند . زیرا تا پیش ازآن با خط آشنا نبودند و به گفته استاد رکن الدین همایون فرّخ ، اعراب خط نداشته اند و خطی که از حمیر و انبار به حجاز رفته و در زمان ظهور اسلام انتشار یافته ، خط عربی نیست بلکه یکی از متداول ترین خطوط ایرانی بوده که با دگرگونی هایی برای نوشتن زبان عربی بکار رفته است.
تغییرشکل الفبای ایرانی به صورت کنونی پس از اسلام روی داد ، تا فراگیری آن برای نو آموزان عرب آسان باشد . حیره سرزمینی بود در کرانه فرات در عراق فعلی و مردمان این شهر مهاجرین عرب بنام لخمیان بودند که درآن دیار فرود آمده و شهر حیره را بنا نهادند . حاکمان حیره دست نشاندگان شاهنشاهی ساسانی و تابع ایران بودند . در آن روزگار برای آسان شدن امور میان حیره و دربار ایران ، دبیران ایرانی برآن شدند تا الفبای خط پارسئ میانه ـ پهلوی را اندکی دگرگون ساخته و با افزودن هشت واژه « ث ح ط ظ ص ض ع ق » شمار واژه های آن را به ۳۲ رسانده و بدین گونه زبان اعراب حیره را که نبتی – عربی بود با این خط ِ تکامل یافتۀ ایرانی بنگارند. واژۀ « ط » دسته دار در پهلوی اشکانی دیده می شود ولی در پهلوی ساسانی جای خود را به« ت » دونقطه داده است .
در نتیجه الفبایی که امروز عربی خوانده میشود خطی برگرفته از خط های کهن ایرانی است که از فرگشت خط ایرانی کهن به ایرانی هخامنشی ـ اشکانی و ساسانی پدیدار شده و سرانجام خط دبیرۀ پارسئ امروزی از آن پدید آمد .
حال اگراین خط عربی بوده ؟ در عربستان اختراع و استفاده میشد ؟ ! ..
۱ـ چرا قرآن را با آن به نگارش در نیاوردند ؟ … چرا ایشان تا هنگام خلافت عثمان به گردآوری قرآن نپرداختند ؟ و تنها پس از تهاجم به ایران و آشنایی با خط ، آکادمیسین های ایرانی درحیره به تدوین آن همت گماردند ؟ …
۲- اگراین خط از دیرباز در استان حجاز و کاروانشهر مکه کاربُرد داشته ، پس نشانه هایش کجاست که تاکنون نوشته ای از آن که مربوط به پیش از خلافت عثمان و ظهور اسلام باشد ، بروی تکه ای سنگ , دیوار, لوح گلی یا چرم یافت نشده است ؟ …
۳- مهمتر از همه ، خط ، میان مردمی پدید می آید که نیاز و ضرورت آن را حس کنند و بستر کارگیری آن در فرهنگ خود داشته باشند . اعراب نه از زمینه های پیدایش خط برخوردار بودند و نه به آن نیاز داشتند .
کلمۀ خط برگرفته از واژۀ ایرانئ کهن« کت » است که به زبان اعراب راه یافت و سپس درسده های میانه به دست تحصیل کردگان پارسی به ابزار نوشتن در آمده و بر پایه ای که سیبویه – دبیر ایرانی گذارده بود ، صرف شد .
ایرانیان ، نقش مهمی در تکامل خط نوشتارئ قرآن و خط عربی داشته اند .
بر خلاف تصّور بسیاری ، که ما خط کنونی را از عرب‌ ها وام گرفته ‌ایم کاملأ اشتباه است ، خط فارسی بعد از اسلام نوع تکامل یافته از خط در زمان اشکانیان و ساسانیان یعنی پهلوی و اوستائی بود . این خط که در سده های پیش وارد عربستان شده و با زبان عربی تطبیق داده شده بود ، بار دیگر پس از تهاجم اعراب وارد ایران شد و ایرانیان در تکامل و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمده‌ ای داشته‌ اند . ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را به‌ فردی بنام ابو اسعد دؤلی الفارس و در قرن اول هجری نسبت داده اند که برای درست خواندن قرآن توسط غیر عرب ‌زبانان از جمله ایرانیان ابداع کرد . ایرانیان بر اساس نیاز زبانی ، الفبای فارسی را قرنها پیش پدید آورده بودند از سده سوم هجری به علت نامه‌ نگاری‌های دیوانی ، خط‌ های مانوی و پهلوی ، جای خود را به الفبای فارسی دادند .
از ریشۀ فارسئ الفبای کنونی موسوم به عربی ، می توان به تشابه عجیب خط اوستائی و کوفی پی برد و در صدر اسلام در زبان عربی از نقطه استفاده نمی شد که ما آنرا باب کردیم . نا گفته نماند که پیدایش خط نیاز به بستری برای رشد و تکامل دارد که اقلیم عربستان عناصر آن را در اختیار اهالئ شبه جزیره قرار نمیداد . به گذارش تاریخ نگاران نامدار در سراسر شبه جزیره عربی حدود پانزده نفر سواد نوشتن در حد میرزا بنویس در امور حمل و نقل کالا داشتند که با این بضاعت اندک توانائئ ابداع خط در اختیار آنها نبود . در حالی که این خط در امپراتوری ایران در ادارۀ امور در زمان اشکانیان و ساسانیان حدود هزار سال مورد استفاده و فرصت تکامل داشته است …

 

منتشرشده در هنر و ادبیات | دیدگاه‌ها برای خطِ ما فارسى است یا عربى بسته هستند