چرا حافظه ضعیف مى شود !

 

image
وارد آشپزخانه که می شوید یادتان می رود که چکار دارید؛ اسم فردی را که چند لحظه پیش ملاقات کردید، فراموش می کنید؛ پشت فرمان متوجه می شوید که آدرس مکانی را که می خواهید بروید، از یاد برده اید. این فراموشی موقت اغلب به دلیل حجم زیاد اطلاعات است. اما گاهی دلایل دیگری مانع از به یاد آوردن اطلاعات می شود.

به نقل از سایت «prevention» این دلایل عبارت است از:

پروازهای طولانی مدت
پروازهای طولانی می تواند خستگی زیادی ایجاد کند. در این شرایط ضعف حافظه اغلب به دلیل کم خوابی و خستگی پرواز به وجود می آید. محققان دانشگاه کالیفرنیا دریافتند که احساس خواب آلودگی و سختی پردازش اطلاعات، ممکن است ساعت ها پس از پرواز ادامه پیدا کند. هنگام خواب هیپوکامپ حافظه را پردازش می کند بنابراین نداشتن خواب کافی، این حالت را ایجاد می کند.

شیمی درمانی
یکی از عوارض جانبی شیمی درمانی، از دست دادن حافظه است. شیمی درمانی می تواند روی عملکرد سلول های مغز تاثیر بگذارد. اغلب با قطع شدن شیمی درمانی، عملکرد مغز به حالت عادی برمی گردد اما در مواردی، بهبودی سال ها طول می کشد. (مصرف آسپرین که جریان خون به مغز را افزایش می دهد، می تواند راه موثری در پیشگیری از عوارض شیمی درمانی روی مغز باشد. اما لازم است در این زمینه با متخصص سرطان مشورت کنید.)

برای عمل جراحی، بیهوشی لازم است. اما یکی از عوارض احتمالی آن از دست دادن حافظه است. محققان دانشگاه فلوریدا دریافته اند که تقریبا ۴۰ درصد از بیماران بالای ۶۰ سال پس از عمل جراحی حافظه خود را از دست می دهند و ۱۲٫۷ درصد دیگر به مدت ۳ ماه پس از عمل با مشکلات شناختی روبه رو می شوند.

بیماری صرع
۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان دچار این بیماری هستند. هنگام حمله، تکانه الکتریکی در مغز منجر به بروز مشکلاتی مانند از دست دادن موقتی مهارت های حرکتی، عملکرد شناختی و از دست دادن حافظه می شود.

داروهای آسم و آرتریت
کورتیکو استروئیدها نوعی استروئید است که می توان از آن برای درمان آسم و آرتریت استفاده کرد. مصرف مقدار زیاد این داروها برای ۶ ماه یا بیشتر، به تضعیف حافظه منجر می شود. این داروها باعث مرگ سلول های مغز می شود که آتروفی مغزی در «هیپوکامپ» را به همراه دارد. تغییر دادن میزان مصرف دارو می تواند موثر باشد اما ابتدا با پزشک مشورت کنید.

افسردگی
افسردگی با میزان سروتونین یا نوراپی نفرین ارتباط دارد. این ماده شیمیایی می تواند بر روند مربوط به حافظه در مغز تاثیر بگذارد.

کمبود ویتامین B12
همانند آهن، ویتامین B12 به ساخت گلبول های قرمز کمک می کند و بی حالی و احساس خستگی و خطر کم خونی را کاهش می دهد و عملکرد حافظه را بهبود می بخشد. محققان دریافته اند B12 مانند یک لایه محافظ برای میلین (ماده پوشش دهنده عصب) عمل می کند.

اگر B12 کافی در سیستم عصبی وجود نداشته باشد، لایه میلین به اندازه کافی ضخیم نیست و آسیب می بیند. این آسیب ها حرکت پالس های عصبی را کند می کند و این امر به نقص موقت در حافظه منجر می شود.

فشار خون بالا
اگر زیر ۴۵ سال هستید و مشکل فراموشی دارید بهتر است فشار خونتان را کنترل کنید. نتایج مطالعات محققان نشان می دهد، افرادی که دچار بیماری فشار خون بالا هستند، با کاهش مهارت های شناختی و حافظه روبه رو می شوند. فشار خون بالا، به دیواره های داخلی رگ های خون آسیب می رساند و باعث فرسودگی و ایجاد اسکار می شود که رگ ها را سفت می کند.

سفت شدن رگ ها باعث می شود خون کمتری از بین آنها عبور کند و میزان خون رسانی برای عملکرد درست مغز کاهش پیدا می کند.

کم کاری تیروئید
اگر احساس خستگی می کنید، دچار اضافه وزن شده اید و یا احساس افسردگی می کنید احتمال کم کاری تیروئید وجود دارد. کم کاری تیروئید اغلب تدریجی و به کندی رخ می دهد و باعث کاهش میزان هورمون تیروکسین (T4) می شود که نقش حیاتی در تولید انرژی بدن دارد. میزان پایین T4 باعث کند شدن سوخت و ساز و عملکرد شناختی می شود.

عوامل تقویت حافظه
همان طور که می دانید عوامل زیادی در تقویت حافظه نقش دارد:

تغذیه

بهداشت

ورزش مناسب

مسواک زدن

خوردن غذاهای حاوی گلوکز و کلسیم و فسفر و ویتامین

تنفس صحیح، انجام تمرین مناسب به صورت دم و بازدم

مطالع (چهل و پنج دقیقه مطالعه و ده دقیقه استراحت) از جمله این موارد است

میل کردن مویز به صورت ناشتا و خوردن حلوا و گوشت نزدیک گردن و عسل و عدس نیز باعث تقویت حافظه می شود

برگرفته از روزنامه خراسان — برگردان علیرضا

 

 

منتشرشده در خواندینهای علمی | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای چرا حافظه ضعیف مى شود ! بسته هستند

درد هاى روانى با درد ودل کردن کاهش نمى یابد

image

نوروسافاری ، روانشناس دانشگاه کلمبیا معتقد است دردودل کردن با دوستان درباره شکست عاطفی بدترین نوع درمان قلب شکسته‌ است،‌ به‌ جای آن فرد باید مسکن مصرف کرده افکار منفی را کاهش دهد.

به گزارش نوروسافاری ، در گذشته تنها زمان بود که مرهم دل شکسته به شمار می‌رفت، اما دانشمندان امروزه باور دارند مصرف چند آسپیرین بهترین درمان برای قلب‌های شکسته است.

پروفسور واتر میشل از دانشگاه کلمبیا معتقد است درد روانی شکست عشقی، مشابه دردی فیزیکی است و باید مشابه یک درد فیزیکی درمان شود.

وی همچنین معتقد است صحبت کردن درباره این تجربه تلخ با دوستان تنها میزان افسردگی فرد را افزایش می‌دهد و توصیه می‌کند تا حد ممکن از فکر کردن به موضوعی که باعث اندوهگین شدن فرد می‌شود، جلوگیری به عمل آید.

به گفته وی، تجربه طرد‌شدگی در قالب درد فیزیکی تنها یک استعاره شاعرانه نیست، قلب شکسته و درد روحی خود را در قالب درد فیزیکی نمایش می‌دهند. زمانی که به تصویر فردی نگاه می‌کنید که قلبتان را شکسته، همان منطقه از مغز فعال می‌شود که در زمان سوختگی دست فعال خواهد‌ شد.

میشل می‌گوید اگر در جواب دردودل‌های دوستتان به او بگویید دو آسپیرین بخور و فردا صبح به من زنگ بزن،‌ شاید کمی سنگدل به نظر بیایید، اما این‌ درمان پایه‌ای علمی دارد. پژوهش‌های پیشین نیز نشان داده‌ بودند که افرادی که دچار دل‌شکستگی می‌شوند، احساسی مشابه با درد فیزیکی را تجربه می‌کنند.

در این مطالعه جدید مصرف مسکن‌های بدون نسخه،‌ از قبیل آسپیرین یا ایبوپروفن نسبت به دارونماها در التیام دردهای عاطفی موفق‌تر عمل می‌کنند. همچنین میشل می‌گوید عاقلانه‌تر آن است که این تجربه به صورت مداوم تکرار و یاد‌آوری نشود و از دوردست به آن نگاه شود. در حقیقت تجربیات منفی تنها باید برای بررسی دلیل وقوع آنها بررسی شوند و به تدریج باید از آنها عبور کرد.

به گفته میشل،‌ بازگویی و یاد‌آوری مداوم این تجربیات تنها حال روحی فرد را وخیم‌تر می‌کند و شدت افسردگی آنها را افزایش می‌دهد. از این رو حفظ فاصله با تجربه شکست به آنها امکان می‌دهد دیدگاهی عینی‌تر از وضعیت خود به دست آورند بدون اینکه درد آنها تشدید شود. تکنیک حفظ فاصله می‌تواند فشار خون فرد را که تحت استرس عاطفی بالا می‌رود را پایین نگه دارد. استفاده از کمک تخصصی و حرفه ای بسیار میتواند موثر باشد.

 

منتشرشده در خواندینهای علمی | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای درد هاى روانى با درد ودل کردن کاهش نمى یابد بسته هستند

با یک خبرِ کوتاه گویند : فلانی مُرد

image

با یک خبرِ کوتاه گویند: فلانی مُرد

خوش بود و سخن می گفت، ناگاه به آنی مرد

هر بامی و هر شامی،افسوس کنان گوییم

صدحیف که پیری رفت،دردا که جوانی مرد

در حُکمِ جهانِ ما ، کی چون و چرا باشد

بدخواه به جا ماند و بس یوسفِ ثانی مرد

آرش به کمانگیری، باشی تو اگر دیری

گویند به پیغامی، آن گُردِ جهانی مرد

با عمرِ صد و اندی،بس بیدِکهن برجاست

بس تازه نهال تُرد، از خشمِ خزانی مرد

مرگ است و ندارد او، درکِ کهن و نو را

بس پیر به جا ماند و، بس طفل به آنی مرد

باید چه کُنَد انسان ، در هستیِ کوتاهش

هم سروِ سرافرازو هم بیدِکمانی مرد

خوش نامی و بد نامی باشد ثمر هستی

بسیار بَنا ماند و بس باعث و بانی مرد

باید که کنم کاری، زان پیش که مرد و زن

دریک خبر کوتاه گویند: فلانی مرد.

سروده استاد رضا افضلی

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای با یک خبرِ کوتاه گویند : فلانی مُرد بسته هستند

ﻛﻼﻩ ﺟﺎﺩﻭیى

image

ﻣﺎﺭﻳﺎ ﮔﺪﻟﻮﻓﺎ، ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﺩﺭ ﺑﻠﻮﺍﺭ ﭘﻨﺠﻢ ﻧﻴﻮﻳﻮﺭﻙ ﺯﻧﺪﮔﻲ
ﻣﻴﻜﺮﺩ.
ﻣﺎﺭﻳﺎ ﻧﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﭘﻴﺮ، ﻧﻪ ﻛﻮﺗﻮﻟﻪ ﻭ ﻧﻪ ﻗﺪ ﺑﻠﻨﺪ.
ﻧﻪ ﭼﺎﻕ ﻭ ﻧﻪ ﻻﻏﺮ، ﻧﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻧﻪ ﺯﺷﺖ، ﻧﻪ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺣﻤﻖ …..
ﻣﺎﺭﻳﺎ ﮔﺪﻟﻮﻓﺎ، ﺩﺧﺘﺮﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﺑﻮﺩ!
ﺍﻭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻛﺎﺭﻣﻨﺪ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺭﺗﺒﻪ ﺩﺭ ﻳﻚ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ
ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮﻱ، ﻛﺴﻞ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻭ ﺗﻜﺮﺍﺭﻱ ﺩﺍﺷﺖ!
ﺗﻨﻬﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﺗﻘﺮﻳﺒﺄ، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ ﻫﻤﻜﺎﺭﻫﺎﻱ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ
ﺣﺘﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﻚ ﺯﻥ ﺑﻲ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻛﺴﻞ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻣﻴﺪﻳﺪﻧﺪ !
ﻳﻚ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻛﺎﺭﺵ، ﻣﺎﺭﻳﺎ ﻳﻚ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﻛﻮﭼﻚ ﻛﻼﻩ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ
ﺗﺎﺯﮔﻲ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ!
ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﻨﺠﻜﺎﻭﻱ ﺷﻴﺮﻳﻨﻲ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﺩﻭﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺖ
ﻣﻴﺪﺍﺩ، ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺷﺪ.
ﺩﺍﺧﻞ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ، ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻛﻮﭼﻜﻲ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﻼﻩ ﻫﺎﻱ
ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺧﺎﻧﻢ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺟﻠﻮﻱ ﺁﻳﻨﻪ ﻛﻼﻫﻲ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ
ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺗﺐ ﻛﺮﺩﻥ ﻛﻼﻩ ﻫﺎﺋﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺸﺘﺮﻱ ﻫﺎ ﺍﺯ
ﻗﻔﺴﻪ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﻣﺎﺭﻳﺎ ﭼﺮﺧﻲ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺯﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺧﺎﺻﻲ، ﭼﻨﺪ ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺭﻭﻱ ﺳﺮ
ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ، ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻛﻼﻩ ﻫﺎ ﺭﻭﻱ ﺑﺎﻻ
ﺗﺮﻳﻦ ﻗﻔﺴﻪ، ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺟﻠﺐ ﻛﺮﺩ.
ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﺮﺩ، ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺭﻭﻱ ﺳﺮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ …..
ﻛﻼﻩ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺵ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺒﺎ ﺑﻮﺩ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﺁﺳﺘﻴﻦ
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﻲ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﻣﺎﻥ، ﻣﺎﻣﺎﻥ، ﺑﺒﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ
ﻛﻼﻩ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ !!!
ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ، ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪﻩ
ﮔﻔﺖ: ﺧﺎﻧﻢ، ﻭﺍﻗﻌﺄ ﺍﻳﻦ ﻛﻼﻩ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻣﻴﺎﺩ!
ﺧﺎﻧﻢ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩ، ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻱ،
ﻭﺍﻗﻌﺄ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻼﻩ ﺯﻳﺒﺎ ﻫﺴﺘﻴﺪ، ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﻣﻴﺎﺩ !
ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺑﻪ ﺁﻳﻨﻪ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ
ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﮔﺪﻟﻮﻓﺎ، ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﻪ ﺩﻳﺪ ﺭﺍ
ﭘﺴﻨﺪﻳﺪ …
ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺑﺮﻗﻲ ﺯﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻴﻄﻨﺖ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﻲ ﺑﻪ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﺭﻓﺖ ﻭ
ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﻴﭻ ﺣﺮﻓﻲ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﭘﺎ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ!
ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻧﮓ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ
ﮔﻞ ﻫﺎﻱ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﮔﻠﺪﺍﻥ ﻫﺎﻱ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺭﻭﻫﺎ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻜﺮﺩﻩ
ﺑﻮﺩ.
ﺑﻪ ﭘﺎﻛﻲ ﻫﻮﺍﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﺒﻲ ﺑﺎﺭﺍﻧﻲ، ﻭﺍﺭﺩ ﺭﻳﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﻴﺸﺪ .
ﺻﺪﺍﻱ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻋﺎﺑﺮﺍﻥ ﭘﻴﺎﺩﻩ، ﻣﺜﻞ ﻳﻚ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﻣﻨﻈﻢ ﻭ
ﺩﻟﻨﺸﻴﻦ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﻴﺎﻣﺪ.
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻣﻴﻠﻐﺰﻳﺪ ﻭ ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ …
ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺻﺒﺢ ﺭﺩ ﻣﻴﺸﺪ ﮔﺬﺷﺖ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﻣﺸﺘﺮﻱ
ﻫﺎﺋﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻛﻪ ﺩﻭﺭ ﻣﻴﺰﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ .
ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﻳﺒﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﺑﻮﺩ، ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﻛﺮﺩ ﻭ
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ، ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﻣﺎ ﺧﻮﺵ
ﺁﻣﺪﻱ! ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﻴﺪﻳﺪ ﻳﻪ ﻗﻬﻮﻩ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻨﻮﺷﻴﺪ؟
ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ، ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻟﻐﺰﻳﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ..
ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﺏ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪ، ﺩﺭﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ
ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺧﺎﺻﻲ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﺨﻴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ
ﻧﻴﻔﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ!
ﻭﻗﺘﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺷﺪ، ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺗﻘﺮﻳﺒﺄ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺍﺣﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ: ﻛﺪﺍﻡ
ﻃﺒﻘﻪ ﻭ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻧﻬﺎ ﺳﺮﻳﻌﺎ ﺭﻭﻱ ﺩﻛﻤﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻓﺸﺎﺭ
ﺩﺍﺩ.
ﺗﻤﺎﻡ ﻛﺎﺭﻣﻨﺪ ﻫﺎﻱ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻴﺪﻳﺪﻧﺪ ﻭ ﺗﻘﺮﻳﺒﺄ ﻫﺮ
ﻛﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﺷﻴﻮﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎﺋﻲ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﺮﺩ !
ﻣﺪﻳﺮ ﺑﺨﺸﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩ، ﺩﺭ ﺍﻃﺎﻕ ﻧﻬﺎﺭ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ
ﺧﻴﻠﻲ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺍﺟع به ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻛﺎﺭﺵ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺻﺤﺒﺖ
ﻧﻜﺮﺩﻩ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﻨﺸﻴﺪ!
ﻋﺠﻴﺐ ﺗﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺣﺘﻲ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺷﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ
ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﺮﻭﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﻮﻧﺪ!
ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻛﺎﺭﻱ ﺟﺎﺩﻭﺋﻲ، ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﺎﻛﺴﻲ
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺟﻠﻮﻱ ﭘﺎﻳﺶ ﺗﺮﻣﺰ
ﻛﺮﺩﻧﺪ!
ﺩﺍﺧﻞ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﻱ ﺻﻨﺪﻟﻲ ﻋﻘﺐ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﻏﺮﻕ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻓﻜﺎﺭ
ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﺟﺬﺍﺏ، ﻭ ﻣﻌﺠﺰﺍﺗﻲ ﻛﻪ ﻛﻼﻫﻲ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ!!
ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﺴﻜﻮﻧﻲ ﺍﺵ ﺷﺪ، ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ
ﻫﺎ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺯﺩ.
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﻨﺪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ
ﮔﻔﺖ:
“ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺩﺧﺘﺮﻡ، ﭼﻘﺪﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻳﺒﺎ ﺷﺪﻱ، ﭼﻪ ﻧﻮﺭﻱ ﺗﻮﻱ ﺻﻮﺭﺗﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﻣﺜﻞ
ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺑﭽﮕﻴﺖ …”
ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺑﺎ ﻫﻴﺠﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ” ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﺍﻳﻦ ﻛﻼﻩ ﺟﺎﺩﻭﺋﻲ ﻣﺎﺩﺭ !!”
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﻳﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ؛ ” ﻛﺪﺍﻡ ﻛﻼﻩ ﺩﺧﺘﺮﻡ”؟
ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺑﺎ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﺭﻭﻱ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ
ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﻤﻜﻨﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ !!!
ﻛﻼﻫﻲ ﻛﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻛﺮﺩ ﺭﻭﻱ ﺳﺮﺵ ﻧﺒﻮﺩ !!
ﺑﺎ ﻳﺄﺱ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﻱ ﻣﺒﻞ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺳﻌﻲ ﻛﺮﺩ ﺑﺎ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺷﺪﻳﺪﻱ
ﺑﻴﺎﺩ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ ﻛﺠﺎ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﻛﻼﻩ ﺟﺎﺩﻭﺋﻲ ﺭﺍ ﻛﺠﺎ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ!
ﺩﺭ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ … ﺩﺭ ﺍﻃﺎﻕ ﻧﻬﺎﺭ ﺧﻮﺭﻱ ﻧﻴﺰ
ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ … ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ….. ﻗﺪﻡ ﻗﺪﻡ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﺶ ﺗﻤﺎﻡ
ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺗﺎ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺭﻭﻱ ﭘﻴﺸﺨﻮﺍﻥ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ
ﻛﻼﻩ ﻓﺮﻭﺷﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻛﻴﻒ ﭘﻮﻟﺶ
ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻴﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩ!
ﻛﻼﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ!

ﻣﺎﺭﻳﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ ﻛﻼﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺍﻳﻨﭽﻨﻴﻦ ﺯﻳﺒﺎ ﻛﺮﺩ
ﺑﺎﻭﺭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎﺋﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺪﻧﺒﺎﻝ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﺑﻲ ﻧﻘﺎﺏ ﻳﻚ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺩﺭ
ﺫﻫﻦ ﺍﻭ ﻛﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪ ….
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﻋﺎﻗﻞ ﻭ ﺟﺬﺍﺑﻴﻢ، ﺍﮔﺮ ﻛﻮﺩﻙ ﺩﺭﻭﻧﻤﺎﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺟﺮﺃﺕ ﻛﻨﺪ ﻭ
ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻭ ﻋﺰﻳﺰﺍﻧﻤﺎﻥ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻱ ﻛﻨﺪ!
ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ….

خواهش دارم این کلاه رو  به دیگر دوستان هدیه بدید!
بدون هیچ هزینه ای

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده , | دیدگاه‌ها برای ﻛﻼﻩ ﺟﺎﺩﻭیى بسته هستند

خانواده های سالم چگونه اند؟

image

ویژگی های خانواده خوشبخت

بعضی ها فکر می کنند همین که با همسر و فرزندشان مشکل آنچنانی ندارند و صدای داد و بیدادشان، گوش فلک را کر نمی کند، خانواده سالمی دارند. آنها تصور می کنند، اگر اهل اعتیاد نیستند و تا به حال پایشان به پاسگاه پلیس و دادگاه کشیده نشده، پس جزو خانواده های سالم این مملکت هستند. درستی یا نا درستی تصورشان با خودشان، اما روانشناسان، ویژگی های دیگری را در مورد یک خانواده سالم عنوان کرده اند.

خانواده هایی که بتوانند خود را به تعادل برسانند و درگیر یا مغلوب مشکلات مختلف و موقعیت های چالش انگیز نگردند و از پا نیفتند و بتوانند از سیستم سالم مراوده و ارتباط مطلوب، مرز متناسب و… برخوردار گردند، در چرخه خود از سلامت و انسجام مناسبی برخوردار گردیده و اعضاء آن، خوشبختی و شادکامی را به صورت روشن تری احساس می کنند.
ببینید خانواده تان ویژگی های زیر را دارد:

۱- در خانواده های سالم، زن و مرد برای دیدن و رسیدن به یکدیگر لحظه شماری می کنند، ساعتیه که مرد از یک روز شلوغ کاری، به خانه بر می گردد، برای زوج های خوشبخت و سالم ، ساعت اوج روز است، دلشان می تپد و خودشان را برای دیدن یکدیگر آماده می کنند، در صورتی که در خانواده های با سطح سلامت پایین تر، زن و شوهر به سفر رفتن و یا میهمانی رفتن یکدیگر به صورت جدا جدا، علاقه دارند و دائم می گویند: خدا کند امشب شوهرم دیر بیاید و یا ای کاش خانمم امشب خونه مادرش بماند!

۲- در خانواده های سالم، زن و شوهر برای یکدیگر گفتنی بسیار دارند و هر گاه در کنار هم باشند، میان آن ها گفتگوی گرمی برقرار می شود، اتفاقات روز گذشته را برای یکدیگر بازگو می کنند، در مورد اطرافیان صحبت می کنند و نظر می دهند و نظر طرف مقابل را جویا می شوند، آب و هوا، تیترهای خبری، برنامه های آینده، جوک و …خلاصه باهم حرف می زنند، در صورتی که خانواده های غیرخوشبخت، بیشتر لحظه ها به قهر می گذرد و پرسش و پاسخ ها میان آن ها بسیار کوتاه هستند و هر گاه زن و شوهر کنار هم قرار بگیرند، شوهر، روزنامه می خواند، جدول حل می کند، تلویزیون نگاه می کند یا برعکس… یا به عبارتی هر کس به کاری مشغول می گردد.

۳- در خانواده های خوشبخت، همسران به سلیقه هم آشنا بوده و به آن عمل می کنند، برای نمونه، خوراک، پوشاک، معاشرت یا رفت و آمد و خرید. آن چیزی را می پوشند که عشقشان دوست دارد، آن رفتاری را می کنند که همسرشان می پسندد، در صورتی که در خانواده های غیرسالم، همسران نسبت به سلیقه طرف مقابل بی خبر و بی تفاوت بوده و تنها به خواسته های شخصی خود اندیشیده و عمل می کنند.

۴- در خانواده های سالم و خوشبخت، اتحاد، همبستگی و یکپارچگی وجود دارد اما در خانواده غیرخوشبخت، گسستگی و تکروی، هر گاه میان اعضاء خانواده ای واژه هایی هم چون «به من چه»، «به تو چه»، «به من مربوط نیست»، «به تو مربوط نیست»، «به کسی مربوط نیست»، «به خودم مربوط است»، را بسیار شنیدید، این گمان را ببرید که با خانواده ای بدون آینده و غیر خوشبخت، رو به رو هستید. در خانواده سالم” منی” وجود ندارد، همه اش “ما”ست.

۵ – در خانواده های خوشبخت، اعتماد وجود دارد و اعضاء به راحتی گفته های یکدیگر را پذیرفته و در درستی آن تردید نمی کنند ولی در خانواده های غیرخوشبخت، برای دریافت پذیرش گفته خود، پیوسته بایستی برای دیگر اعضاء سوگند خورد، سوگند به جان این و آن، یا به مقدسات شان و طرف مقابل، در تلاش برای فهمیدن صحت حرف همسر است و یا گرفتن یک سوتی که مشت او را باز کند!

۶- در خانواده های خوشبخت، احترام وجود دارد، در ارتباطات گفتاری و غیرگفتاری و همین طور درخواست نیازها و پاسخ به آن ها و ارائه سرویس و برخورد با یکدیگر به گونه ای است که دارای استاندارد ادب و حرمت و با وجود صمیمیت، مدیریت و حرف شنوی از بزرگ ترها و در نظر گرفتن موقعیت کوچک ترها در یک مجموعه، رعایت گشته و لحاظ می شوند.

۷- در خانواده های خوشبخت، بودن با یکدیگر را هر جایی که ممکن باشد، همچون میهمانی، مسافرت، خرید، پارک و حتی در مراسم سوگواری و به خاک سپاری به بودن با دیگران، ترجیح می دهند. در صورتی که خانواده های غیرسالم، مرد خانواده بیشتر به برنامه های مجردی مردانه، کشش و رغبت نشان می دهد و زن خانواده بیشتر به میهمانی و دوره ها و مسافرت های زنانه و غیرخانوادگی، علاقه نشان می دهد.

 

 

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده , | دیدگاه‌ها برای خانواده های سالم چگونه اند؟ بسته هستند