سروده اى خاطره انگیز از شادروان یحیى دولت آبادى برگرفته از کتاب سوم دبستان
سال ١٣٣٣ خورشیدى
شب تاریک رفت و آمد روز
وه چه روزی چو بخت من پیروز
پادشاه ستارگان امروز
از افق سر برون نکرده هنوز
باز شد دیدگان من از خواب
به به از آفتاب عالمتاب
*
یک طرف ناله خروس سحر
بانگ الله اکبر از یک سر
از صدای نوازش مادر
وز سخن های دلپذیر پدر
باز شد دیدگان من از خواب
به به از آفتاب عالمتاب
*
از افق صبحدم سپیده دمید
آسمان همچو نقره گشت سپید
با شکوه و جلال و جاه رسید
پادشاه ستارگان خورشید
باز شد دیدگان من از خواب
به به از آفتاب عالمتاب