آشنایى با ” چنداول ” وابراز مهرشان به ما

این جا را به عشق کابل شه نامه ای و به یاد زادگاه نازنینم، «چنِداوُل» نامیده ام. چنداول، واژه ای ترکی است به معنای پشت جبهه و سپاهیان پشت جبهه که از دوران نادرشاه افشار به یادگار مانده است. چون کابلستان، دروازه ورود به شبه قاره هند بود، نادر با سپاهیانش که بیشتر هم قزلباش بودند، از این مسیر می گذشت. در حقیقت، کابل، پشت جبهه او به شمار می رفت. 
********
در بامداد ۱۵ عقرب (آبان) ۱۳۵۷ خورشیدی، صدایم در یکی از خانه های محله سه دوکان «چنِداوُل» شهر کابل پیچید. هنوز طعم شیرین بازی های کودکانه را در زادگاهم نچشیده بودم که چرخ بازیگر، خانواده ام را روانه سرزمین غربت کرد. گاهی از دریچه شعر، خودم را نفس می کشم، ولی این روزن هماره گشوده نیست. 
********
وب گردی یک لاقبایم که از ۲۶ دلو (بهمن) ۱۳۸۱ به این سو، کلکینم را به روی جهان گشوده ام تا مگر هوای تازه، سر به راهم کند. کارم را با کلکین۵۷ آغاز کردم که پرشین بلاگ خراب شد. سپس کلکین. کام را گرفتم و همان زمان چنداول را هم گشودم که در آن تنها لینک های ادبی می گذاشتم. پس از چندی، کلکین. کام هم ناکام پرواز کرد. بعد نوبت به کلکین. نت رسید که آن را هم دوست نابلدی از بین برد. خلاصه، چون دیگر نای آن نداشتم که با یک دست، دو هندوانه بردارم، به همین کوچه بسنده کردم. خوش آمدید.


همسایگان روزانه

طریقت به جز خدمت خلق نیست

به تسبیح و سجاده و دَلق نیست

                                          ” سعدی شیرازی “

سایت های خوب در این دنیای مجازی کم نیستند، ولی سایت هایی که هدفمند و حساب شده کار کنند و به دنبال سودرسانی باشند، نه سودجویی، کم هستند. یکی از این سایت ها که همیشه به آن سر می زنم و نوشته های منتشر شده در آن را می خوانم و بهره می برم، سایت روزبهی است. از جناب حسن روزبهی بزرگوار که نگاهی زیبا و انسانی به جهان دارند، سپاس گزارم و همه خوانندگان عزیز را به بازدید از این سایت فرامی خوانم.

http://www.rouzbehi.ir/

اکنون گفتگویی را بخوانید که در این سایت منتشر گشته و به راستى  روی فرکانس اضطراری کشتیرانی، روی کانال ۱۰۶ سواحل Finisterra Galicia میان اسپانیایی‌ها و امریکایی‌ها در ۱۶ اکتبر ۱۹۹۷ضبط شده‌است. 

image

 اسپانیایی‌ها (با سر و صدای متن): A-853 با شما صحبت می‌کند. لطفاً ۱۵درجه به جنوب بچرخید تا از تصادف اجتناب کنید. شما دارید مستقیم  به طرف ما می‌آیید. فاصله ۲۵ گره دریایی.

 امریکایی‌ها (با سر و صدای متن): ما به شما پیشنهاد می‌کنیم ۱۵ درجه به شمال بچرخید تا با ما تصادف نکنید.

 اسپانیایی‌ها: منفی. تکرار می‌کنیم ۱۵ درجه به جنوب بچرخید تا تصادف نکنید.

 امریکایی‌ها (یک صدای دیگر): کاپیتان یک کشتی ایالات متحده آمریکا با شما صحبت می‌کند. به شما اخطار می‌کنیم ۱۵ درجه بشمال بچرخید تا تصادف نشود.

 اسپانیایی‌ها: این پیشنهاد نه عملی است و نه مقرون به صرفه. به شما پیشنهاد می‌کنیم ۱۵ درجه به جنوب بچرخید تا با ما تصادف نکنید.

 امریکایی‌ها (با صدای عصبانی): کاپیتان ریچارد جیمس هاوارد، فرمانده ناو هواپیمابر  ” یو اس اس لینکلن “با شما صحبت می‌کند. ۲ رزم ناو، ۵ ناو منهدم کننده، ۴ ناوشکن، ۶ زیردریایی و تعداد زیادی کشتی‌های پشتیبانی ما را اسکورت می‌کنند. به شما پیشنهاد نمی‌کنم، به شما دستور می‌دهم راهتان را ۱۵ درجه به شمال عوض کنید. در غیر اینصورت مجبور هستیم اقدامات لازمی برای تضمین امنیت این ناو اتخاذ کنیم. لطفاً بلافاصله اطاعت کنید و از سر راه ما کنار روید !!!

 اسپانیایی‌ها: خو آن مانوئل سالاس آلکانتارا با شما صحبت می‌کند. ما دو نفر هستیم و یک سگ، ۲ وعده غذا، ۲ قوطی آبجو و یک قناری که فعلاً خوابیده ما را اسکورت می‌کنند. پشتیبانی ما ایستگاه رادیویی زنجیره دیال ده لاکورونیا و کانال ۱۰۶ اضطراری دریایی است. ما به هیچ طرفی نمی‌رویم زیرا ما روی زمین قرار داریم و در ساختمان فانوس دریایی A-853 Finisterra روی سواحل سنگی گالیسیا هستیم و هیچ تصوری هم نداریم که این چراغ دریایی در کدام سلسله مراتب از چراغ‌های دریایی اسپانیا قرار دارد. شما می‌توانید هر اقدامی که به صلاحتان باشد را اتخاذ کنید و هر غلطی که می‌خواهید بکنید تا امنیت کشتی کثافتتان را که بزودی روی صخره‌ها متلاشی می‌شود تضمین کنید. بنابراین بازهم اصرار می‌کنیم و به شما پیشنهاد می‌کنیم عاقلانه‌ترین کار را بکنید و راه خودتان را ۱۵ درجه جنوبی تغییردهید تا از تصادف اجتناب کنید.

امریکایی‌ها: آهان. باشه. گرفتیم. ممنون.

 

این نوشته در هنر و ادبیات ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.