دربارهی اثرپذیری گوته از حافظ زیاد نوشته شده ولی به اثرپذیری گوته از سعدی کمتر پرداخته شده است. گوته با ترجمهی گلستان سعدی به زبان آلمانی آشنا بود. فهرست کتابخانه وامارنشان میدهد که گوته در دهم ژانویه ۱۸۱۵، ترجمه اولئاریوس از گلستان سعدی را امانت گرفته بود. او در یادداشتهایش برای درک بهتر دیوان غربی-شرقی درباره سعدی چنین نوشته:
“سعدیمتولد شیراز است، در بغداد به کسب علم میپردازد و در جوانی از نامرادی عشق، زندگی ناآرام درویشان را در پیش میگیرد. پانزده بار به سفر حج میرود و در سیر و سفرهای خود سر از هندوستان و آسیای کهن درمیآورد. حتا به اسارت جنگجویان صلیبی درمیآید و گذارش به مغرب زمین میافتد. ماجراهایی شگفت از سر میگذراند و شناختهایی از انسانها و سرزمینها به دست میآورد، و سرانجام پس از سی سال گوشه میگیرد و به تدوین آثار خود روی میآورد. دامنهی تجربه، زندگی و داستانپردازیاش بزرگ است، و آثارش آکنده از لطایفی که به نظم و نثر زینتشان میدهد. مقصود اساسی او تعلیم خواننده و شنونده است.”
اینک نمونههایی از تأثیرپذیری گوته از گلستان سعدی:
سعدی:
هر که آمد عمارتی نو ساخت
رفت و منزل به دیگری پرداخت
وان دگر پخت همچنین هوسی
وین عمارت به سر نبرد کسی
گوته:
هرکه پا بر جهان میگذارد، عمارتی نو میسازد و میرود و ناپرداخته، به دیگریاش وامیگذارد. این یک به ذوق خود دستی در آن میبرد و اما هیچ کس به آخرش نمیرساند.
سعدی:
خر عیسی گرش به مکه برند
چو بیاید هنوز خر باشدگوته:
خر عیسی، خود اگر به مکهاش برند
تربیتی نمییابد و همچنان خر میماند.
سعدی:
تو نیکی میکن و در دجله انداز
گوته:
که ایزد در بیابانت دهد باز
دربند آن مباش که نیکیات به کجا فرو میآید
تو نان خود را در رود انداز
باشد که به نیازمندی برسد.
در پایان دیوان غربی-شرقی هم گوته از دو بیت پایانی گلستان سعدی به دو زبان فارسی و آلمانی بیهیچ تغییری بهره جسته:
ما نصیحت به جای خود کردیم
روزگاری در این به سر بردیم
گر نیاید به گوش رغبت کس
بر رسولان پیام باشد و بس