?⭕️ این توافق عمومی در بین همه ما وجود دارد که شهرهای ما آنطور که شایسته است انتظارات ما را برای یک زندگی سالم ، امن و شاداب فراهم نکرده اند. همه ما نسبت به این وضعیت معترضیم. این شرایط باید تغییر کند. حتی همین لحظه هم دیر است. اما چه کسی باید شروع کند؟ ما همه می خواهیم که در این تغییر شریک باشیم ولی عموما نمی دانیم که باید چکار کنیم؟
متاسفانه یک حس ریسک گریزی و عافیت طلبی در وجود اکثر ما ایرانیان نهادینه شده و بدتر از آن یک حس ناامیدی به صورت تاریخی در همه ما وجود دارد، چنانچه دائما بیاد دیروز هستیم و فکر می کنیم که حتما فردا هم بدتر از امروز خواهد بود. اما واقعیت این است شرایط نابسامان امروز ما نتیجه همان گذشته ایست که در انفعال و بی عملی گذرانده ایم و فردا می تواند بهتر از امروز باشد به شرط آنکه امروز فعال تر و آگاه تر از دیروز عمل کنیم.
شهرهای ما، مثل خود ما، همواره واجد یک قدرت بالقوه برای تحول هستند و این قدرت بالقوه با تنها با آگاهی عمومی بالفعل می شود. از این جهت است که امروزه اندیشمندان، “انسان توسعه یافته” را محور توسعه می دانند. اگر میخواهیم تغییری در وضعیت شهر خود شاهد باشیم، باید از تغییر خودمان شروع کنیم.
?اما انسان توسعه یافته کیست؟
? ” انسان توسعه یافته” انسانی است که به حقوق و تکالیف مدنی خود آگاه است. وظایف خود را عمل می کند و حقوق خود را مطالبه می کند.
? “انسان توسعه یافته” اعتماد بنفس منطقی دارد . به توانایی های انسانی اش باور دارد ، خودش را محیط بر مسائل زندگی اش می داند و می فهمد که انسان موجودی خلاق و مبتکر و توانمند است . می داند که در درون انسان ، نیرویی وجود دارد که اگر اراده کند می تواند همۀ مشکلات را با تعقل و تدبیر ،حل و فصل کند
? “انسان توسعه یافته” مهربان و آرام است. خوب گوش می کند. خوب فکر می کند. با عجله سخن نمی گوید وقتی با او برخورد می کنی، امواج آرام بخش و مهربانی، سراسر وجودتان را پر می کند
? “انسان توسعه یافته” از نیاز به نمایش، عبور کرده است، در سخن گفتن اظهار فضل نمی کند و از چاپلوسی دیگران مشمئز می شود
? “انسان توسعه یافته” روحیۀ مشارکت پذیری، هم فکری و همکاری با دیگران دارد. به تفکر جمعی و مشورت اعتقاد دارد، تقسیم کار را می فهمد، اصول مقدماتی مدیریت را بلد است و کاملاً باور دارد که عقل کل نیست
? “انسان توسعه یافته” جو پذیر نیست، در مقابل تبلیغات زیانبار و یا کذب، روحیه پایداری و نگاه کارشناسی دارد. در گرداب تبلیغات سوء قرار نمی گیرد و هر نگرشی را در قالب عقل و تجربه و مشورت به تجزیه و تحلیل می گیرد و بعد تصمیم میگیرد
? “انسان توسعه یافته” روحیۀ همزیستی مسالمت آمیز با جامعه دارد ، با خودش سازگار و با محیط زندگی اش هماهنگ است ، محیط زندگی اش را تغییر می دهد ، اما با شرایط نمی جنگد
? “انسان توسعه یافته” به تندرستی جسمی و سلامتی روحی و روانی خود اهمیت می دهد. ورزش می کند ، تفریح می کند و به واقع زندگی می کند. نوع لباس پوشیدنش ،روش گفتاری اش ،منش کرداری اش وحتی نوع نگاه وچهره اش بگونه ای است که مورد پذیرش اجتماع است و در همه امورات متعادل است.
? “انسان توسعه یافته” اجازه می دهد دیگران حرف خود را تمام کنند. یاد گرفته است بیشتر سکوت کند تا حرف بزند. بیشتر بشنود تا بگوید.
? “انسان توسعه یافته” کتاب می خواند. “انسان توسعه یافته” کتاب می خواند. “انسان توسعه یافته” کتاب می خواند.
? “انسان توسعه یافته” برای کل جامعه و آینده آن تلاش کند و نه صرفا برای گروه و اطرافیان یا قوم خود
? “انسان توسعه یافته” مرعوب مقامات اداری و حکومتی نیست. میداند که این مقامات تنها در سازمان مطبوع خود ص احب مقام هستند و در عرصه اجتماع همگی خدمتگزار شهروندان هستند
? “انسان توسعه یافته” با حیوانات مهربان است و به محیط زیست خود اهمیت می دهد
? “انسان توسعه یافته” بخش مهمی از زندگی خود را برای به جای گذاشتن میراثی ارزشمند برای جامعه، طراحی کند، مسئولیت کاری را که در آن تخصص ندارد نمی پذیرد و مسئولیت کاری را به کسی که در آن کار تخصصی ندارد نمی سپارد و اگر خواست ثروتمند شود، نهادهای دولتی و حکومتی را ترک می کند.
یادمان باشد شهرهای ما تنها زمانی می تواند شهرهای بهتری باشد که ما سزاوار آن باشیم