بیشتر اوقات دلتان می خواهد هیچ کسی را از خود نرنجانید و با همه به یک اندازه محبت از خود نشان دهید اما در دنیای واقعی افرادی وجود دارند که به هر دلیلی آنها را دوست ندارید و گاهی حتی از هم صحبتی با آنها حس بدی سراغتان می آید، تکلیف شما با این آدم هایی ک دوستشان ندارید چیست؟ دکتر علی اصغر اصغر نژاد جواب این سوال را به شما خواهدداد.
ارتباط متعادل چیست؟
ارتباط گاهی ۲ شکل افراطی و نامتعادل به خود می گیرد. برای مثال در حالت اول فرد هیچ تمایلی به ایجاد ارتباط با دیگران ندارد و ترجیح می دهد ارتباطش را با دیگران به صورت کامل قطع کند. در حالت دوم فرد تبعیت کامل و بدون چون و چرا از فرد مقابل خود دارد و به دلیل برقراری و ادامه ارتباط تمامی درخواست های دیگران را اجابت می کند که این نوع رابطه هم رابطه سالم و مفیدی نیست. رابطه در بهترین و سالم ترین نوع به شرایطی گفته می شود که ۲ نفر براساس محبت و دوستی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
اما گاهی اوقات شرایطی برایمان به وجود می آید که فرد مقابلمان مناسب دوستی و محبت نیست و ما هم نمی توانیم تسلیم اوامر و درخواست های چنین فردی شویم. در این شرایط وضعیت بینابینی را بین یکدیگر به وجود می آوریم یعنی براساس اصولی که به آن باور داریم با او رفتار می کنیم.
واقعیت این است که در این شرایط شاید نتوان ارتباطی را به صورت کلی قطع کرد اما می شود ارتباطی را از سر ضرورت با چنین فردی شکل داد. درواقع، در مناسباتی خاص می توان ارتباطی متعادل و دورادور برقرار کرد با این حال حتی در چنین شرایطی روش عاقلانه و درست این است که روابط خود را براساس دوستی شکل دهیم و ارتباط را با تنفر و ناراحتی آلوده نکنیم.
چگونه با تنفر کنار بیاییم؟
برای اینکه بتوانیم با حس تنفر یا عدم محبتمان به دیگران کنار بیاییم اول از همه باید به درون خودمان برگردیم و احساساتمان را کنترل کنیم. باید بدانیم داشتن حس تنفر و دلخوری بیشترین آسیب را به خود ما خواهدزد و به همین دلیل به خاطر خودمان باید با چنین احساساتی کنار بیاییم.
در این خصوص باید از مهارت های ارتباطی درست هم بهره ببریم یعنی سعی کنیم برای دیگران شنونده خوبی باشیم و مهم تر از همه خودمان را جای دیگران بگذاریم. وقتی بتوانیم خودمان را جای دیگران بگذاریم و از نگاه آنها به مسائل به وجود آمده نگاه کنیم بهتر می توانیم افراد را درک کنیم و به احساسات آنها پی ببریم. با این تکنیک کمتر از دیگران خرده می گیریم و از آنها دلگیر و آزرده می شویم.
احساساتتان را صادقانه ابراز کنید
یک دیگر از راه هایی که می تواند مانع دل آزردگی ما از دیگران شود بیان صادقانه احساسات و درخواست هایمان است. وقتی احساسات خود را به صورت واضح برای افراد شرح می دهیم خود را تخلیه کرده ایم و چه بسا فرد مقابل شما دلیلی برای عمل خود بیاورد که حس ناراحتی شما را کاهش دهد. این کار حداقل به ما کمک می کند سهم خود را در کنترل و مدیریت احساساتمان درست ادا کرده باشیم.
اما در حالت منطقی نمی شود انتظار داشت که ما زندگی دور از دلخوری داشته باشیم چون طبیعتا افرادی هستند که نمی توانیم آنها را دوست بداریم.
برای مثال کسانی که در تاریخ جنایات بزرگی را مرتکب شده اند یا افرادی که برای دیگران رنجش و آزار ایجاد کرده اند شایسته محبت نیستند و این طبیعی است که دوستشان نداشته باشیم، ولی آنچه اهمیت دارد این است که ما نسبت به دلخوری خود آگاه باشیم یعنی بدانیم دقیقا از چه چیزی ناراحت هستیم و چرا اینکه از زمین و زمان ناراضی باشید و بی جهت بهانه گیری کنید روش معقولانه ای نیست.
ترفندهای مواجهه با کسی که دوستش ندارید
بعضی از افراد بدون اینکه شما آسیبی به آنها رسانده باشید میانه خوبی با شما ندارند. این گروه از افراد در هر موقعیتی به فکر تحقیر و تمسخر شما هستند و شما ناآگاه از دلیل واقعی این اتفاق، از آنها نفرت و کدورت به دل می گیرید. دلیل این اتفاق این است که شما نسبت به این افراد در موقعیت اجتماعی یا شغلی بهتری هستید و به دلیل وجود حسادت این افراد نمی توانند پیروزی ها و موفقیت های شما را تحمل کنند و با تحقیر سعی در پایین آوردن اعتماد به نفس شما دارند.
در این موقعیت به جای اینکه از آنها رنجش به دل بگیرید نسبت به حس آنها آگاه باشید. به این گروه از افراد حسود و تنگ نظر به صورت قاطع بگویید که از این نوع رفتار خوشتان نمی آید اما سعی کنید با کمک به آنها حس حسادت آنها را از بین ببرید. اگر این فرد همکار شماست با یک هدیه کوچک در روز تولد غافلگیرش کنید و به جای کینه احساسات بد او را نسبت به خودتان خوب و مثبت کنید اما اگر صحبت کردن و مهربانی با این افراد فایده ای ندارد آنها را نادیده بگیرید و تنها به سلام و علیک بسنده کنید.
اگر از یکی از افراد فامیل خود چندان خوشتان نمی آید و او هرازگاهی به بهانه های مختلف سعی در ملاقات با شما دارد سعی کنید محترمانه عذر او را بخواهید. مخصوصا اگر این شخص دنبال کنجکاوی در امور زندگی شما یا ایجاد مشکل در روابط شما با دیگر اقوام است باید بدون خشونت و دلگیری رابطه تان را با این شخص محدود کنید. اما اگر نمی توانید با این شخص قطع ارتباط کنید به خودتان چندان سخت نگیرید. در اوقاتی که با او صحبت می کنید به احساساتی که در مورد او دارید فکر نکنید و تنها شنونده خوبی برایش باشید.
گاهی اوقات شما بدون دلیل از کسی بدتان می آید. این نوع احساسات ممکن است ریشه در گذشته شما داشته باشد. برای مثال با دیدن کسی یاد فردی در گذشته تان می افتید که از او آسیب دیده اید. در این شرایط نسبت به احساسات خود آگاه باشید و دلیل اصلی کدورت را جستجو کنید و بیابید.
اگر در محیط کارتان شخصی وجود دارد که به بهانه های مختلف با شما بحث می کند و شما از او منزجر شده اید، ابتدا محترمانه با خود او صحبت کنید و دلیل این خصومت را بیابید. اگر این واکنش شما نتیجه ای نداشت این موضوع را با مدیر مربوطه در میان بگذارید تا راه حل منطقی برای آن بدهد. راه حل دیگر این است که خودتان را در بحث های این فرد درگیر نکنید و سعی کنید کمتر با او به بحث بپردازید تا از این طریق حس ناراحتی و رنجش کمتری سراغتان بیاید.
برگرفته از هفته نامه زندگى مثبت