تو را اى چرخ بسیار آزمودم

image

خوشا آن عزت و آن کامرانی
که ما را بود از ایام جوانی
 
سفر کردم بامید غنیمت
غنیمت عمر بود و گشت فانی
 
بدادم عمر و درد دل خریدم
چه شاید گفت ازاین بازارگانی؟
 
رخم گل بود و بالا تیر گردید
گلم نیلوفری تیرم کمانی
 
فراق دوستان بر جانم آن کرد
که در گلشن کند باد خزانی
 
ترا ای چرخ بسیار آزمودم
همانی و همانی و همانی
 
چو خواهد برد باد این لاله هارا
چه باید کرد اینجا باغبانی ؟
 
          ” اوحدی مراغه ای “
این نوشته در هنر و ادبیات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.