حمایت بیش ازحد مادران وترسو شدن فرزندان

در تمام زندگی ام هرگز نشنیده ام که مادری به فرزندش بگوید :

                                      ” عزیزم امروز در مدرسه کارهای خطرناک بکن.”

به احتمال بیشتر او به فرزندش می گوید :
” عزیزم مواظب خودت باش ” .

این جمله با خود پیام دوگانه ای را یدک می کشد . پیام نخست این است که < دنیا جای خطرناکی است > و پیام دوم مادر در واقع به فرزندش می گوید : ” اگر اتفاقی برایت بیفتد ، از دست من کاری ساخته نیست ” . همانطور که می بینید این مادر به خودش اعتماد ندارد و این عدم اعتماد را به فرزندش نیز منتقل می سازد.

 

image

خوب به یاد دارم که در دوران کودکی آرزو داشتم دوچرخه ای داشته باشم اما پدر و مادرم حاضر نبودند برایم دوچرخه بخرند . جواب مادرم به درخواست ها و خواهش های من ، همیشه این جمله بود که : ” عزیزم من تو را خیلی دوست دارم و نمی خواهم برایت حادثه ای پیش بیاید “.

من این گفته مادرم را اینگونه تعبیر می کردم که : ” سینا تو صلاحیت و توانایی آن را نداری که سوار دوچرخه شوی “. اکنون که بزرگتر و عاقلتر شده ام ، می دانم که مادرم در اصل می گفت : ” اگر برایت اتفاقی بیفتد ، من متلاشی می شوم . ”

مادر بیش از حد حمایتگر من این روزها بعد از یک عمل جراحی دشوار در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان نورد وست به سر می برد. وقتی به ملاقات او رفته بودم در گوشش به نجوا گفتم :” مادر خیلی دوستت دارم و دوباره برای دیدنت بر می گردم . ”

سپس در حالیکه به سمت در می رفتم ، صدای نحیف و خفیف مادرم را شنیدم که می گفت : ” سینا مراقب خودت باش ” . مادر نازنینم حتی در حالتی که در وضعیت نیمه هوشیار بسر می برد، باز نگرانی خودش را به همه جا می پاشید و من می دانم که درصد بسیار زیادی از مادران ما در چنین حال و هوایی بسر می برند .

با توجه به اینکه پدران و مادرانمان بارها عبارت ” مراقب خودت باش ” را به ما دیکته کرده اند ، خیلی جای تعجب دارد که توانسته ایم از جلوی در خانه مان دور شویم .

وقتی در ایران هستم ، بخشی از کار من به مشاوره تحصیلی به دانش آموزان کنکوری سپری می شود . دو سال پیش مراجعه کننده خانمی داشتم که ۳ سال پی در پی در کنکور سراسری شرکت کرده بود اما موفق نمی شد در رشته مورد نظرش که مهندسی صنایع بود ، پذیرفته شود .

وقتی بررسی های اولیه را بر روی توانایی های درسی آن دختر جوان انجام دادم ، دیدم او هیچ مشکلی از نظر توانمندی درسی ندارد. با کمی بررسی دقیقتر متوجه شدم که در طی ۳ سال گذشته ، مادر آن خانم از سر دلسوزی تا درب محل برگزاری آزمون ، دخترش را همراهی می کرده و تا زمان اتمام کنکور در همانجا می نشسته و برای دخترش دعا می کرده است .

شاید بگویید : کار این مادر بسیار قابل ستایش و مثبت بوده است اما وقتی با متدهای سایکو اقدام به بازخوانی نیمکره سمت چپ مغز آن خانم کردم ، متوجه شدم که درست در همان زمانی که مادر دلسوز در بیرون از محل آزمون در انتظار دخترش بوده است ، ذهن خانم جوان مدام عباراتی اینچنینی را تکرار می کرده است که : ” ببین مادرت چقدر برای تو زحمت می کشد . تو باید امسال قبول بشوی تا خستگی از تن مادرت در بیاید. پس بیشتر دقت کن و همه تست ها را پاسخ بده ، مبادا بازهم شکست بخوری! ”

خب این جملات ترس از شکست در آزمون را در دختر جوان ایجاد کرده بود ، بگونه ای او تمرکز خود را از دست می داد و نمی توانست همه توان علمی خود را برای پاسخگویی به تست ها بکار ببرد.

متاسفانه این ماجرا برای ۳ سال تکرار شده بود و هربار نتیجه بدتر از سال قبل بود .

خوشبختانه با هدایت آن خانم و تقویت ذهنی نیمکره چپ مغز او و راهنمایی هایی که در این خصوص به مادرش کردم ، آن خانم در کنکور بعدی به آنچه که شایستگی اش را داشت ، دست پیدا کرد .
بدرستى هنگام آن فرارسیده است که پدران ومادران جوان در رفتار وگفتار
 با کودکان تجدید نظر کرده واز مهارت ها وآموزش هاى لازم در این زمینه برخوردار شوند.

این نوشته در خواندینهای علمی ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.