خروس نزد ایرانیان پیشین ، پرندهای بسیار ارزشمند بود. از دیدگاه گذشتگان این پرنده، مژده بخش آمدن خورشید روز بود. فروغ روز را از پیش در آسمان میدید و با بانگ خود مردمان را آگاه میکرد. خروس پیک خورشیدِ جهانتاب بود و مردمان را به جنگ با دیوِ ” بوشاسب ” که دیو خواب بود، برمیانگیخت.
مردمان بانگ خروس سپید را بسیار ارج مینهادند و خروس را در خانه نگاه میداشتند. به باور نیاکانمان خروس سپید دیوان و کارگزاران اهریمن را با بانگ خود از خانه میراند و مردمان را از دیوگرفتگی نگاه میداشت. هنگامی که خروس بیگاه میخواند و بانگ میکشید نشان آن بود که دیوی یا اهریمنزادهای میخواهد پا به آن خانه وبا زیستگاه بگزارد .
خروس به سبب بانگ برآوردن بامدادى نماد سروش خجسته دانسته مى شده است. خیام می گوید :
هنگام سپیده دم خروس سحرى
دانى که چرا همى کند نوحه گرى
یعنى که نمودند در آئینه صبح
کزعمر شبى گذشت و تو بى خبرى
به ویژه خروس سپید رنگ از گرامی ترین جانوران در نزد ایرانیان به شمار مى رفته و آزار آن را بسیار زشت و ناپسند مى دانسته اند که سزاوار نکوهش و سرزنش بوده است .
اگر خروس هنگام شام بانگ میکرد پیشینیان آن را بد میدانستند آنچنان که به کیومرث بد آمد. زیرا که سوکمندانه خروس کیومرث هنگام شام بانگ برآورد، او هرگز در آن هنگام بانگ نکرده بود و همه میگفتند که چه زمان بانگ برآوردن است و چون نگاه کردند دیدند که کیومرث مرده است. پس از آن روز بانگ خروس را هنگام شام، بدشگون دانستند.