خود شناسى به همین سادگى است

 

image
یکی در مشرق زمین متولد میشه، یکی در مغرب؛
یکی چنین تاریخی داشته، دیگری چنان تاریخی؛
تو گوش یکی اذان میخونن، یکی دیگه را غسل تعمید میدن؛
یکی گاو را پرستش میکنه، یکی خدای یکتا را؛
یکی خدا ناباور یا دین ستیز میشه، یکی مبلّغ دینی؛
یکی گیاهخوار میشه، یکی همه چیزخوار حتی جانورِ خام؛
یکی حتی در تاریکی هم از عریان شدن پیش همسرش راحت نیست، یکی تفریحش در ساحل لختی هاست؛
برای یکی تصور رابطه با همجنس چندش آوره، یکی از وقتی یادش میاد در خودش تمایل به همجنس داشته؛
یکی اگه پاش روی حشره ای بره شب خوابش نمیبره، یکی قاتل زنجیره ای میشه؛
یکی باربر میشه، یکی دانشمند؛
یکی به رایگان برای صلح تلاش میکنه، یکی با جنگ افروزی میلیاردر میشه؛
یکی از جهل دیگران خرسند میشه، یکی با علم پراکنی راضی؛
یکی . . . ، یکی . . . ؛

میشه به نوشتن این فهرست، تا آخرین روز زندگی ادامه داد. میشه تفاوتهای نامحدود آدمها را برشمرد.
من اینجا به دنیا اومدم، والدینم اینها بودن، دین و تربیتم این بوده، چنین مطالعه ای داشتم، با این دوستان رفاقت کردم، کشورم چنین قوانینی داشته، عرف جامعه ام بدینسان بوده، این پوشش و رفتار برایم پسندیده شده، با این تفریحات لذت برم، حتی دستگاه گوارش من به این خوراکها عادت کرده، . . . . بعلاوۀ همۀ اینها، ژنهای من شامل چنین صفات وراثتی شدند. درمجموع، اینها میشن پیشینۀ من. اما اگر اونجا به دنیا اومده بودم، همۀ “اینها”، میشد “اونها”؛ و پیشینۀ من متفاوت میشد. خوبه که گاهی خودمونو به جای دیگری بذاریم، جای اون یکی. تحمّل رفتار دیگران برامون آسون میشه، و درک رفتار دیگران قابل هضم.

                                              ” خودشناسی به همین سادگى است “

image

 

 

این نوشته در خواندنیها, دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.