عبور یک جرم فلکی از میان سایه جرم فلکی دیگر ” گرفت ” نامیده می شود. اگر یک جرم کدر کروی که از خود نوری ندارد (مانند ماه یا زمین) در مقابل یک منبع نور کروی (مانند خورشید) قرار گیرد، سایه ای مخروطی (موسوم به مخروط سایه) در آن طرف خود نسبت به منبع می افکند. در ضمن در همین طرف، ناحیه دیگری که به تاریکی ناحیه سایه نیست (نیم سایه) تشکیل می شود. در منظومه شمسی، همه سیارات و اقمار اجرامی کدر و غیر نورانیند، که خورشید آنها را روشن می کند و بنابراین در پشت خود (نسبت به خورشید) سایه و نیم سایه ایجاد می کنند. گرفت ماه به سبب سایه زمین را خسوف و گرفت خورشید به سبب سایه ماه را کسوف یا خورشید گرفتگی می نامند.
خورشید گرفتگی، کسوف یا خورگرفت:
عبارت از وضعیتی است که کره ماه در میان زمین و خورشید قرار گرفته و خورشید را از دید ناظر زمینی پنهان می سازد. خورشید گرفتگی ممکن است کامل و یا جزئی باشد.
کسوف (خورشید گرفتگی) تنها در آغاز ماه نو و هنگامی حاصل می شود که ماه نزدیک یکی از دو گره ی مدارش باشد. ناظری که بر زمین قرار دارد، در هنگام خورشید گرفتگی، قرص ماه را بر زمینه خورشید می بیند. اگر سایه ی ماه تمام قرص خورشید را بپوشاند کسوف کلی است، و اگر تنها قسمتی از سطح خورشید در تاریکی بماند کسوف جزئی است.
چون فاصله ماه تا زمین متغییر است، بزرگی ظاهری آن گاه چندان نیست که بتواند تمام قرص خورشید را بپوشاند، در این صورت ممکن است تنها قسمت مرکزی قرص خورشید را بپوشاند، و حلقه ای نورانی بر گرداگرد خورشید مرئی باشد. این نوع کسوف را کسوف حلقوی می نامند.
خورشید گرفتگی جزئی از همه نقاطی از زمین که در نیم سایه ماه واقع شده اند قابل مشاهده است. کسوف های کلی و حلقوی تنها در نقاطی قابل مشاهده است که در سایه ماه واقع شده باشند. چون اوضاع نسبی زمین و خورشید و ماه در خلال خورشید گرفتگی تغییر می کند و نیز چون زمین بر گرد محورش دوران دارد، سایه ماه بر مسیر باریکی بر سطح زمین حرکت می کند. در کسوف فروردین ۱۳۸۵ کشور ما در نیم سایه ماه قرار گرفته است بنابراین ما نمی توانیم خورشید گرفتگی را به طور کلی مشاهده کنیم. نوار سایه ماه از کشورهای همسایه ما ( ترکیه و آذربایجان) عبور می کند.
کسوف های کلی از جالبترین پدیده های آسمانی قابل مشاهده با چشم غیر مسلح است. درست پیش از آن کهه خورشید به طور کامل بگیرد، چنان می نماید که آخرین شعاع های خورشید آن را همچون “حلقه ی انگشتری الماس” در میان می گیرد، این حلقه در نتیجه تابیدن کوتاه مدت اشعه ی هئرشید از میان دره های کنار قرص ماه پاره می شود و تکه های درخشانی پدید می آیند که به نام فرانسیس بیلی به “مهره های بیلی” معروفند. به محض آن که تمام قرص خورشید در سایه ی ماه پنهان شد، آسمان چنان تاریک می شود که ستارگان آسمان را می توان دید و تاج و زبانه های خورشید، که معمولا به علت درخشندگی زیاد خورشید قابل مشاهده نیست، مرئی می شود. حد اعلای مدت کسوف ۷ دقیقه است، ولی مدت اغلب کسوف ها از این مقدار کمتر است.
وقتی که خورشید پس از کسوف کلی آغاز پدیدار شدن می کند، بار دیگر مهره های بیلی و سپس حلقه الماس ظاهر می شوند.
در هنگام خورشید گرفتگی باید از نگاه کردن به خورشید سخت احتیاط شود و حتما از پشت فیلترهای مخصوص و مطمئن به آن نگاه کرد.
نگریستن مستقیم به کسوف با دوربین نجومی (تلسکوپ) و یا دوربین دو چشمی، حتی برای لحظه ای کوتاه هم که باشد، ممکن است آسیب فراوان به چشم برساند و حتی سبب کوری مطلق شود.
ساروس:
ساروس دوره ای است به مدت ۲۲۳ ماه قمری، که دوره ی تکرار گرفت های مشابه است. به حساب کنونی این مدت مطابق است با ۱۸ سال شمسی و ۱۱ روز و یک سوم روز (۱۰ روز و یک سوم روز، اگر در این فاصله ۵ سال کبیسه باشد).
به عنوان مثال کسوف ۱۰ژوئیه ۱۹۷۲ نماینده بازگشت کسوف ۳۰ ژوئن ۱۹۵۴ است. این دو کسوف هر دو کلی و مدت شان تقریبا مساوی است. ساروس را بابلی های قدیم در نتیجه رصدهای خود کشف کرده بودند و منجمین قدیم برای پیشگویی گرفت ها از آن استفاده می کردند.
اهمیت خسوف و کسوف:
اگرچه گرفت ماه (خسوف) اهمیت زیادی ندارد ولی فوایدی دارد. به عنوان مثال در هنگام خسوف شما می توانید ابعاد و اختلاف منظر ماه را تعیین کنید. همچنین می توان سرعت سرد شدن ماه را در نتیجه قطع تشعشعات خورشید معین کرد. از جنبه تاریخی، دایره وار زمین بر روی قرص ماه یکی از قدیمی ترین دلایل کرویت زمین بوده است.
کسوف های کلی در گذشته اهمیت نجومی بسیار داشتند. زیرا فقط در موقع کسوف کلی بود که منجمین می توانستند در تاج خورشید و جو آن تحقیق کنند.
با اختراع تاج نگار، امروز دیگر برای این تحقیقات نیازی به کسوف کلی نیست، اما در رشته ای از علم فیزیک، اطلاعات حاصل از کسوف کلی بسیار مهم است و آن نظریه جرم داشتن نور است که اگر نور از از کنار جرم بزرگی مانند خورشید عبور کند منحرف می شود.
اکبر نعمتی