آورده اند وقتى حضرت ابراهیم را درآتش انداختند ، گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک می شد و بر می گشت
پرسیدند: چه می کنی؟
پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی است و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم.
گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می توانی بیاوری بسیار زیاد است و این آب آتش را خاموش نخواهد کرد .
گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم اما اگر دیگر گنجشکها یارى کنند وآب برآتش بریزند هیچگاه آتش ستم برافروخته نخواهد شد .
و خوشا به حال گنجشکان سرفراز …