درختى براى مشکلات !

photo

در پایان یک روزى کارى آخر هفته نجارى بر آن شد که دوستی را برای صرف نوشیدنی به خانه اش دعوت کند  موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند  قبل از اینکه وارد خانه شوند ، نجار چند دقیقه در سکوت جلو درختی در باغچه ایستاد….با دو دستش  شاخه های درخت را گرفت  چهره اش بی درنگ تغییر کرد خندان وارد خانه شد همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند  برای فرزندانش قصه گفت و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا نوشیدنی بنوشند از آنجا می توانستند درخت را ببینند دوستش دیگر نتوانست جلو کنجکاوی اش را بگیرد و دلیل رفتار نجار با درخت را پرسید نجار گفت آه  این درخت مشکلات من است  موقع کار مشکلات فراوانی پیش می آید اما این مشکلات مال من است و ربطی به همسر و فرزندانم ندارد وقتی به خانه می رسم  مشکلاتم را به شاخه های  آن درخت  می آویزم  روز  بعد  وقتی  می خواهم سر کار بروم  دوباره آنها را از روی شاخه بر می دارم جالب این است که وقتی صبح به سراغ درخت می روم تا مشکلاتم را بردارم  خیلی از مشکلات  دیگر آنجا نیستند  و بقیه هم خیلی سبکتر شده اند .

این نوشته در خواندنیها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.