قرنها پیش، ارسطو در تعریفی از انسان، او را حیوانی ناطق دانسته بود، و از قضا درست از همین فابلیت مهم و منحصر به فرد انسانهابود که سایر توانایی ها شاخ و بال گشود و انسان غولی شد در عرصۀ حیات.و باز از همین توانایی بود که موجودی به نام انسان در مقایسه با سایر جانداران، قادر شد زبان را اختراع کند و به دنبالش نوشتن و چاپ و الی آخر تا به امروز.
اما از اواخر قرن بیستم ، بسیاری از قابلیتها و ساخته های دست بشر سرعتی انفجاری به خود گرفت و اختراعات و اکتشافات به طرز حیرت آوری گسترش یافت و همچنان با سرعتی که در برخی موارد حتی بالاتر از تصاعد هندسی است رو به فزونی نهاد و ابعادی یافت که تصور آیندۀ آن برای دانشمندان نیز غیر قابل پیش بینی شده است.
در این میان محیط های مجازی (Virtual) و چند رسانه ای (Multi medi) از مواردی بود که در آخرین دهه های قرن بیستم آن چنان متحول شد که جهانِ با این عظمت همچون دهکده ای کوچک در دسترس عموم انسانها قرار گرفت.مقارن با این تحولات مفاهیمی نوین پا به عرصۀ زندگی گام نهادند و رسانه ها که پیش از این در ابعادی محدود،تنها در حوزۀ استفادۀ رادیو تلویزیون های بومی مانده بود ،با گشایشی انفجارگونه و خارق العاده،میلیونها ایستگاه رادیویی و تلویزیونی را به سرعت برق در اختیار همگان قرار داد، و افزون بر همۀ اینها شبکه ای با قابلیتهایی شگفت انگیز پا به عرصۀ زندگی بشری نهاد به نام اینترنت .
اینترنت که از دهۀ ۶۰ میلادی پا به عرصۀ وجود گذاشته بود،تبدیل به سامانه ای جهانی گشت متشکل از شبکه های رایانه ای بهم پیوسته در سراسر جهان. اکنون اینترنت در برگیرنده منابع اطلاعاتی و خدمات گسترده ایست که همه چیز را تحت پوشش قرار داده و ارتباطات انسانها را دچار تحولی عظیم نموده است.
بدنبال این اتفاقات تحسین برانگیز همه چیز اینترنتی شد و مفهومی به نام دنیای مجازی یا دیجیتال که همۀ ابعاد اقتصادی،فرهنگی،اداری و علمی انسان ها را تحت تاثیر قرار داد و اینگونه بود که همه چیز الکترونیک گشت(E every things) و از دل این تحولات هزاران پدیدۀ نوین دیگر پا به عرصۀ وجود گذاشتند و سواد و زندگی دیجیتالی ظهور کردند.
در ادامه تلفن های همراه(Mobil phone) با قابلیت یک کامپیوتر قابل حمل(Portable) و تمام عیار پا به عرصۀ وجود گذاشتند و در پی آن شبکه های اجتماعی در محیط دیجیتال مبتنی بر گوشی های همراه سربرآوردند.
همانطور که ملاحظه می شود،سرعت تحولات تا اینجا سرسام آور بوده است و می توان پیش بینی کرد که از این پس نیز تغییر و تحولات سریعتر و سریعتر از پیش خواهد بود.اما ببینیم چه اتفاقی برای انسانها رخ داده است.به راستی می توان تصور کرد که انسانها در دالان های دیجیتالی که بارش اطلاعاتی آنها بی وقفه ادامه دارد،در حال رفت و آمدهای شتاب آلود هستند.اغلب آنها حتی فرصت نخواهند نمی یابند که نسبت به جهت و سمت و سوی حرکت خود لحظه ای مکث یا تامل کنند .
سخن ما از همین جا آغاز می شود که :
ایست ! ایست!
باید فرصتی به خود داد و با خاموش کردن ،هر از چند وسایل دنیای مجازی و دیجیتالی به خود رحم کرد!
در این دنیای بزرگِ کوچک به کجا ،چگونه و چرا و به چه قیمتی رهسپاریم؟ این پرسشی است از همۀ انسانهایی که هر روزه در معرض ارتباطات تمام عیار دیجیتالی هستند و طبعا فرصت سرخوراندن را هم ندارند چه برسد به انبوهی از مسائل انسانی که تنها در مناسباتی شکوفا می شوند که آرامش و عشق و فکر بر آن سایه گستر باشد.
آیا جز این است که بمباران اطلاعات از همه سو انسانها را چنان درهم می فشارد که قدرت جذب و تحلیل و آنالیز از آدمیان سلب می شود؟
مثالی بزنیم:
میزان پروتئین و ویتامین و سایر موارد مورد نیاز بدن یک انسان نرمال را در نظر آورید! حال اگر ورودی این میزان از انرژی را به بدن یک انسان ده ها برابر و حتی صدها برابر کنیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟آیا غیر از بیماری های گوناگون و یا سنگ کوب کردن اتفاق دیگری در انتظار آن انسان خواهد بود؟
عمده ترین ابزار ورودی انسانها در وهلۀ اول چشم و سپس گوش آنها است.یعنی سیستم دیداری و شنیداری و این درست همان ایزارهایی هستند که توسط دنیای دیجیتال(بطور طبیعی) مورد هدف قرار گرفته اند .اگر چه نباید دنیای نوین اطلاعاتی و زندگی مدرن را تخطئه کرد و از منابع و بهره های آن بی نصیب ماند،اما نباید فراموش کنیم که ساختار انسانی تاب و تحمل این حجم از اطلاعاتی که در هر لحظه و ساعت به سوی او در جریان است؛ندارد و لذا باید در برخی از اوقات چترها را باز کنیم تا از بارش بی امان و بی وقفۀ اطلاعاتِ زیادی در امان بمانیم تا غرق نشویم.
یعنی همانطور که در برخی از اوقات برای بهبودی و سلامتی ناچار هستیم رژیم غذایی بگیریم ،به همان منوال در برخی از اوقات باید رژیم رسانه ای بگیریم تا سلامت روحی و شخصیتی ما به خطر نیافتد.
تولید بیشتر و مصرف بیشتر دو پایۀ مهم تمدن و دنیای مدرن کنونی است که طبعا عدول از آن به مرگ ساختاری آن منجر خواهد شد و طبعا دنیای دیجیتال نیز نمی تواند از این قاعده مستثنی باشد و در این میان اطلاعات سره و ناسره چون باران بر سر انسانها باریدن می گیرد و هیچ گریزی نیست مگر اینکه به قول کارل پوپر : در مقابل این باران سیا آسا چترها بر سرمان بگیریم و کمی تامل کنیم !
قانون عام تغذیه همواره می تواند الگویی مناسب باشد.از آن الگو بگیریم و غفلت نورزیم!
قوانین حاکم بر تغذیۀ بدن ما انسانها چگونه و چیست؟
مگر نه اینست که باید بدانیم چی میخوریم و چی می آشامیم؟
و بدانیم کی و چه زمان باید بخوریم.
و بدانیم کی باید دست از خوردن بکشیم.
و تازه مگر نه اینست که خود بدن به طور خودکار،مواد مورد نیاز و مفید را از خورده های ما جذب و مابقی را دفع می کند ؟
پس ما انسانها چه در محیط ماهواره ای،چه در محیط اینترنت و چه در محیط موبایل و شبکه های اجتماعی،چرا نباید موارد یاد شده را عینا الگو کرده و به آنها پایبند نباشیم؟
بدانیم و آگاه باشیم که همواره اطلاعات ریز و درشت و مفید و مضر به سوی ما در جریان است.
بدانیم که چه زمانهایی نیاز به اطلاعات و دیتای مناسب داریم.
فراموش نکنیم که باید گزینشی عمل کنیم و اجازه ندهیم تا در زیر انبوهی از اطلاعات مفید و زائد و یا راست و دروغ به حالت خفگی برسیم.
و آگاه باشیم که همچنان که نباید ناقل ویروس و میکروب به دیگران باشیم،ناقل اطلاعات غیر سالم و دروغ و یا غیر مطمئن نیز به دیگران نباشیم.
و بدانیم که بعضی وقتها احتیاج به خاموش کردن مبادی ورودی دنیای دیجیتال داریم تا اندیشه کنیم،تا مشورت کنیم تا گفتگو کنیم تا به درد ها و درمان ها بیاندیشیم.
اینها همگی یعنی اینکه ما انسانها باید نسبت به بمباران اطلاعاتی، که هر روزه در معرض آن قرار داریم،آگاه باشیم ،هوشیار باشیم و نیز لازم است در برخی از اوقات رژیم رسانه ای بگیریم .
به بیانی دیگر باید کنترل شده و گزینشی رفتار نمائیم تا به مرور زمان سرسام نگیریم .
امساک و رژیم تنها در خورد و خوراک و غذا نیست، بلکه گاهی اوقات و هر از چندی باید رژیم رسانه ای بگیریم تا سالم بمانیم.
میرحسن ولى