شهرهای ایران قدیم و “ایران فرهنگی” کنونی بر پایه گفتار فردوسی؛
برخلاف یاوه های مشتی قومگرا که در پی جعل هستند.
فردوسی در جای جای شاهنامه، شهرها و نواحی ایران را معرفی کرده است. و حتی پایتخت کیخسرو را نیز شهر استخر میگوید. همچنین شهرهای مرزی ایرانزمین را نیز معرفی کرده است که برای نمونه در نامۀ «پیران» به «گودرز» می خوانیم که سردار تورانی از شهرهای زیر به عنوان شهرهای مرزی عمدۀ ایران یاد می کند و متعهد می شود که در قبال صلح با ایرانیان، این شهرها و نواحی ایران زمین را از سپاه توران تخلیه کند:
/ هر آن شهر کز مرز ایران نهی / بگو تا کنم آن ز ترکان تهی / از ایران به کوه اندر آید نخست / در غرچگان از بر بوم بُست /دگر طالقان شهر تا فاریاب / همیدون در بلخ تا اندرآب / دگر پنجشیر و در بامیان / سر مرز ایران و جای کیان / دگر گوزگانان فرخنده جای / نهادست نامش جهان کدخدای / دگر مولیان تا در بدخشان / همین است از این پادشاهی نشان / فروتر دگر دشت آموی و زم / که با شهر ختلان برآید برم /چو شگنان و ترمذ و ویسه گرد / بخارا و شهری که هستش به گرد / همیدون برو تا در سغد نیز / نجوید کسی پادشاهی به چیز / وزان سو که شد رستم گردسوز / سپارم به او کشور نیمروز (نیمروز=سیستان=زابلستان) /ز کوه و ز هامون بخوانم سپاه / سوی باختر برگشایم راه / بپردازم این در هندوان / نداریم تاریک از این پس روان / ز کشمیر و ز کابل و قندهار / شما را بود آنهمه زین شمار /و زان سو که لهراسب است جنگجوی / الانان و غَز، در سپارم بدوی
بنابراین، ما مردم کشورهای کنونی ایران و افغانستان و تاجیکستان و قفقاز و کردستانها و بسیاری از سرزمین های دیگر، هموطنان فرهنگی بوده و از اتباع جغرافیای فرهنگی ایرانزمین و در این میراث مشترک، همگی سهامدار هستیم و وظیفه پاسداشت از این فرهنگ کهن، بر گُرده همگی ماست.