سفر در زمان فقط بحث جذابِ دانشمندان، فیلسوفها و فیزیکدانان نیست. بلکه شاید شما هم درگیر این مسئله باشید. کافی است این داستان را در ذهنتان مرور کنید. شما به گذشته سفر کردهاید و مادربزرگ خود را کشتهاید. پس شما چگونه توانستهاید که اکنون به گذشته سفر کنید و مرتکب قتل شوید؟
به گزارش فرارو به نقل از لب منیجر، پژوهشگران دانشگاه بیرمنگام کارگاههایی را برپا کردهاند که در آن ماهیت سفر در زمان را بررسی میکنند. به نظر میرسد که مبحث «پارادوکس سفر به زمان گذشته» مبانی سفر در زمان را به چالش بکشد. در میان اهل فلسفه، دیوید لوئیس این مبانی را واکاوی میکند.
لوئیس میگوید که سفر در زمان امکانپذیر است، اما فکر نکنید که کار غیرممکن را میتوانید انجام دهید. زیرا قطعا نخواهید توانست! اگر به گذشته سفر کنید و بخواهید یک پارادوکس ایجاد کنید، قطعا یک اتفاق مانع شما خواهد شد. شاید پایتان روی پوست یک موز لیز بخورد و شما موفق نشوید! شاید کسی شما را با تفنگ تهدید کند، یا اصلا در همان گذشته عاشق شوید و یک پیادهروی رومانتیک را به یک خون و خونریزی وحشیانه ترجیح دهید. خیلی از این اتفاقات ممکن است که رخ دهد. لوئیس اطمینان دارد که یکی از همین اتفاقات مانع شما خواهد شد.
سوالاتی راجع به سفر در زمان هنوز هم نقل محافل علمی است و در ادبیات فلسفی به کار میرود. اما شاید به «احتمال» سفر در زمان کمتر پرداخته شده باشد. پروژه «احتمال سفر در زمان» که توسط دکتر افینگهام و الستِر ویلسون اداره میشود تلاش میکند تا همین سوالات را بررسی کند. برای نمونه، اگر سکته قلبی مانع شما شود تا مادربزرگتان را بکشید، آیا میتوان اینگونه بررسی کرد که احتمال سکته قلبی در سفر در زمان بیشتر میشود؟ آیا سفر در زمان برای سلامتی شما خطرناک است؟ اگر پاسخ آری است، میزان خطرناک بودن آن به چه اندازه است؟
اینها تنها سوالات این پروژه نیست. در مبحث «سفر در زمان» از این دسته از سوالات عجیبوغریب زیاد به چشم میخورد. مثال مشهور آن، داستان «رابرت هاینلِن» است – همه شما زامبی هستید – که در آن شخص اول داستان تغییر جنسیت داده و در زمان سفر میکند. اخیرا فیلم قضا و قدر(Predestinationis) برهمین اساس ساخته شده است. آن فرد از هیچ به وجود میآید و از طریق خود راهاندازی (bootstrap) خود را وارد داستان میکند. البته شاید فیلم جدیدترِ بین ستارهای (Interstellar) را دیده باشید: در آنجا بشر رو انقراض حرکت میکند، اما انسانهای آینده با گذشته رابطه برقرار میکنند تا بشر را نجات دهند. به همین شکل، «پارادوکسهای اطلاعاتی» نیز وجود دارد. مثلا شخصی که از آینده به گذشته سفر کرده و به آنها میگوید که چگونه یک ماشین زمان بسازند.
تمام این شرایط جذاب و جالب هستند. از نظر فلسفی هم اتفاق آرا به سمت ممکن بودن سفر در زمان است. آنها میگویند از نظر منطقی ممکن است. اما شرایط به چه صورت بود؟ فرض کنید ماشین زمان کاملا رایج بود. آیا میشد فکر کرد که برخی از افراد «خود راهاندازی» شده هستند؟ یا اصلا شاید این حالت وجود نداشت؟ اصلا چرا این دانش را مختص به انسان بدانیم؟ آیا دایناسورها نمیتوانستند در زمان سفر کنند؟ اصلا چرا فقط باید خود را به چیزهای موجود محدود کنیم؟ به همین منوال، اگر یک فرد در آستانه مرگ قرار بگیرد، آیا «خود» آینده آن فرد نمیتوانست به نجات او بیاید؟
پارادوکسهای اطلاعاتی این سوالات را در برمیگیرند. آیا استیفن هاوکینگ «آینده» نمیتواند به این استیفن هاوکینگ کمک کند تا ماشین زمان را در زمان حال بسازد؟
پاسخ به این سوالات کمی مشکل است. این مسائل نسبیت را به نظریه کوانتوم مرتبط میسازد. زمانی که فرد در رابطه با تونل در زمان و سفر به گذشته صحبت میکند باید بر این دشواریهای فیزیک مسلط باشد.