جلال آل احمد محاکات «سنگی بر گوری» را سال ۱۳۴۴ نوشت ولی تا چهار سال پس از نگارشش یعنی تا روزی که جان داشت، آن را منتشر نکرد. جلال ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ درگذشت و برادر او شمس آل احمد کتاب را به سال ۱۳۶۰ بهرغم میل سیمین دانشور منتشر کرد.
گفته میشود که جلال این نوشته را به خاطر سیمین منتشر نکرد ولی من تا اکنون که نامههای سیمین به جلال را ورق میزدم از شدّت و حدّت مخالفت او با انتشار این کتاب و بسیاریِ رنجش و دلشکستگی او بیخبر بودم. خطوطی از نامۀ سیمین را بخوانیم. این نامه را ۱۲ تیر ۱۳۴۲ از هاروارد برای جلال نوشته است.
«اما پارسال که باز من قضیۀ جدایی را مطرح کردم و تو از خانه رفتی، انصاف بده کدام حقدارتریم؟ من از دانشکده با کلاسهای دویست سیصد نفری با کشمکش، با برف، بدون یخشکن و زنجیر آمدم خانه. هنوز ناهار خوردهنخورده، گفتی: قضیۀ تخم و ترکه [منظور سنگی بر گوری است] را نوشتهام. میخواهی برایت بخوانم؟ گفتم میبرم بالا دراز میکشم و خودم میخوانم. خواندم و آمدم پایین. ترکیدم و پرسیدم از چه چیز من انتقام گرفتهای؟ چرا جزئیات بدن مرا آن هم با اغراق و به صورتی توهینآمیز به ادبیات کشاندهای؟ آیا همانطور که بارها خودت گفتهای به من غبطه میخوری؟ به چه چیزم؟ و گفتم خودت را گول نزن. تو هنوز مبتلای هیلدا [معشوقه جلال آل احمد در سفرش به اسرائیل] هستی و علاقهای میان من و تو نیست و من خودم را به کسی که دوستم ندارد تحمیل نمیکنم. چرا مرا تحقیر کردهای؟ چرا غرور مرا خرد کردهای؟… و گفتم جلال بیا رها کنیم و تکلیف خودمان را برای همیشه با همدیگر روشن کنیم… یا من میروم یا تو برو…»
(نامههای سیمین دانشور و جلال آل احمد، کتاب سوم، تدوین و تنظیم مسعود جعفری، انتشارات نیلوفر ۱۳۸۵، ص ۳۶۲_۳۶۳)
سیمین تا سی سال پس از انتشار «سنگی بر گوری» زنده ماند. اکنون که اندازۀ آزردگی او را میدانم دائم این فکر در سرم میلولد که پیرانهسر چه رنجها برده از اینکه داستان بدنش بر سر هر بازاری رفته و دستبهدست شده.است
-
نوشتههای تازه
پیوندها
آمار
بایگانی
- تیر ۱۴۰۱ (۱)
- اردیبهشت ۱۴۰۱ (۳)
- فروردین ۱۴۰۱ (۳)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱)
- دی ۱۴۰۰ (۲)
- آذر ۱۴۰۰ (۱)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱)
- مرداد ۱۴۰۰ (۵)
- تیر ۱۴۰۰ (۲)
- خرداد ۱۴۰۰ (۲)
- اردیبهشت ۱۴۰۰ (۳)