ظل الله(محمدعلیشاه) خشمگین فریاد میزد !
خون جواب آزادیست، رعیت را چه به سرکشی، رعیت را چه به استنطاق صاحب قران، رعیت را چه به فریاد حق طلبی؟
ماییم که آبرو میدهیم، ماییم که مالک ایرانیم، ماییم…
رعیت غلط میکند اعتراض کند، غلط میکند مطالبه حق کند، غلط میکند دیوان مظالمه بخواهد، غلط میکند نظارت کند، غلط میکند قدرت ما را محدود کند، غلط میکند مشروطه بخواهد، غلط میکند خلاف روس تزاری باشد، غلط میکند دلباخته غرب باشد، غلط میکند متحصن در زاویه شاه عبدالعظیم شود، غلط میکند متحصن به سفارتخانه اجنبی شود…
ملت غلط میکند ما را نخواهد…
سایه ماست که آرامش میدهد، امنیت میبخشد، نعمت ارزانی میدارد، دفع بلا میکند..
سایه ماست، نه رعیت.
ملت را چه به آزادی، مشق مردم سالاری میکنند مصلحین، فریاد قانون میزنند، خدا لعنت کند یوسف خان مستشارالدوله بی شرف را، که قانون قانون میکرد در این مملکت…
به جهنم که نان ندارید
به جهنم کار ندارید
به جهنم سرپناه ندارید
به جهنم که آزادی ندارید
به جهنم که آب ندارید
به جهنم که جوانانمان درگیر افیونند
به جهنم که زنان تن فروشی میکنید
به جهنم…
همین که سایه مان بر سر شما رعیت است کافیست.
آخر الزمان است شاه شاهان را محکوم میکنند به دروغ گویی، محکوم میکنند به خرافه پرستی، محکوم میکنند به دست اندازی به بیت المال، محکوم میکنند به دیکتاتوری، محکوم میکنند به زدوبند، محکوم میکنند به چپاول، محکوم میکنند به عیاشی…
رعیت غلط میکند مارا که زینت کشوریم محکوم کند…
ما که سایه خداییم دوست داریم ظلم کنیم، دوست داریم ذخائر طبیعی مملکت را به اجنبی تحفه دهیم، دوست داریم تمام امور کشور را به بستگانمان بسپاریم ، دوست داریم هر آنچه که به میلمان است انجام دهیم…
رعیت گوسفند، ما شبانیم.
به خدای احد و واحد قسم
دستور دادیم به قزاق ها هر که نافرمانی کرد امانش ندهند، هر که اعتراض کرد پوستش را کنده کاه پر کنند، هرکس را که خواست بیاندیشد محبوسش کنند، هرکس که خواست در افکارش به ما ناسزا گوید معدومش کند..
دستور دادیم هر که به خیابان بیاید، هر که شعار دهد، هر که معترض شود، هر که قانون بخواهد، هر که مطالبه آزادی کند، مهمانش کنند به گلوله…
ما رعیت سربزیر میخواهیم، ما رعیت بله قربان گو میخواهیم، ما رعیت کر و کور میخواهیم…
ما رعیت میخواهیم، همین بس.
اینجا ممالک محصوره ایران است و ما هم قبله عالمیم و پرچمدار عدالت و پاکی…
هر کس نمیخواد بسم الله ازین مملکت برود ،شما رعیت لیاقت سروری ما را ندارید…
بروید از خاک ما بروید ای بی لیاقتان مجوس.
محمد علی شاه قاجارتهران ، ۱۲۸۷ خورشیدى
این نوشته در
خواندنیها ارسال شده است. افزودن
پیوند یکتا به علاقهمندیها.