اى شب! سحر به دخمه تنگ و سیاهِ تو ست
• خورشید، یوسفى است که در قعرِ چاهِ تو ست
اى یوسفِ عفیف به پاکى ات شُبهه نیست
• مکرِ برادرانِ مُزّوِر گواه تو ست
• فردا که سر ز چاه بر آریّ و بشکفی
• گوید سپیده، پاکیِ دامن گناه تو ست
• تنها نه من، که جنگل نُه توى پر غرور
• هر شاخه اش به ظلمت شب دادخواهِ تو ست
• چشمِ ستاره ها ز پسِ پرده هاى شب
• چون چشمِ اشکبارِ یتیمان به راهِ تو ست
• من راه هاى شب زده را آزموده ام
• راهى دگر نمانده که خود راه، راهِ تو ست
• ای آفتابِ روزبهى !مى رسى ز راه
• پیکِ امیدِ آمدنِ تو پگاه تو ست
• وقت است تا که گام گذارى به دشتِ شرق
• کاین فرش های سرخِ شفق، گامگاهِ تو ست
تو می رسی ز راه و به دوشت رداى عشق
• روشن ترین سپیده، نشان کلاهِ تو ست
• دریای گل به هر نِگَهَت موج می زند
• رمزِ بزرگِ شادی عالم، نگاه تو ست
• شعرم پرنده ای است، گریزنده از تگرگ
• کاینک روان به سایه سقف پناه تو ست
• هان اى پگاه روزبهى ! تا دمیدنت
• آیینه ترانه من جلوه گاهِ توست.