پارسى را پاس بداریم

 

 

imageتا دهه ١٣٣٠ خورشیدی در درس‌های گیاه‌شناسی فارسی اجزای گُل نامشان پتال و سپال و پیلامنت و… بود، اما به پیشنهاد و پیگیری حسین گل‌گلاب، شاعر سرود «ای ایران» نام‌های قشنگ «گلبرگ» و «کاسبرگ» و «پرچم» روی‌شان گذاشته شد.

در رشته فیزیک هم به پیشنهاد دکتر حسابی برای واژه‌های بیگانه عجیب و غریب جایگزین‌های فارسی زیبایی گذاشتند؛ مانند «گرانش»، «برهمکنش»، «چگالی»، «برایند نیرو» و «کشسانی» و … 
به این‌ها اضافه کنید دانشکده و دانشگاه که فکولته و یونیورسیته بودند، زیردریایی هم تحت‌البحری بود، دانشگاه و دبستان و دبیرستان و بیمارستان و فرودگاه و هواپیما و بسیاری نام‌های دیگر که الان ما به آنها خو کرده‌ام هم نام‌های فرنگی غریبی داشتند.
این پیشینه را گفتم تا به اینجا برسم که، امسال مدیران آموزش و پروروش تصمیم گرفتند در همه کتابهای درسی از جمله زیست شناسی و … از واژه‌های پیشنهادی فرهنگستان فارسی استفاده کنند.
برخی از واژگان جایگزین‌ جدید اینها هستند: ریزاندام به‌جای میکروارگانیسم، قطبیده به‌جای پولاریزور، برون‌رانی به‌جای اگزوسیتول، میانک به‌جای سانتریول و کلی واژه دیگر که به نظر من زیبا و خوش‌خوان هستند.
این خبر البته خیلی زود واکنش‌هایی را در پی داشت، عده‌ای – از جمله معلم‌ها و پدر و مادرها – گفتند که مگر می‌شود نام و واژه‌های علمی و جهانی را عوض کرد و جایگزین‌های جدید برایشان گذاشت، برخی هم البته مثل همیشه واژگان جدید را دست انداختند و سوژه جوک‌های تلگرامی توییتری کردند. 
انتقاد و مسخره‌کردن جایگزین‌های جدید پیشنهادی برای واژه‌های بیگانه البته چیز جدیدی نیست، زمان اولین تلاش‌های فرهنگستان فارسی برای جایگزین‌سازی که غول‌های بزرگ ادبیات فارسی آن دوره عضوش بودند، هم کسانی مثل صادق هدایت نویسنده بزرگ و دیگران در کار دست‌انداختن تلاشهایشان بودند.
یا مثلا آقای دکتر عباس اقبال‌آشتیانی مقاله‌ای در نکوهش این حرکت در مجله دنیا چاپ کرد و اینطور نوشت: “این کارها خیلی غلط است و به نتیجه نمی‌رسد، چه کسی باور می‌کند به جای فکولته و یونیورسیته روزی مردم بگویند دانشکده و دانشگاه؟ هیچ‌کس به جای تحت‌البحری از زیردریایی استفاده نمی‌کند.” نتیجه اما چه شد؟
در همین رابطه امروز در صفحه جامعه شرق شهرزاد همتی گزارشی نوشته (لینک در کامنت اول) و با دکتر محمود امانی‌طهرانی، مدیرکل دفتر تألیف کتاب‌های درسی گفتگو کرده و نکات و توضیحات جالبی داده است، این بخشی از گفته‌های اوست:«دلیل اصلی اصرار این است که زبان فارسی برای ما مهم است. نکته دوم اینکه وجه امتیاز آموزش فارسی برای بچه‌هاست. واژه‌های فارسی چون هم‌خانواده‌های زبانی دارند، به فهم بهتر منجر می‌شوند. در مقابل کلمه‌ای مثل اگزوسیتول، برای بچه‌های ما هیچ چیزی به ذهن متبادر نمی‌شود. درحالی‌که از برون‌رانی حس معنایی برای کودک ایجاد می‌شود. همین حس را بچه انگلیسی‌زبان هم دارد. کلمه کروموپلاست هم همین است و کلی هم‌خانواده در زبان انگلیسی دارد ولی در فارسی فاقد معناست. پس یک مزیت آموزشی واژگان فارسی این است که واژگان هم‌خانواده دارند. وقتی به جای واژه انگلیسی سانتریول می‌گوییم میانک، کودک می‌تواند این واژه را در ذهنش تصویرسازی کند. پس وجه اول برای ما حفاظت از قدرت زبان فارسی است و وجه دوم امتیاز آموزشی واژگان فارسی است که اکثریت این واژگان برای بچه‌ها آشناست. مثل وقتی که به جای میوگراف می‌گوییم ماهیچه‌نگار، کودک می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند»
کوتاه قصه اینکه به‌نظر من همه آنهایی که دلبسته این فرهنگ و سرزمین هستند/هستیم باید قدر و اهمیت تلاش‌هایی از این دست را بدانیم و آنها را حمایت کنیم. زبان فارسی زمانی نه چندان دور از دربار عثمانی در غرب تا میان پادشاهان هندوستان در شرق و … زبان دیوانی و زبان علم و دانش بوده، بدون شک امروز هم با همکاری و همراهی ما توانایی بازسازی و پویایی را دارد. هزینه‌اش کوتاه آمدن دربرابر این وادادگی عجیبی است که خیلیهایمان در برابر واژگان غربی داریم، انگار که اگر فلان چیز را به جای نام فارسی‌اش به انگلیسی بگوییم خیلی شیک‌تر و فاخرتر است.
قطعا و بدون شک هدف این نوشته پافشاری بر این نیست که همیشه و همه‌جا باید واژه‌های فارسی را به‌ کار ببریم، همه میدانیم که فارسی پیوندهای ریشه‌داری با عربی دارد و حتی برخی واژگان و اصطلاحات انگلیسی هم در زبان ما مانده و تثبیت شده‌اند، بحث من درباره حمایت از تلاشهای درست برای پویاترکردن زبان فارسی و همچنین نگهداشتن کلماتی است که معادل فارسی منطقی و معقول دارند. اینکه کار به جایی نرسد که حتی پنیر و پیاز و سیب‌زمینی را هم «چیز» و «انیون» و «پتیتو» بگوییم و بنویسم، کاری که این روزها در همه شیرینی‌فروشی‌ها و ساندویچی‌های شهر می‌بینیم

 

این نوشته در هنر و ادبیات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.