در گاهشماری های ایرانی، هریک از روزهای ماه نیزبراى خود یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه روز اورمزد، روز دوم هر ماه روز بهمن (سلامت، اندیشه)، روز سوم هر ماه روز اردیبهشت (بهترین راستی و پاکی)، روز چهارم هر ماه روز شهریور (شاهی و فرمانروایی) که ویژه خداوند است و روز پنجم هر ماه روز سپندارمذ (گستراننده، مقدس، فروتن) بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمین است. زمین نماد باروری است چون با فروتنى و گذشت زندگی را به همه هدیه میکند.
سپندارمذ، ایزدبانوی زمین مظهر پاکی و پارسایی اهورامزدا است. در عالم مادی نگهبانی زمین و زنان نیک با اوست. در مزدیسنا زندگانی عبارت است از پیمودن رتبه هاى بهروزى ، خوشبختى و کمال در این جهان و از پرتو آن به ساحت قدس پروردگار پیوستن در جهان دیگر. اینک زمین را میستاییم؛ زمینی که ما را در بر گرفته است. ای اهورهمزدا! زنان را می ستاییم. زنانی را که از آن تو به شمار آیند. و از بهترین اَشَه برخوردارند، میستاییم.
اسفندگان را بهعنوان نماد تمایلات مادرانه و باروری میپنداشتند. به باور آنان سپندارمذ گستراننده، مقدس و فروتن وزمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می پنداشتند. در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند.
زرتشت بزرگ خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت، قومیت، رنگ و نژاد. از دیدگاه وى خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند. جشن سپندارمذگان یا اسفندگان، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام مردگیران یا مژدگیران با هدیه گرفتن از مردان برگزار مى شده است . در این روز مردان، زنان و دختران را بر تخت بزرگى نشانده، به آنها هدیه داده و از آنهافرمانبردارى میکردند.