حدود ۴ سال پیش مطلبی نوشتم دربارهی «فرهنگ حییم» ؛ کتابی که شاید بتوان گفت در چند دههی اخیر در خانهی هر ایرانی که اندک تحصیلاتی داشت ، لزوما یافت میشد و شاید بههمین دلیل در خاطرات هر یک از ما سهمی دارد.آن نوشته بیشتر شرحی بود از خاطرات روزهای دور من در همنشینی و مصاحبت با این اثر ماندگار. همان وقت وعده کرده بودم که در فرصتی دیگر یادی کنم از خالق این اثر ؛ از مردی که به راستی مظلوم ماند و نامش آنگونه که درخورِ زحمات کمنظیرش بود، در یادها نماند.در وصف گمنامی و مظلومیت آن مرد بزرگ همین بس که تقریبا بیشتر کسانی که سالها و دههها فرهنگ حییم در دوران تحصیل و هنگام تحقیق و پژوهش، فریادرسشان بود ، حتی نام صاحب این اثر را به درستی تلفظ نمی کنند.
«سلیمان حییم» (حییم بر وزن نعیم و نه حیّم بر وزن قیّم) یک ایرانی وطن پرستِ یهودیِ اهل شیراز و از خانوادهای مذهبی و بی بضاعت بود که همه ی رزق شان از اندک درآمد شغل لحاف دوزی ِ پدر خانواده تامین می شد.واژه ی «حییم» که همچون بسیاری از کلمات عبری از ریشهی عربی است، در کتاب مقدس یهودیان، از صفات خداوند و به معنای «زنده و جاوید» است و بههمین خاطر سلیمان حییم که انسانی مذهبی و مومن بود، همواره از اینکه مردم نام او را به درستی تلفظ نمی کنند شکوه میکرد.سلیمان حییم در سال ۱۲۹۴ ه.ش از کالج آمریکاییها در تهران فارغالتحصیل شد.او در همین دوران با زبان انگلیسی آشنا شد و استعداد شگرف او در به خاطر سپردن واژه ها نمایان گشت آنگونه که به او “دیکسیونر متحرک” میگفتند.او در دوران تحصیل به اهمیت و نیاز به یک فرهنگ لغت زبان پیبرد و بهتنهایی کار تدوین چنین فرهنگ لغتی را آغاز کرد؛ امری که اهل فن به دشواری های آن واقفند و میدانند که امروزه چنین کاری در قالب سازمانها و گروههای چندین نفره انجام میگیرد.حییم ولی با همت والایش کار نگارش آنرا بهپایان برد و علیرغم درآمد اندکش آن را با سرمایهی شخصی خود منتشر کرد و اینگونه در سال ۱۳۰۸، ایران صاحب اولین فرهنگ لغت فارسی – انگلیسی شد.
«فرهنگ حییم» علاوه بر پشتکار کم نظیر مولفاش، مدیون دو ویژگی بارز اوست؛ نظم و دقت او و نیز عشق وافر او به کاری که میکرد.بسیاری از واژه های فارسی که او می بایست به انگلیسی برگرداند، معادل مشخصی در زبان مقصد نداشتند.واژه هایی چون “گل اندام” ، گلاب پاش” و بسیاری واژه های دیگر که در آن دوران کلماتی رایج بودند ، اینچنین اند.سلیمان حییم اما فقط زمانی معادل انگلیسی واژه را می پذیرفت که از صحت و درستی آن اطمینان یابد تا آنجا که برای معادل چند واژه، مقداری “گل سرشوی” ، “سنگ پا” و “سنجد” را با خود به انگلستان برد تا با مشاوره ی اساتید آکسفورد معادل دقیق آن را بیابد.این همت والا جز با نیروی عشق به کار میسر نیست؛ عشقی که خود او در توصیف آن می گوید: “حتی شبها هنگام خواب هم در رویای لغت بهسر میبرم”.
این نوشته در بزرگداشت مرد بزرگی است که تمام عمر خود با فرهنگ و هنر همدم و همنشین بود؛ آنگونه که ویولن نوازی چیره دست بود و علاوه بر آشنایی با ردیفهای موسیقی، کمانچه، تار و تنبک را نیز بهخوبی مینواخت.بیش از همه اما او وطنپرستی والاهمت بود که دل در گرو میهن داشت و در روزگاری که جمعیت باسوادان ایران کمتر از ۵ درصد بود، برای کودکان فردای میهن، قدم در راهی دشوار گذاشت.
نام بلندش بلندآوازه تر باد.
نویسنده این مطلب را نیافتم اما از آنجا که کار بزرگ سلیمان حییم کار بی اندازه بزرگی بوده و هست، آن را در اینجا آوردم.
-
نوشتههای تازه
پیوندها
آمار
بایگانی
- تیر ۱۴۰۱ (۱)
- اردیبهشت ۱۴۰۱ (۳)
- فروردین ۱۴۰۱ (۳)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱)
- دی ۱۴۰۰ (۲)
- آذر ۱۴۰۰ (۱)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱)
- مرداد ۱۴۰۰ (۵)
- تیر ۱۴۰۰ (۲)
- خرداد ۱۴۰۰ (۲)
- اردیبهشت ۱۴۰۰ (۳)