در تاریخ ایران باستان نیز اشاراتی به چنار شده است که تقدس آن را بیشتر میکند. در ایران قدیم، چنار مظهر غنا و باروری و سرسبزی طبیعت بوده استداستان طولانی تقدس درخت در فرهنگ مشرق و مغرب زمین، تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده است که نمونه ای از آنها مطلبی است که از کتاب “از اسطوره تا تاریخ” دراین نوشته دکتر بهار پس از تحقبق درباره درخت چنار ووجوه نمادین آن در هشت بند به تلخیص اهمیت این درخت نزد ایرانیان پرداخته است :
۱- چنارهای عظیم و بر کشیده و پر سال از دیر زمان در ایران مقدس بودهاند.
۲- این تقدس از آنرو است که اینگونه درختان از همه درختهای منطقه عظیمتر و بسیار پرعمر بوده، و سایه گستری و سرسبزی بسیار دارند، و نیز، به علت آن که هر ساله پوست میاندازند به گمان مردم تازه و نوجوان میشوند. همچنین، بر اساس مردمشناسی تطبیقی میتوان باور داشت که در اعصار بسیار کهن گمان بر آن بوده است که ارواح مردگان پرقدرت قبیله یا خدایان یا پریها در آنها میزیستند یا این درختها مظهر آنان بودند.
۳- بنا به عقاید مردم، چنارهای کهن برکت و پرمحصولی را به زمین و خانواده میبخشند و زنان را در بارداری و به سلامت داشتن فرزندان یاری میدهند و کار و کسب را رونق میبخشند.
۴- برای ستایش این نوع درختان سترگ، در دوره اسلامی، توجیهی تازه یافتهاند و برای آنکه ستایش ایشان برخلاف سنتهای اسلامی نباشد، اغلب به این نتیجه رسیدهاند که در پای این درختان، بزرگ مردی، امامزادهای یا مقدسی به خاک سپرده شده است.
۵- ستایش چنار کهن ودرختهای دیگر مانند سرو، خرما، انار و جز آنها خاص ایرانیان نیست ودر فرهنگ اکثر اقوام جهان وجود دارد.
۶- درخت چنار در ایران باستان وجه مشترکی با شاه داشت. همچنان که شاه مظهر انسانی نیروهای برکت بخشنده آسمانی بود، چنار کهن نیز مظهر نباتی این نیروها بود.
۷- شاهان هخامنشی، بنا به سنت آسیای غربی- مدیترانهای، حافظ این مظهر گیاهی بودند، تنها تفاوت در ایران هخامنشی با آنچه فریزر نقل میکند در این است که این درخت در ایران مظهری زرین داشته است که در دربار نگهداری میشده است.
۸- این درخت در ایران باستان ظاهراً پیوسته به همراه تاکی بوده است که به گمان من این تاک مظهر خون و دوام سلطنت بوده است که از طریق زن به فرزند یا داماد شاه میرسیده است.