آورده اند که :
مامون دخمه کسری نوشیروان باز جست و باز کرد و چهره او را بدید همچنان تازه،جامه بر وی تازه و انگشتری درانگشت وی یاقوت سرخ بود که هرگز چشم مامون چنان ندیده بود ،و بر نگین وی نبشته بود که:«به مه نه مه به»
مامون بفرمود تا جامه زربفت بر وی پوشیدند.وخادمی از آنِِ مامون انگشتری از دست او بیرون کرد و پنهان کرد پس مامون خبر یافت ،خادم را بکشت و انگشتری برد و از درانگشت وی کرد و گفت :این خادم ما را رسوا کرده بود و تا قیامت بگفتندی که مامون از نوشیروان انگشترىباز کرد
بن مایه : نصیحته المو لوک ( سیرالملوک )
نگارش : خواجه نظام الملک طوسی
به مه نه مه به …..یعنی هر که بهتر مهتر نه هر که مهتر بهتر