چله بزرگ‌ و چله کوچک در گاه شماری کهن


ما دم از فرهنگ ایرانی می‌زنیم ولی کمتر کسی داستان 
دوازده برادر  ننه  سرما  چله بزرگ  چله کوچیک 
رو برای بچه‌ها و نوه هایش تعریف می‌کنه

خواهش میکنم بخوانید و اشتراک بگذارید ، تا نسل امروزمون هم اینا رو یاد بگیرن

???❤


چله‌ی بزرگ  چله‌ی کوچک  چارچار  سده  اَهمن‌ و بهمن  سیاه‌ بهار  سرماپیرزن


زمستان به دو بخش  : 
چله بزرگ(چله کلان ) 
چله کوچک (چله خرد ) 

تقسیم می شده است .


چله بزرگ 
از اول دی ماه  تا دهم بهمن ماه چهل روز کامل می‌باشد 


چله کوچک 


از یازدهم بهمن تا پایان بهمن ماه   ۲۰ روز کامله

به همین دلیل چون ۲۰ روز کمتر است چله کوچک نامیده شده است .


غروب آخرین روز چله بزرگ جشن سده برگزار می شده


مردم دور هم جمع می شدند و از این جشن لذت می بردند و در نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی بدور آتش ، سده را جشن می گرفتند .


این دو برادر (چله بزرگ و چله کوچک) در هشت روزی که در کنار همدیگر هستند آن ۸ روز را ( چار چار) می نامند .


  به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک « چار چار » می گویند .


پس از چار چار نوبت به « اهمن و بهمن » پسران پیرزن (ننه سرما ) می رسد که خودی نشان دهند .



 ۱۰ روز اول اسفند را اهمن 

۱۰ روز دوم اسفند را بهمن می گویند .

این ۲۰ روز ممکن است  آنقدر بارندگی باشد که این دو برادر به دو چله طعنه بزنند ‌.

با توجه به شعری که قدیمی های نازنین می خواندند :

اهمن و بهمن ، آرد کن صد من ، روغن بیار ده من ، هیزم بکن خرمن ، عهده همه با من 


تا اینجا ۲۰ روز از اسفند به نام اهمن  و بهمن نامگذاری شده اند .

می ماند ۱۰ روز آخر اسفند

۵ روز اول سیاه بهار نام گرفته ؛

شعری هم که قدیمی ها میخوانند :
سیاه بهار شب ببار و روز بکار 


از این شعر هم مشخص می شود که در این ایام شبها بارندگی فراوان بوده و روزها کشاورزان مشغول کشت و زراعت بوده اند


۵ روز آخر هم  سرما پیرزن  نام گرفته است . 
که در این روزها آسمان گاهی ابری گاهی آفتابی ، گاهی همراه با باد و اکثر اوقات از آسمان تگرگ می بارد که قدیمی های دل پاک ، بر این باور بودند که گردنبند پیرزن  پاره شده و مُهره‌های آن به زمین میریزد .


حیف است بچه های ما اینها را نشنوند و این قصه ها از صفحه روزگار محو شود !

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.