چگونه چهارشنبه سورى پدید آمد

securedownload (1)

نوشته حسن روزبهى 

سیاوش فرزند کیکاووس پادشاه بزرگ کیانى در کودکى  مادر را از دست مى دهد، چندى پس از آن پادشاه همسر دیگرى را برمى گزیند، این زن سودابه دختر پادشاه هاماوران است  .

سیاوش نزد رستم جهان پهلوان آموزش هاى گوناگون را  براى فرمانروایى وجانشینى پادشاه فرامیگیرد رفتار وگفتار وکرداراین جوان فرزانه ودلاور سبب میشود که ایرانیان مهر اورا به دل گیرند وازدل وجان دوستش داشته باشند

 روز ى سیاوش با پدر به گفتگو نشسته که سودابه بر آنان وارد مى شود   

  

یکى روز کاووس کى با پسر

نشسته که سودابه آمد ز در

زنـاگـاه روى سیاوش بدید

پراندیشه گشت و دلش بردمید

زعشق رخ او قرارش نماند

همه مهر اندر دل آتش نشاند

 سودابه شیفته فرزند خوانده گشته وبا اندیشه اهریمنى برآن مى شود  تا به گونه اى جوان را به کاخ خویش بکشاند وازاو کام یابد  ، از این رو از پادشاه مى خواهد  که فرزند خود را براى دیدار با خواهران خویش به اندرون بفرستد وبراى سیاوش مادر گونه پیام مى دهد : 

 

  که باید رنجه کنى پاى خویش

  نمائى مرا سرو بالاى خویش

  بیاراسته خویش چون نوبهار

 بگردش هم از ماهرویان هزار

 سیاوش  فرمان پدر را  مى پذیرد وبه اندرون شاهى گام میگذارد  ، هنگامى  که سودابه جوان برومند وخوش سیما  را در کاخ خویش یافت روى به او آورد و گفت:

 

  هر آنکس که از دور بیند ترا

  شود بیهش و برگزیند ترا

  زمن هر چه خواهى، همه کام تو

  بر آرم ، نپیچم سر از دام تو

  من اینک به پیش تو افتاده ام

  تن و جان شیرین ترا داده ام

 سودابه که اینک در فریب اهریمن  گرفتار شده ،  پس از ان  که از مهر و عشق ناپاک خود سیاوش را آگاه مى سازد ،  به ناگهانى  به او نزدیک مى شود،  او را در آغوش کشیده و مى بوسد

 

  سرش تنگ بگرفت و یک بوسه داد

  همانا که از شرم ناورد یاد

  رخان سیاوش چو خون شد ز شرم

  بیاراست مژگان به خوناب گرم

  چنین گفت با دل که از کار دیو

  مرا دور داراد کیوان خدیو

   نه من با پدر بى وفائى کنم

  نه با اهرمن آشنائى کنم

 سیاوش این رفتار اهریمنى را بر نمى تابد و با خشمى توفنده  به نامادرى فریبکار مى گوید :

 

   سر بانوانى و هم مهترى

من ایدون گمانم که تو مادرى

 پس خشمناک از جاى برخاسته و به تندى از کاخ بیرون مى رود .

 سودابه که از بى آبرویى وآشگار شدن این رسوایى  بیم دارد  روى خود به ناخن مى خراشد  و فریاد بلند کرد ه و دامن پاره میکند  و وبا نیرنگ سیاوش را کناهکار این زشتى مى شمارد   …  سیاوش به سودابه مى گوید که پدر را از این رفتار اهریمنى آگاه خواهد کرد:

 

 از آن تخت برخاست با خشم و جنگ

  بدو اندر آویخت سودابه چنگ

  بدو گفت من راز دل پیش تو

  بگفتم نهانى بد اندیش تو

 مرا خیره خواهى که رسوا کنى؟

  به پیش خردمند رعنا کنى؟

  بزد دست و جامه بدرید پاک

 به ناخن دو رخ را همى کرد چاک

  برآمد خروش از شبستان اوى

 فغانش زایوان برآمد بکوى

 در پى جار و جنجال سودابه، کیکاووس پادشاه ایران به اندرون وارد مى شود .

  سیاوش به  پدر میگوید  که پاکدامن است وآمادگى دارد به نشان بى گناهى از تونل آتش بگذرد ، زیرا درباور نیاکان ما  آتش  در بى گناهان نخواهد گرفت وبدین گونه سیاوش در آزمونى اهورایى گام مى نهد  

 

   

 سیاوش سیه  را بدا نسان بتاخت

 تو گفتى که اسبش بر آتش بساخت

 زآتش برون آمد آزاد مرد

  لبان پر ز خنده برخ همچو ورد

 چو بخشایش پاک یزدان بود

  دم آتش و باد یکسان بود

 سواران لشکر برانگیختند

همه دشت پیشش درم ریختند

سیاوش سوار براسب سیاه ، بى آسیب از شراره هاى سرکش کوهى از آتش گذشت و تندرست وسرافراز  بیرون آمد، ایرانیان شادمان از این رویداد  وبه پاس این آزمون خدایى به پایش درم ودینار فراوان ریختند تا بهره تهى دستان شود 

 

یکى شادمانى شد اندر جهان

میان کهان و میان مهان

سیاوش به پیش جهاندار پاک

بیامد بمالید رخ را به خاک

که از نفت آن کوه آتش پَِـرَست

همه کامه دشمنان کرد پست

بدو گفت شاه، اى دلیر جهان

که پاکیزه تخمى و روشن روان

چنانى که از مادر پارسا

بزاید شود بر جهان پادشا

سیاوخش را تنگ در برگرفت

زکردار بد پوزش اندر گرفت

مى آورد و رامشگران را بخواند

همه کام ها با سیاوش براند

سه روز اندر آن سور مى در کشید

نبد بر در گنج بند و کلید!

 این روخداد خجسته  و آزمایش گذر از آتش در بهرام شید (سه شنبه) آخر سال روى داد وبه فرمان کیکاووس ، مردم سه روز به جشن وشادمانى پرداختند .

 از آن پس سیاوش درباور ایرانیان ، نماد پاکى وبى گناهى شناخته شد  وبراى نکو داشت یاد وخاطره آن روز بزرگ ، همه ساله مردم سرزمین هاى آریایى  ،  واپسین شبانه بهرام شید (سه شنبه شب) را  با پریدن از روى آتش جشن مى گیرندوشادمانى وسرور بربا میکنند 

securedownload (2)

این نوشته در خواندینهای علمی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.