نوید خراسانى
تولد:١٢٨١ خورشیدى
درگذشت: ٢٨ آذر ١٣۵٩
سید ابوالقاسم حبیب اللهى متخلص به «نوید» یا «نوید خراسانى» فرزند آقا میرزا محمد و نوه ى سید حبیب الله مجتهد خراسانى است. اشعار او غالبا قطعاتى است که در معانى فلسفى و اخلاقى گفته شد، در میان اشعار وى که متجاوز از سه هزار بیت است، غزل دیده نمىشود یا اگر تغزلى باشد، نادر است.ان بزرگوار در سالهاى پایانى عمر پر برکت خودبه عنوان استاد نیمه وقت زبان وادبیات عرب در دانشگاه مشهد تدریس کردوبسیارى از فرهیختگان وفرهنگیان ودانش پژوهان از محضر پر برکتش بهره مند شدند وى از مؤسسان و از اعضاى انجن ادبى خراسان (١٣٠١ ) بود .
در کشور ِ ما
در کشور ِ ما علم ، خریدار ندارد
کالای ادب ، رونق ِ بازار ندارد
ای مرد ِ هنرمند، برو خاک به سر کن
کاین جا هنر و فضل ، طرفدار ندارد
گر دزدی و غارتگر، رو ایمن و خوش باش
با دزد درین مُلک ، کسی کار ندارد
در کشور ِ ما ، راهزن و خاین و جاسوس
اندیشه ز زندان و سر ِ دار ندارد
از نسبت ِ دزدیّ و ز بیگانه پرستی
امروز درین مُلک ، کسی عار ندارد
چون مور درین مُلک بمالند به پایش
آن کس که به هم نوع ِ خود ،آزار ندارد
بی عرضه شناسندش و نالایق و بی قدر
از دزدی اگر کیسه گران بار ندارد
گویند ، به هم هست به هر باغ ، گل و خار
این باغ چرا هیچ به جز خار ندارد
افسوس و صد افسوس که سرتاسر ِ این مُلک
جز مردم ِ بی چاره ی بیمار ندارد
در هر قدم افتاده درین مُلک ، فقیری ست
کز گرسنگی ، رنگ به رخسار ندارد
دردا ، که زبان خسته شد از گفتن و هرگز
یک ذرّه اثر، این همه گفتار ندارد
” در ١٣٢۶ خورشیدى سروده شده است “
* ازسوى راست نفر دوم نشسته