هایدی ماری شوئرمر یه روز صبح از خواب بیدار شد و فکر کرد دیگه دلش نمیخواد مثل گذشته بره مطب روانپزشکیش رو باز کنه. هایدی ۵۰ سال داشت که تصمیم گرفت زندگیش رو تغییر بده. اون در حالی داره خودشو واسه ۷۰ سالگی آماده میکنه که ۱۶ ساله بدون یک قرون پول زندگی کرده. سبک زندگی و انتخاب عجیب اون باعث شد فیلم مستندی به اسم ?زندگی بدون پول? دربارهش ساخته شه.
اون به تازگی مصاحبهای انجام داده و گفته چرا یهو تصمیم به این تغییر بزرگ گرفته. او در طول زندگیاش، شیفته پیداکردن راههایی برای زندگی بدون پول بوده: من متوجه شدم که کمتر و کمتر به پول نیاز دارم و بنابراین فکر کردم که زندگی بدون پولو برای یک سال امتحان کنم.
هایدی قبل از هرکاری آپارتمانش رو فروخت. بعد چمدان کوچکی برای ۱۲ ماه آماده کرد. موقعی که داشت چمدانش رو میبست فکرش رو هم نمیکرد که این سفر ۱۶ سال طول بکشه: من فقط میخواستم این نوع زندگی رو برای یکسال آزمایش کنم. اما متوجه شدم که زندگی جدیدی رو شروع کردم و دیگه نمیخوام به زندگی گذشتهم برگردم. اکثر همسن و سالای من الان تو باغ خونهشون نشستهن اما من میخوام تا آخر عمرم سفر کنم.
این دکتر سابق و جهانگرد بیپول فعلی برای سکونت در شهرهای مختلف هتل و مسافرخونه نمیره. اون در خونهی یکی رو میزنه و در قبال جایی که بهش میدن تو کارای خونه بهشون کمک میکنه. باغبونی، شیشهشوری یا پرستاری از بچه براش فرقی نداره. اون هر کمکی رو یه معجزه میدونه. از هدایای مردم استقبال میکنه، حتی اگه این هدیه لباس کهنه یا غذا باشه.
برنامه زمانبندی هایدی خیلی دقیق تنظیم شده. اون یه هفته بیشتر تو شهر جدیدش نمیمونه، یه سخنرانی درباره اشتغال و راههای زندگی بیپول میکنه و راهی شهر دیگهای میشه.
اون میگه من همیشه فکر میکنم که چطور میتونم چیزای بهتری برای زندگی تو دنیا بدست بیارم. من چیزی شبیه سفبر صلح هستم. از خونهای به خونه دیگهای میرم و فلسفه زندگیم رو با مردم به اشتراک میذارم.
دوستاش از شیوه زندگی و رفت و آمدهاش نا امید شدن. او دعوت نامههای زیادی برای گسترش ملاقاتهاش دریافت میکنه. خیلیا هستن که از هایدی خواستن به طور دائمی با اونا زندگی کنه. اما هایدی قبول نمیکنه چون: برای اقامت طولانی فرصتی ندارم، چون احساس می کنم باید برم .شغل من در جهان بودن و با مردم بودنه.
فلسفه اقتصادی اون مبادله کالا به کالا یا کالا به خدماته. اون این روش رو به بچهها هم آموزش میده: یه مداد بده، یه میوه بگیر!
توی فیلم مستندی که در بارهی زندگی او ساخته شده (زندگی بدون پول) شوءرمر رو میبینیم که داره تو آشغالای یه بازار میوه دنبال غذا میگرده. خبرنگاری ازش میپرسه که چه فرقی با بیخانمانها داره که هایدی میگه: شما نمیتونید منو با بیخانمانها مقایسه کنید. اونا دوستان خوبی نیستن و به خونههای مردم دعوت نمیشن. ما همه از یه چشمه هستیم. کل جهان یک موجود زنده است و ما تعدادی سلولیم که باید با همدیگه کار کنیم. این فلسفه زندگی هیچ بیخانمانی نیست.