اکنون که ارغوان به تو نفروخت گل فروش
پیراهنی به رنگ گل ارغوان بپوش
از یاد بردن غم عالم میسر است
اکنون که با شراب نشد شوکران بنوش
کوشش چه می کنی که از این سنگ بگذری
کوهی است پشت سنگ از این بیشتر مکوش
چون نی نفس کشیدن ما ناله کردن است
در شور نیز ناله ی ما می رسد به گوش
اتش بزن به سینه ی اتش گرفته ام
اتش گرفته را مگر اتش کند خموش
فاضل نظرى