با ارزش ترین پیشامد روزگار فرمانروایی وی، گشایش مصر بود. سپاه او در ماه مه سال ۵۲۵ پیش از میلاد خود را به پلوزیوم رساند و با سپاه مصر درگیر شدند و سرانجام بر سپاه پسامتیخ سوم چیره شد. در ماه ژوئن سال ۵۲۵ پیش از میلاد، سپاه او با پیمودن دره نیل از شمال به جنوب، سراسر مصر را بدست آورد.
کمبوجیه دوم ( پادشاهی: ۵۳۰ تا ۵۲۲ پیش از زایش)، دومین شاه دودمان هخامنشی و آغازکننده دودمان بیست و هفتم مصر و فرزند بزرگتر کوروش بزرگ و کاساندان است.
نام کمبوجیه در زبان پارسی باستان کامبوجیا، در زبان ایلامی کانبوزیا، در اکدی کامبوزیا و در زبان آرامی «کنبوزی» خوانده می شد. این نام در یافته های مصری و سغدی کنبوت و کمبوت و در یونانی کامبیسیس بوده است. از کهن نگاران زمانه اسلامی، ابوریحان بیرونی نام این شاه را «قُمب سوس» و «قُمبوزِس» و ابوالفرج بن عبری آن را «قُمباسوس بن کوروش» نوشته اند.
برپایه دیدگاه برخی از دانش پژوهان، ریشه این نام ایلامی است. در هنگامی که پژوهشگران دیگری از دسته ارنست هرتسفلد، فریدریش فون اشپیگل و جیمز هوپ مولتن، آن را با تبار های سانسکریت زبان نامیده به کمبوجه، که در شمال باختر هند زندگی می کنند، در پیوند می دانند و بر این باورند که «کمبوجیه» گونه ستایشی نام این تبار است. ولی ریچارد نلسون فرای این دیدگاه را نادرست می داند و باوردارد که پیش تر نیز نام دو تن از هخامنشیان، کمبوجیه بوده است و گزارش های بودن کمبوجیه در خاور ایران هنوز پذیرش نشده اند.
کمبوجیه پیش از پادشاهی، در دوران فرمانروایی پدرش کوروش، عنوان «شاه بابل» را داشته و جانشین آینده پادشاه بوده است و پس از مرگ پدرش، جانشین وی شد. البته جانشینی در زمان هخامنشیان با پسر بزرگتر نبوده بلکه به خواست فرمانروا وابسته بود و او از میان فرزندانش یکی را به جانشینی برمی گزیند. هرچند گزینش نخستین پسر رایج بود ولی اینگونه نبود که ناگزیر فرزند بزرگ پادشاه بعدی شود و در گاهی از زمان ها فرزندان دیگر به پادشاهی می رسیدند.
سرشت کمبوجیه
در باره کیستی و منش کمبوجیه افسانه ها و یاوه گویی های نادرست فراوانی بازگویی شده که انگیزه آن برای کهن نگاران یونانی دشمنی و رشک و برای مصریان آزردگی از کم نمودن دستمزد آیین مداران و درآمد های نیایش گاه های مصری به فرمان وی می تواند باشد، ولی گزارش دیگری که بازگفتی راستین تر از کمبوجیه نشان می دهد سنگنبشته روی تندیس اوجاهورسنت (از مردان توانمند و پزشک دربار مصر باستان) است که کمبوجیه را به مانند یک فرعون مصر و پادشاهی خیرخواه معرفی می کند، و فروزه هایی همچون «آورنده سامان »، «پاسدار آیین های مردمی و دینی» و « به دور از تندخویی » یاد می کند. این در هنگامی است که تاکنون هیچگونه گزارش و گواهی از بنمایگان مصری، درباره پرخاش و ویران کردن معابد مصر به دست کمبوجیه بدست نیامده است و این راستینگی ها برپایه نشانه های کهن نگاری و یافته های گواهمند به جای مانده از آن زمان، با آنچه از روی بد اندیشی از وی بازگو نمودند نا همسانی چشمگیری دارد.
به گفته مری بویس، کمبوجیه آدمی سختکوش بود و در آیین گذاری و گرامی داشتن آیین ها و آداب مردمان می کوشید.
پیشامد های زمانه وی
با ارزش ترین پیشامد روزگار فرمانروایی وی، گشایش مصر بود. سپاه او در ماه مه سال ۵۲۵ پیش از میلاد خود را به پلوزیوم رساند و با سپاه مصر درگیر شدند و سرانجام بر سپاه پسامتیخ سوم چیره شد. در ماه ژوئن سال ۵۲۵ پیش از میلاد، سپاه او با پیمودن دره نیل از شمال به جنوب، سراسر مصر را بدست آورد. کمبوجیه پس از چیرگی بر مصر، سازماندهی و آرامش را استوار کرد و رامیاری آسان گیری دینی پدرش را در پیش گرفت. برپایه داد های کهن مصر، او «فرعون مصر» نام گرفت.
نوشته های روی تندیس اوجاهورسنت که امروزه در نمایشگاه واتیکان نگهداری می شود، نشان می دهد که رامیاری کمبوجیه در مصر، بی کم و کاست پیرو رامیاری پدرش کوروش در بابل بوده است. کمبوجیه به اوجاهورسنت دستور داد که فرنام های پادشاهی را برای او بیاورد تا خود را با فرعون های پیشین هم تراز کند.
درباره کمبوجیه، بنمایگان مصری با گفته های هرودوت ناسازگار است. زیرا بنمایگان مصری نشان می دهند که مصریان، کمبوجیه را همچون فرعون نوینی از دودمان بیست و هفتم مصر پذیرا شدند و او نیز به آیین های بومی و دینی مصری ها سپاس گذاشت. اما هرودوت او را کسی ستمکار و دچار بیماری روانی پارانویا یاد می کند که با بن مایگان مصری و سنگنبشته های به جا مانده از آن زمان ناسازگار است که می تواند از روی رشک و دشمنی باشد چون با راستینگی برابری ندارد.
افسانه لشگر کم شده کمبوجیه در آفریقا
کامبیز، فرزند کوروش، پنجاه هزار سرباز را از بخش «تبس» به «سیوا» فرستاد تا با پیروان پرستشگاه آمون در مصر که یکی از ساتراپ ها یا استان های ایران به شمار می رفت و در این زمان سر به شورش برداشته بودند رویارویی کند.
پس از آن که سپاه هخامنشی مصر را بدست آورد ، دو شاخه از آن به سوی حبشه در جنوب مصر و بخش کارتاژ (تونس امروزی) در باختر بیابان بزرگ آفریقا روانه شد. سپاهیان راهی شده به حبشه، آن کشور را خراجگزار شاهنشاهی پارس کردند و پیروزمندانه بازگشتند، ولی از لشکریان فرستاده شده به باختر هیچ گزارشی به دست نیامد؛ گویی بیابان بزرگ دهان باز کرده و آنان را فرو برده بود؛ که به آنها چفته کژپیمانی و شکست پیمان و یا گریز از نبرد زده شده بود، ولی گذر زمان سزاواری و جوانمردی آنها را اُستانش نمود و پرده از راز آنها برداشت.
تا این که یک رویداد در گرماگرم نبردهای جنگ جهانی دوم در دهه ۴۰ ترسایی نخستین نشانه های سپاه گمشده پارسی را نمایان ساخت.
در این بازیابی ، در کنار بقایای پیکرهای سربازان تنومند، اندازه بسیاری از ساز و برگ ارتشی از دسته جنگ افزار های مفرغی، دستبند های سیمین، گوشواره ها به همراه سَدها استخوان در یک بخش بزرگ بیابانی در بخش بیابانی دور افتاده باختر مصر هویدا شده که بر پایه گواهات کهن نگاری، بقایای سربازان ایرانی کامبیز دوم، پادشاه هخامنشی ایران باستان است. این سربازان در ۵۲۵ سال پیش از زادروز مسیح از برای گرفتار شدن در یک توفان شن، زنده در زیر لایه های شن بیابان به خاک سپرده شده بودند.
پیکرها و استخوان های سربازان را در یک گودال یافتند گودالی که همچو یک پناهگاه نیادی می باشد؛ و آن یک خاره به درازا ۱۱۴.۸ فوت و ۵.۹ فوت پهنا و ۹.۸ فوت ژرفا یافتند. از این پناهگاه های نیادی فراوان در بیابان یافت می شود، این یکی در آن بخش تنها پناهگاه بوده است و اندازه آن برای پناه بردن و درپناه ماندن از توفان شن پسندیده است؛ و سربازان به آن پناه بردند ولی توفان شن به اندازه ای بود که این پناه گاه برای در درپناه ماندن بسنده نبوده است.
پس از آن یک باستان شناس مصری، شماری دشنه و سرنیزه مفرغی و چندین کمان پیدا کرد.
هرچند آنها ابزارآلات کمی پیدا کردند، این ابزارآلات بسیار گرانمایه بودند، چراکه آنها ابزار آلات ابتدای هخامنشیان بوده و روزگار آنها به زمان کامبیز ـ کمبوجیه ـ برمی گردد که در یک بخش نزدیک سیوا در زیر ماسه ها به دست آمده اند.
اینگونه راز ناپدید شدن لشگر کمبوجیه پس از گذشت سده ها آشکار و نمایان شد.
آرامگاه کمبوجیه در پاسارگاد می باشد و وی در آنجا به خاک سپرده شده است.
نگارنده : علی پورزارع گل نشینی