بدانگونه که در تاریخ آمده است ، آنا ایوانوونا دختر ایوان پنجم و برادرزاده پطر کبیر است، که قبلا همسر یکی از شاهزادههای آلمان بود و شوهرش مرده و او بیوه بود. پس از مراجعت به روسیه، در سال ۱۷۳۰، میلادی برابر با ۱۱۴۳ ق به سلطنت روسیه رسید، و به جای کاترین زن پتر کبیر که از سلطنت خلع شد، با عنوان امپراتریس روسیه به تخت سلطنت نشست و تا سال ۱۷۴۰ برابر با ۱۱۵۴ ه .ق در آن کشور پهناور سلطنت کرد. نادرشاه سودای خواستگاری او را داشت. در تاریخ آورده اند: هنگامی که گروهی از بازرگانان روس با «اجناس نفیسه و امتعه و اقمشه»؛ نزد نادر بار یافته بودند؛ «… در حین حضور نواب صاحبقران از جماعت تجار و احوال و پرسش پادشاهی آقا بانو (منظور آنا ایوانوانا میباشد) نمودند که زن چگونه پادشاهی میکند؟ و ارکان دولت او چگونه خدمت مینمایند؟ ایشان گفته بودند که پادشاهی ما به ارث می باشد؛ از زمان عیسی تا حال آباء و اجداد ما ذکوراً و اناثاً خدمت آن درگاه مینمایند؛ خواه زن باشد و خواه مرد که از ما طایفه خللی راه نمییابد. نواب صاحبقران فرمودند که چه شود که بین ما و آن عقد ازدواج رو نماید که دولت یکی شود. تجاران عرض؛ که مژده بهتر از این نمی باشد.» هنگامی که نمایندگان نادر نامه و پیشکشهایی از وی نزد «آقا بانو» بردند و امپراتور از پیشنهاد نادر مبنی بر «اتحاد و یگانگی و مواصلت فیمابین زهره و مشتری» آگاه شد در پاسخ چنین نوشت: ” ما مملکت و خود را به هیچ وجه از تو دریغ نداریم؛ اما لازم مواصلت چنان است به مذهب حضرت عیسی ( ع ) که داماد وارد حجله ناز میگردد. هر گاه شما اراده اتحاد و یگانگی دارید باید چند یومی به عنوان ملاقات وارد این دیار گردید و با هم نمک خورده بعد الیوم نظر به خواهش شما معمول خواهم داشت.
از کتاب نخستین رویاروییهای اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژووازی غرب
دکتر عبدالهادی حائری؛ ص ۱۹۸