یکی قصه نغز دارم به یاد
که جایش در اینجا چه خوش اوفتاد
که تیمور ، با لشگر و بانگ کوس
زمانی که بگذشت از خاک توس
سر گور فردوسی نامدار
فرود آمد از باره راهوار
نگاهی بر آ ن گور پر نور کرد
به نخوت خطایی بر آن گور کرد
سخنور چنین گفته آورده بود
چو ایران به توران ظفر کرده بود
سر از خاک بردار و توران ببین
به کام دلیران ایران زمین
ولی چون که تیمور این بیت خواند
چنین پیش و پس، نام ها را کشاند
سر از خاک بر دار و ایران ببین
به کام دلیران توران زمین
سپس گفت، آرید شهنامه را
ببینم به فالی چه گوید مرا
ببینم چه شعری برای جواب
ز فردوسی آید به صدر کتاب
چو تیمور شهنامه را بر گشود
جواب اینچنین بر سر صفحه بود
چو شیران برفتند از این مرغزار
کند روبه لنگ اینجا شکار
سروده شادروان استاد رحیم معینى کرمانشاهى