کفر گویی و هماورد طلبى نادرشا ه براى خدا
یک منطقه ای بنام “کفه نادری” در بیابان های خراسان و نزدیکی طبس وجود دارد که تا ۴۰ فرسنگی اطراف آن، نه آب است و نه آبادی!
یکبار نادرشاه که بصورت میانبر از آنجا می گذشت، برای هر ده نفر سرباز، یک قاطر جهت حمل آب در نظر گرفت. ولی لشگر بزرگ نادرشاه درحال عبور بودند که طوفانی سهمگین در گرفت و سربازان به وحشت آمدند و هرآینه احتمال متفرق شدن سپاه و نابودی کامل آن ارتش بزرگ می رفت. نادرشاه که چنین دید، اسب معروفش بنام “ایلدرم” را سوار شد و به تاخت از مقابل سپاهیان وحشت زده گذشته و به توپچی ها حاضرباش داد.
آنگاه به فرمانش، آسمان را به توپ بستند و در همین حال با صدای رعب انگیزش فریاد میزد:
.
خدایـــــــا، اگر تو قادری، …… من نادرم
آنگاه آسمان خاموش شد!!
((بر گرفته از تاریخ کرمان، ص۵۲۲))