بایگانی دسته: هنر و ادبیات

بهشت گم شده من زمین ایران است

سروده شادروان ابوالحسن ورزى درروزهایى که از ایران بدور بود:   در این دیار اگر دیدنی فراوان است   نگاه حسرت من بر دیار یاران است برای سیر مرا گر به آسمان ببرند بهشت گمشده من زمین ایرانست اگر بباغ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | دیدگاه‌ها برای بهشت گم شده من زمین ایران است بسته هستند

نماز واژه پارسى

? ? ? ? نماز واژه پارسی واژه “نماز” همانگونه که میدانید، واژه ای است پارسی که از ریشه واژه “نم” اوستایی به چم(معنی) خم شدن و سر فرود آوردن گرفته شده است. که در زبان پهلوی به “نماچ” دگرگون … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده , , | دیدگاه‌ها برای نماز واژه پارسى بسته هستند

صیادِ من بهار که فصل شکار نیست

ما عاشقیم و خوشتر از این کار کار نیست یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟ جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست فصل بهار فصل جنون است و این سه ماه هر کس … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای صیادِ من بهار که فصل شکار نیست بسته هستند

گر شوم گُم نمیشوم پیدا

آتش و آب و آبرو با هم. هر سه گشتند. در سفر. همراه. عهد کردند. هر یکى گم شد. با نشانى ز خود. شود پیدا. گفت آتش. به هر کجا دود است. میتوان یافتن. مرا آنجا. آب گفتا. نشان من … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای گر شوم گُم نمیشوم پیدا بسته هستند

مردِ گل خوار — داستانى از مثنوى معنوى

فردی دچار بیماری گِل خواری بود و چون چشمش به گِل می افتاد، اراده اش سست می شد و شروع به خوردن آن می نمود. روزی برای خریدن قند به دکان عطاری رفت. عطار در دکان سنگِ ترازو نداشت و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای مردِ گل خوار — داستانى از مثنوى معنوى بسته هستند