بایگانی دسته: هنر و ادبیات

یار مهربان

  سروده اى خاطرانگیزاز شادروان عباس یمینی شریف

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای یار مهربان بسته هستند

داستانِ مسجدِ مهمان کُش

مسجدی بــُـد ، بر کنارِ شهرِ ری و به تجربه هیچکس شب را در آن مَسْجِد نمى خوابید مردمان ، بر سردر مسجد ، خطاب به مسافران بی خبر ، چُنین نوشتند : شب مخسپ اینجا اگر جان بایدت ورنه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای داستانِ مسجدِ مهمان کُش بسته هستند

محنت قرب زبعد افزون است !

والی مصر ولایت ذوالنون آن به اسرار حقیقت مشحون گفت در مکه مجاور بودم در حرم حاضر و ناظر بودم ناگه آشفته جوانی دیدم نی جوان سوخته جانی دیدم لاغر و زرد شده همچو هلال کردم از وی ز سر … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای محنت قرب زبعد افزون است ! بسته هستند

———– مرگ

    مرگ می زند پنجه زندگی با مرگ که در اینجاست، جای من یا مرگ زندگی لحظه های پیوسته ست زندگی فرق می کند با مرگ در مسیر گذار ، فاصله ای ست که فقط یک قدم بود تا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده , | دیدگاه‌ها برای ———– مرگ بسته هستند

آسمان همچو نقره گشت سپید

سروده اى خاطره انگیز از شادروان یحیى دولت آبادى برگرفته از کتاب سوم دبستان  سال ١٣٣٣ خورشیدى  شب تاریک رفت و آمد روز وه چه روزی چو بخت من پیروز پادشاه ستارگان امروز از افق سر برون نکرده هنوز باز … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده , | دیدگاه‌ها برای آسمان همچو نقره گشت سپید بسته هستند