بایگانی برچسب: s

افزودن شاخ وبرگ به باورها !

در گذشته بسیار دور درمعبدى  گربه وجود داشت که هنگام مراقبه ی راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد، بنا بر این استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه فرا می رسد یک نفر از شاگردان گربه را گرفته … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای افزودن شاخ وبرگ به باورها ! بسته هستند

خردمند دستور

بزرگمهر حکیم ( خردمند دستور ) از دشتی پوشیده از برف مى گذشت زنی را دید که به سختى مى گریست  حکیم پرسید چرا گریه می‌کنید؟  زن پاسخ داد به زندگی‌ گذشته ام فکر می‌کنم به جوانی‌ از دست رفته به چهره‌ … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای خردمند دستور بسته هستند

اکنون نوبت بهشت است !

روزی یک مردِ عارف با خداوند گفتگویى داشت : خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟  خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد عارف نگاهی به داخل اتاق … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای اکنون نوبت بهشت است ! بسته هستند

داستانِ تابلو سه کریم

از یادداشت هاى شادروان اصغرروزبهى  درویشی تهیدست  از کنار ساختمان ارک کریم خانى شیراز گذر می‌کرد  چشمش به شاه افتاد که در حال کشیدن قلیان بود وبه کار استادان وسازندگان بنا نظارت مى نمود ، درویش با دست اشاره‌ای به … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای داستانِ تابلو سه کریم بسته هستند

هر چند که رندِ کوچه وبازاریم

 اصغرروزبهى با پدر وعمویش در ١٣١۵ خورشیدى در پشت عکس این سروده شیخ بهایى به رسم یادبود نوشته شده است : هر چند که رندِ کوچه و   بازاریم ای خواجه مپندار که بی‌مقداریم  سِرى که به آصفِ سلیمان  دادند … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خواندنیها, یاد گذشتگان | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای هر چند که رندِ کوچه وبازاریم بسته هستند